هنوز دو روز از سفر رئیسجمهور آمریکا به منطقه -که گفته میشد با هدف مقابله با تهدیدات ایران انجام میشود- نگذشته است که شاهد شکست اهداف آن هستیم. ایران و روسیه با همراهی ترکیه در یک رزمایش قدرت در منطقه، تمام سر و صداها و دستاوردهای پوشالی را خنثی کردند.
در این مدت کوتاه دو سفر به منطقه انجام شده و این دو سفر تفاوت ماهوی نسبت به هم داشتند. یک سفر با اهداف رویایی در آسمانها سیر میکرد و آن دیگری با نگاه واقعبینانه و روی زمین بود؛ آمریکاییها و اسلافش در رویا و ایران و روسیه روی زمین! استراتژیستها معتقدند ابتکار در دست کسی است که زمین را در اختیار دارد و فتح زمانی میسر میشود که زمین تصرف شود و کاملا متعین است که زمین منطقه در دست کیست!
از این رو علیالارض میگویم، چون ترکیه، ایران و روسیه در مورد گفتمان امنیت، منافع و تهدیدات بلندمدت در منطقه برداشتهای مشترک دارند. از طرفی، ابزارهای واقعی همپیوندی و تحقق آن را هم دارند چرا که اگر بخواهند، میتوانند به همدیگر متصل شوند و شمال را به جنوب و به مدیترانه وصل کنند. این کشورها به دلیل مجاورت جغرافیایی برای تردد به هم از طریق هوا نیاز به اجازه کشور دیگر ندارند. اقتصاد و بازار مکمل دارند و به راحتی بدون نیاز به دلار و بانکهای جهانی میتوانند به تجارت بپردازند. حداقل دو کشور از این سه کشور از قدرتهای بزرگ انرژی هستند و وابستگی به کشورهای دیگر ندارند و از طرفی به لحاظ تمدنی و قدرت فرهنگی هر سه کشور سابقه تمدنی، تاریخی و نقشآفرینی جهانی دارند و این به معنای اعتماد به نفس در خون آنهاست!
در طرف مقابل، بایدن با کولهباری از بحرانهای داخلی و تردیدها و تناقضات خارجی و التهابات انتخاباتی وارد منطقه شد. همپیمانان تازهتاسیسشان در داخل دچار بحرانند و هیچ اشتراکی جز ترس نسبت به همدیگر ندارند. طرح رویایی و نشدنیشان نه ایدئولوژیک، نه ژئوپلیتیک، نه اقتصادی و نه امنیتی است. هدفش فقط تامین امنیت رژیم اشغالگر قدس و تامین انرژی بود؛ تکرار نقشه قدیمی دوشیدن گاو شیرده!
حنای آمریکا با سیاستهای مزورانه و نیرنگبازشان در منطقه رنگی ندارد با این تفاوت که کشورهای عربی نیز این بار آن را متوجه شدهاند. به همین دلیل سیگنالهای زیادی از شکست سفر بایدن به گوش رسید؛ بلافاصله بعد از این سفر عربستان میزبان اعلام کرد دست ما برای ارتباط با ایران دراز است و از ناتوی عربی که هدف تبلیغاتی سفر بود سخنی به میان نیامده است و از طرفی در اخبار شنیدیم که مقامات رژیم اشغالگر قدس از این سفر ناراضی بودند و اعلام کردند نتوانستند رئیسجمهور امریکا را برای نبرد با ایران قانع کنند.
در آن سو در سفری که به میزبانی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، گفتمان مقاومت محور بحثها و جمعبندی نهایی اجلاس بود. متفقاً تصمیم گرفته شد آمریکا از منطقه شرق فرات اخراج شده و تهاجمی به سوریه انجام نشود. همچنان اتحاد برای مبارزه با تروریسم برقرار خواهد بود و در نتیجه سه کشور روابطشان راهبردیتر شد، ولی در سفر بایدن با محاسبه ساده و غلط، انرژی برای وصله و پینه و کمکردن اختلافاتی صرف شد که به صورت مضحکانهای خود غرب آن را ایجاد کرده است، ولی در اجلاس تهران تاکید بر لزوم همکاری از جنس طبیعی منطقه بود! آمریکا و رفقایش در سودای منا آمریکای پیر و فرتوت و ایران و رفقایش به دنبال افزایش بهرهوری و بهرهبرداری حداکثری از عناصر ژئوپلیتیک منطقه! نتیجه روی زمین مشخص است! دو سفر انجام شد؛ یکی در رویا و دیگری در واقعیت؟!