اگر مطالعه و بررسی پوشش جانوری یا فون پرندگان در این عرصه بهصورت مستمر انجام شده باشد، میتوان فعالیتهایی را که احتمال آسیبزایی بر پرندگان دارند، بهتر شناسایی و با راهکارهای بهتر از گونههای در معرض خطر حفاظت کرد.
در حقیقت پایش جمعیتی گونههای مختلف پرندهها کمک میکند که بتوان اولویتها و محدودیتها را بهتر تعریف کرد و بر اساس آن گفت کدام فعالیت حفاظتی موفقیتآمیز و کدام فعالیت ناموفق بوده است.
مطالعه روی پرندهها همیشه آسان نیست و مسیر حفاظت از آنها به راستی پردستانداز است اما چرا مطالعه روی پرندهها ضرورت دارد؟ پرندهها را میتوان به نوعی فشارسنج سلامت محیط قلمداد کرد مخصوصا وقتی هدف، ارزیابی طیف وسیعی از گونههای مختلف پرندهها باشد.
مشکل اینجاست که پرندهها تا به امروز جایگاه واقعی خود را در کارهای تحقیقاتی و حفاظت از حیات وحش پیدا نکردهاند. در این گزارش به دنبال بررسی علل مهجور ماندن پرندهها در تحقیقات علمی هستیم.
در بحث تحقیقات علمی روی پرندگان، پرسش مهم این است که چه عواملی مطالعه و تحقیق روی پرندهها را دشوار کرده است؟ دکتر سید محمود قاسمپوری، دانشیار دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیتمدرس در پاسخ به این سوال به جامجم میگوید: «مطالعات نو همواره روی پاکوبهای بهجامانده از پژوهشگران قبلی انجام میشود. واژگانی مانند «سابقه تحقیق» یا همان «پیشینه پژوهش» اصطلاحات کاملا آشنایی برای دانشمندان و دانشگاهیان است. در همین رابطه باید گفت به نظر میرسد به آن اندازه که پیشینه مطالعاتی در مورد جانوران بزرگتر وجود دارد، در مورد پرندگان وجود نداشته است. اگرچه در دهه اخیر، مطالعات ارزشمندی با موضوع زیستشناسی پرندگان در ایران صورت گرفته که دقیقترین آنها حول محور بیوسیستماتیک و تبارشناسی بوده است که در مقایسه، سهم مطالعات بومشناسی و زیستگاهی پرندگان نیز در رتبه دوم قرار میگیرد.»
نحوه مطالعه و حفاظت از پرندگان در ایران یکی از مواردی است که برخی نسبت به آن منتقد هستند. دکتر سید محمود قاسمپ وری در پاسخ به این پرسش که چه اشکالات و ابهاماتی بر استراتژی فعلی مطالعه روی پرندگان وارد است، میگوید: «شاید نتوانم پاسخ جامعی به این سوال بدهم زیرا از نتایج ارزیابی برنامههای موسوم به اقدام ملی روی برخی پرندگان ایران اطلاع دقیقی ندارم اما میتوانم بگویم در بین انواع پرندگان، دو گونه از بزرگجثهها یعنی درنای سیبری و میشمرغ هر دو بهدلیل کمبودن جمعیت پایه و کاهش محسوس در طول دو دهه، حساسیت های دولتی و غیردولتی را برانگیختهاند. البته پرندگان کوچکتر مانند زاغ بور که اغلب از آن بهعنوان تنها پرنده بومزاد ایران یاد میشود نیز در قالب طرحهای تحقیقاتی دانشگاهی سهمی داشتهاند.
تجربه پروژه بینالمللی درنای سیبری شاید نمونهای مثالزدنی باشد از اینکه در یک مقطع زمانی مجریان پروژه به کسب اطلاعات محلی از گروه خاصی از بومیان علاقهمند باشند.
بالطبع در شرایطی که دفتر طرح در پایتخت قرار داشته باشد و مجریان سازمانی سعی داشته باشند از کیلومترها دورتر سکان هدایت برنامههای حفاظتی یک گونه پرنده را در دست بگیرند، ناگزیرند به روشی کاملا غیرجامع، تنها به مشاهدات و اطلاعات همان گروه خاص توجه کنند.»
