گفتنی است فروش سلاحهای چینی به کشورهای آفریقایی همواره موجب دامن زدن به درگیری ها شده است ، اما چین تاکنون هیچ آماری در خصوص ارزش سلاحهای فروخته شده به آفریقا منتشر نکرده است.
هرچند تحقیقاتی که اخیرا سازمان عفو بین الملل منتشر کرده است حاکی از این است که 17 درصد از سلاحهای سبکی که سربازان حافظ صلح در کنگو جمع آوری کرده اند، ساخت چین است همچنین سرمایه گذاری های چینی تا حد زیادی در تخریب محیطزیست و از میان بردن فرصتهای کار سهیم است که این قضیه به دلیل ناآشنایی شرکتهای چینی با سیاست های محافظت از محیط زیست و ناکار آمدبودن سندیکاهای داخلی است.
اما بدتر از آن هنگامی است که پکن کمکهای خود به کشورهای آفریقایی را بدون هیچ شرطی اعطا می کند، این مساله تاثیر منفی بر روابط بین آفریقا و دیگر طرفهای وام دهنده خواهد گذاشت ؛ مساله ای که نه تنها در حال حاضر در آنگولا اتفاق افتاده است ، بلکه کشورهای دیگر نیز شاهد آن است.
به طوری که چاد در اکتبر 2006 اعلام کرد که دو شرکت شورون و پترونا را که پیمانکاران آن مالزیایی بودند و با حمایت مالی بانک جهانی در حوزه های نفتی این کشور فعالیت می کردند، اخراج کرد. فقط به این دلیل که بانک جهانی اصرار می کرد بخشی از درآمدهای نفتی در کشور به ارتقای سطح رفاه اجتماعی اختصاص داده شود. چاد پس از آن شرکتهای چینی را جایگزین این دو شرکت کرد. این مساله با قطع روابط چاد با تایوان و تقویت روابط این کشور با پکن همزمان شد. همچون چاد در کنیا نیز کمکهای چین برای اجتناب دولت این کشور از انتقادهای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول موجب شکست اجرای راهبرد فراگیر مبارزه با فساد شد. با وجود این تصویر مثبت چین در آفریقا برخی مسوولان چینی معتقدند که آنها با مشکلات بسیار زیادی دراین قاره مواجهند.
چین همانند قدرتهای غربی از این نگران است که سرمایه گذاری ها در داخل قاره آفریقا برای جذب کشورهای مهم آفریقا بیهوده باشد. پکن در روابط آینده خود با آفریقا قصد دارد تغییرات مهمی انجام دهد و به این قاره براساس اعتبار آن در معادلات جهانی بنگرد. در جهت این گزینه ، چین روابط خود را با سیستم های کشورهایی مثل آنگولا و سودان تقویت می کند مساله ای که چه بسا موجب برانگیخته شدن خشم بخشهای گسترده ای از افکار عمومی شود و در نتیجه به بی ثباتی منجر شود تا حدی که برخی منافع چین در این کشورها را تهدید کند. برای مقابله با این پیامدهای احتمالی ، پکن سعی می کند به جای انحصار اتکای خود بر سازمان های استبدادی ، با استفاده از محبوبیت خود در میان شهروندان عادی آفریقا از روشهای ساده تری برای نفوذ استفاده کند و این یعنی تلاش برای همکاری با طرحهای مطلوب به منظور تحکیم ثبات و توسعه در آفریقا، اما مساله ای که در حال حاضر موجب نگرانی بسیاری از سیاستگذاران غربی شده ، این است که پکن در حال حاضر دارای بیشترین نیروهای حافظ صلح فعال زیر پرچم سازمان ملل در میان اعضای دائم شورای امنیت است.
همچنین این کشور همکاری با کشورهای آفریقایی را برای مقابله با مرض مالاریا انجام داده است کما این که به روز سازی برنامه های کمکهای ویژه را شروع کرده است و با گروههای هماهنگ کننده در داخل سیستم های وام دهنده همکاری می کند. هر چند پکن دائما به راهبردهای این گروهها متعهد و پایبند نیست ، با وجود این به دنبال مکانیسم هایی برای تجدید نظر در کیفیت به کارگیری کمکهای این کشور از سوی دولتهای دریافت کننده است.
از آنجا که ایالات متحده و اروپا و موسسات مالی بین المللی تمایل به تغییر رفتار پکن دارند چین باید در حال حاضر بدیلهای دیگری پیشنهاد بدهد. در این خصوص رابرت زولیک ، معاون وزیر خارجه در سپتامبر 2006 اعلام کرد که چین باید شریک مسوولیت پذیری در سطح جهان بشود، اما در کنار این درخواست ، قدرتهای سنتی باید مشوقهایی به چین ارائه کند که به نسبت منافع این کشور در داخل کشورهای در حال توسعه به مراتب بهتر باشد. اما اگر چین در بهره برداری از این فرصتها شکست بخورد، کشورهای غربی حق دارند از حضور چین در آفریقا انتقاد کنند. به منظور ادغام چین در چارچوب های کاری مربوط به کمکهای توسعه خارجی کشورهای دیگر باید بکوشند تا مسوولان چینی را برای مشارکت در برنامه های هماهنگی بین طرحهای وام دهنده به کشورهای آفریقایی تشویق کنند ضمن این که باید به چین سهم بیشتری به موسسات مالی بین المللی اختصاص دهند. همچنین واشنگتن و موسسات مالی می تواند به پکن در اصلاح مکانیزم های نفوذش کمک کنند و این کشور را از اعطای وامهای تجاری به کشورهایی که از مشکل بدهی رنج می برند منع کند، اما متاسفانه واشنگتن و قدرتهای دیگر دقیقا در جهت عکس این حرکت می کنند و به جای موافقت با انضمام چین به گروه هشت با درخواست گروه برای راضی کردن ژاپن و روسیه و باقی ماندن پکن در خارج آن توافق کردند.
مترجم: تهمینه بختیاری
منبع: گزارش موسسه کارنگی امریکا