نقدی بر روش حفاظت از پرنده ها
انجمن حفاظت پرندگان آوای بوم چند سالی است که در زمینه سرشماری و حلقهگذاری پرندگان فعالیت میکند.
ایمان ابراهیمی، مدیرعامل این انجمن حفاظت پرندگان آوای بوم میگوید: «حفاظت از حیاتوحش به شکل امروزی در دهه ۴۰ شکل گرفت. هدف محیطبانهای مناطق حفاظتشده، در ابتدا فقط جلوگیری از ورود شکارچیان به مناطق تحت حفاظت بود اما کمکم جلوگیری از دخل و تصرف و شناسایی تهدیدهای مختلف هم جزئی از وظایف محیطبانها شد. به نظر من در این مدل حفاظت، دستاوردها قابل توجه بوده اما حفاظت از پرندهها به نوعی مغفول مانده است. یک دیدگاه اشتباه که به نظرم در این سالها وجود داشته، این است که باور کردهایم با همین الگویی که پستانداران را حفاظت میکنیم، میتوان از پرندهها هم حفاظت کرد. درست است که تعیین یک منطقه بهعنوان منطقه حفاظتشده و جلوگیری از شکار در آن بهتر از عدم حفاظت است اما به نظرم روش کارآمدی نیست.»
ابراهیمی دو دلیل را برای کارایی نداشتن این روش حفاظت از پرندگان عنوان میکند و میگوید: «اول اینکه بیش از ۷۰درصد پرندگان در کشور ما مهاجر هستند. پرندگان مهاجر کشور ما اغلب مسیری گسترده، وسیع و طولانی را طی میکنند. دوم اینکه بهجز دو استان شمالی و برخی استانهای جنوبی کشور، علت کاهش جدی جمعیت پرندهها صرفا شکار نیست. بنابراین بودجه حفاظتی در جایی صرف شده که موثر نبوده است. این مدل حفاظت میتواند مشکلات زیادی را ایجاد کند.برای مثال اینکه محیطبانها خود را موظف به حفاظت پرندهها در خارج از مرزهای تعیینشده محیطزیست نمیدانند و البته از آنها انتظار هم نمیرود. این در حالی است که پرندههای مهاجر در مسیر مهاجرت گاه در تالابهای فصلی و کوچک (برای مثال یک آبگیر کوچک) فرود آمده و در آنها استراحت میکنند. این احتمال است که تالابهای کوچکی از این دست نقش بسزایی در حفاظت پرندههای مهاجر داشته باشند اما درحالحاضر با روند حفاظت کنونی این عرصههای زیستگاهی کاملا به حال خود رها شدهاند و سازمان محیطزیست هم بهعنوان متولی حفاظت از حیاتوحش، اقدامی در مورد آنها انجام نمیدهد.»
اما دانشیار دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس در این زمینه میگوید: «شاید این صحبت منطقی باشد چون ما در دامنههای زاگرس واحههای بسیار ارزشمندی داریم که بسیاری از آنان اگرچه به باغهای میوه تغییر کاربری دادهاند ولی همچنان مهمترین استراحتگاه برای گنجشکسانان مهاجری هستند که برای جوجهآوری تابستانه خود را از مناطق گرمسیری به نیمرخ جنوبی البرز رسانده یا حتی از دریای کاسپین هم بالاتر میروند. اگرچه نبود اطلاعات ما در مورد کریدورهای شرقی پرندگان ایران به قوت خود باقی است. مثلا در نزدیکی زابل یک درخت گز وجود داشت که میشد به اندازه دو کیسه پلت جغد گوشدراز (جغد شاخدار) از زیر آن جمعآوری کرد. این یعنی جمعیتی از این گونه سالهاست در چنین مسیری تردد دارد و ما کمترین شناختی نسبت به آن نداریم. البته حفاظت از تالابهای استان گلستان بهویژه گمیشان و تالابهای سهگانه مرزی را هم باید به این مجموعه افزود.»
دکتر سید محمود قاسم پوری در این مورد که حفاظت از پرندهها در ایران یک پله عقبتر از حفاظت از پستانداران درشتجثه بوده، نظر قطعی نمیدهد و میگوید: «نمیشود با اطمینان گفت که تعداد و سطح مطالعات انجامشده روی پرندگان کمتر از پستانداران بوده (زیرا برای برخورداری از یک قضاوت صحیح به دادههای کمی شده و شاخصهای علمسنجی نیاز است) اما میشود اذعان داشت مطالعات با رویکرد حفاظتی برای پستانداران حداقل یک گام جلوتر از پرندگان قرار دارد. تعریف مسألههای پژوهشی در مورد گروه پرندگان عموما به پاسخهای تبارشناسی با اهداف جانورشناسانه انجام شده زیرا گام اول در مدیریت یک گونه بهدستآوردن شناخت کافی از آن است. این مسأله در مورد پستانداران بزرگجثه (نه جوندگان، خفاشها و دیگر گونههای کوچکتر) کمتر مصداق عملی پیدا میکند. اگرچه در مطالعات ۲۰ سال اخیر روی بیوسیستماتیک و تبارشناسی قوچ و میشها، کل و بزها و آهوهای ایران که مقبولیت علمی جهانی هم داشتهاند، حرفهای جدیدی بیان شده و تغییراتی در ردهبندیهای سنتی گذشته ایجاد شده است.»
سرشماری پرندهها آیا یک اولویت حفاظتی در ایران است؟
ایمان ابراهیمی، سرشماری پرندهها را میراث حفاظت از پستانداران میداند و میگوید: «از نظر من سرشماری به هیچ عنوان دلیل موفقیت یا موفق نبون حفاظت از پرندهها نیست و این تنها میراثی از حفاظت پستانداران است. این امکان است که منطقهای در حفاظت از پرندهها کاملا ناموفق باشد اما آمار سرشماریها افزایش را نشان دهد. برای مثال در فریدونکنار هر سال که آمار کشتار پرندهها بیشتر است، سال بعد پرنده مهاجر بیشتری را مشاهده میکنیم. آیا این به معنای موفقیت حفاظت است؟ افزایش پرنده مهاجر گاه به این دلیل است که پرنده در زیستگاه زادآورش بهدرستی حفاظتشده یا بالعکس گاه حفاظت بهخوبی انجام میشود اما آمار سرشماری سال بعد کاهش مییابد زیرا ممکن است پرنده در استان دیگری بهخوبی حفاظت نشده باشد. گاهی هم مشکل تغییر اقلیم است و البته تغییر شرایط آبوهوایی بر جمعیت پرندههای مهاجر تاثیرگذار است پس تا زمانی که این دادهها را نداشته باشیم، ملاک درستی هم برای حفاظت از پرندهها نداریم.»
دکتر سیدمحمود قاسمپوری نیز نظری کم و بیش مشابه ایمان ابراهیمی دارد و میگوید: «با آقای ابراهیمی از این جهت موافقم که گویا نتایج این سرشماریها کمتر به سناریوهای مدیریتی ختم شدهاست. در ایران از صفر تا صد چرخه زندگی بسیاری از انواع پرندگان که مورد سرشماری قرار میگیرند، طی نمیشود. لذا ما ناخواسته بین جانواران مهمان (پرندگان مهاجر) با جانوران مقیم (پستانداران) تفاوت قائل میشویم. البته حضور نداشتن دائمی پرندگان در یک زیستگاه نیز مزید بر علت شدهاست و معمولا علاقهمندی کارشناس و حفاظتگر به جانوری که احتمال ثابت برای دیدن آن داشته باشد به شکل ناخواسته بیشتر از سایر حالتهاست.»
نقاط مهم پرندگان چه کاربردی دارد؟
دکتر سیدمحمود قاسمپوری به تعاریف جهانی مناطقی تحت عنوان IBA یعنی نقاط مهم برای پرندگان اشاره کرده و میگوید: «این مناطق ممکن است فصلی یا دائمی باشند. در سال ۲۰۲۰ معیارهای این مناطق بازنویسی شد. مثلا امروزه معیار پراکندگی یک گونه در محدوده ۵۰هزار کیلومترمربع از ملاکهای ثبت آن منطقه در فهرست IBA است. معیار بعدی برای محدودههای زیستی بین کشورها تعریف شدهاست.قدیمیترین معیار نیز پوشش دادن یک درصد جمعیت جهانی از یک پرنده بهعنوان دلیل ورود منطقه به شبکه ۱۳هزار تایی مناطق IBA است. معیار محدودههای زیستی به نوعی بازتعریفی از حفاظت منطقهای و زیرمنطقهای است.»
تغییر رویکرد در جایی که ضرورت دارد
ایمان ابراهیمی، مدیرعامل انجمن حفاظت پرندگان آوای بوم در جمعبندی صحبتهای خود میگوید: «در حفاظت پستانداران از روش پایدار، ثابت و متمرکز بهره گرفته شدهاست اما برای حفاظت از پرندگان این روش مؤثر نبوده و نیست و به جای آن باید سیار و دینامیک عمل کرد. منظورم این است که به جای حفاظت از یک یا دو تالاب در هراستان، اکیپ حفاظت از پرندگان شکل بگیرد که بسته به زمان و شرایط در بازههای زمانی مختلف از مناطق مختلف حفاظت کند. از آن مهمتر شناسایی تهدیدهای پرندگان است که در همه موارد شکار غیرمجاز نیست. برای مثال در مورد غازها، علفچینی و بهرهبرداری از نیزار را باید تهدید فرض کرد بنابراین در قدم اول باید پذیرفت که روش حفاظت از پرندگان تاکنون مؤثر نبودهاست.»
اهمیت جایگاه مالکان زمینهای خصوصی در حفاظت از پرندگان
دانشیار دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس در پاسخ به این سؤال که چرا تا به امروز مالکان خصوصی در کشور وارد عرصه حفاظت از پرندگان نشدهاند، میگوید: «این سؤال کمی جای بحث دارد. در بین باغداران انگور در ارومیه چیزی تحت عنوان سهم گنجشکها از قدیم وجود داشته است. در باغات زرشک خراسان جنوبی نیز تعدادی از درختچهها بهخاطر پرندگان برداشت نمیشوند. حتی بهتازگی شنیدم در زیستگاه بوکان نیز گندمکاران بهراحتی پذیرفتهاند که قسمتی از مزارع خود را بهعنوان محدودهای برای غذا و پناه میشمرغها درو نکنند. در واقع آموزش، حرف اول در جهان رو به پیشرفت است. چه از مدارس آغاز شود یا سینه به سینه از پدر به فرزند منتقل شود. اطمینان دارم این سنتهای عمیق و خردمندانه در باغداران ایران از نسلی شروع نشدهاست که حتی سواد خواندن و نوشتن هم داشته باشد. ما از ضرورت فرهنگسازی بسیار حرف میزنیم ولی در عمل ارزش این واژه را در سطح تکرار نمادین یک کلمه تنزل دادهایم. جامعه محلی همواره میتواند در جهت اغنای فطرت عاطفی و انسانی خود، از بخشی از سود بیشتر صرفنظر کند به شرطی که آگاه شود. گاهی جریان آگاهسازی مانند پروژه حفاظت از لاکپشتهای پوزه عقابی قشم از شخصی ارزشمند مانند مهندس بیژن درهشوری آغاز میشود چنانچه حتی سالخوردگان روستا هم در پایان اولین فصل حفاظت و دیدن جوجه لاکپشتهایی که خود را با تقلا از زیر ماسه بیرون آورده و به دریا میرساندند، از این که زمانی مصرفکننده تخمهای آن بودند، احساس ندامت میکردند. حال اگر زیان ناشی از کشاورزان و باغداران بهحدی نباشد که به جبران خسارت منتهی شود، همیشه این اقبال وجود دارد که قشری از جامعه که مالکیت اراضی را دارند، به اولین و مؤثرترین حافظان گونههای جانوری تبدیل شوند.»
فرناز حیدری - دانش / روزنامه جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد