نمونهاش همین حادثه طبس که امروز سالگردش است. حالا ما کاری به ورِ آمریکایی موضوع نداریم، این طرف اما کمیت روایت استاندارد در ورِ ایرانی موضوع هم حسابی لنگ است. اینکه بعد از قمر در عقرب شدن سپاه ابرهه در آن بیابان خدا «دقیقا» چه اتفاقی افتاد که انتهایش هم ختم شد به ریختن خون محمد منتظرالقائم در کویر مرکزی ایران! اینکه بمباران تجهیزات به جا مانده ارتش ایالات متحده در آن کویر با چه نیت و انگیزهای صورت گرفت و چه دلیلی داشت.
نه... انصافا فکرش را میکردید که پرونده همین یک قلم هنوز تعیین تکلیف نشده! حالا دیگر چه توقعی دارید از موضوعاتی مثل خرابکاریهای نطنز و حذف مرحوم فخریزاده! نگارنده تا جایی که اطلاع دارد و مطلع است در باب حادثه طبس حداقل با دو روایت اصلی قابل اعتنا مواجهیم - بماند که روایتهای غیرقابل اعتنا هم زیاد است نمونهاش بمباران بقایای به جا مانده توسط ارتش شوروی - که هر یک از آنها ما را به انگیزههای متفاوتی از برخورد با بقایای به جا مانده از حمله نظامی آمریکا رهنمون میکند.
اولی روایتی است که برخورد نیروهای مسلح و ارتش با بقایای به جا مانده از ماجرا را مرتبط با پروژه نفوذ در ارتش تعریف میکند. طبق این روایت نیروهای آمریکایی پس از ترک محل برای آنکه اسناد و مدارکی از این افتضاح نظامی و سیاسی بر جا نماند از طریق شبکه نفوذ خود در ارتش دست به اقدام زد تا با بمباران محل، انقلابیون ایرانی را دست خالی به تهران برگرداند. این روایت تاکید دارد آمریکاییها پیش از این هم در طراحی خود حمله و استفاده از خلأهای راداری حریم هوایی ایران این شبکه را به کار گرفته و از آن استفاده کرده است.
پس از شکست پروژه مجددا سرشاخههای این شبکه فعال شده و در پی محو بقایا و اسناد و مدارک به جا مانده از این شکست بوده. روایتی که البته با توجه به بافتهای سیاسی و اجتماعی زمان خود چندان هم نامعقول و غیرمنطقی نمینماید.سوی دیگر ماجرا روایتی است که از لابهلای اسناد نیروی هوایی ارتش به جا مانده است. طبق این روایت، بعد از اطلاع نیروهای مسلح از واقعه، بیم آن میرفت که آمریکاییها برای برگرداندن چند فروند بالگرد به جا مانده دوباره به موضع برگردند. از یاد نبردیم که نیروی آمریکایی با بر جای گذاشتن تعدادی از بالگردهای خود از منطقه متواری شده بودند - تعدادی از بالگردهای باقیمانده همین الان جزو ناوگان ارتش جمهوری اسلامی و در منطقه جنوب ایران و دریای عمان مشغول انجام ماموریتهای محوله هستند - در چنین فضایی مأموریت حفاظت از تجهیزات به جا مانده به عهده نیروی هوایی ارتش گذاشته میشود.
طبق این روایت طی دو نوبت مأموریت گشت هوایی درنهایت بالگردها و تجهیزات به جا مانده توسط دو فروند جنگنده اف-4 فانتوم اعزامی از پایگاه یکم هوایی مهرآباد تهران هدف قرار میگیرند.طبق اسناد نیروی هوایی، خلبانها با مشاهده حرکت ملخ یکی از بالگردها احتمال پرواز مجدد آنها را داده و در نهایت اقدام به تیراندازی و بمباران محل میکنند. طی این واقعه محمد منتظرقائم، فرمانده سپاه پاسداران یزد به شهادت میرسد. دو دلیل برای حرکت مجدد ملخها ذکر شده که قطعیت هیچکدام مشخص نیست. طبق روایت اول با رسیدن نیروهای سپاه یزد به محل و ورود به بالگردها، قفل ملخ یکی از بالگردها باز شده و ملخ شروع به حرکت میکند. روایت دیگر هم دلیل این موضوع را نه دستکاری نیروهای سپاه بلکه وزش باد شدید در محل میداند که باعث به حرکت در آوردن ملخ بالگرد غول پیکر سی استالیون نیروی دریایی ایالات متحده شده است.
فارغ از اینکه جمعبندی این حقایق در کنار هم، نگارنده را به روایت دیگری رسانده که با شواهد این روایتها هم سازگار است اما التفات پیدا کردید چرا انتظار ارائه یک روایت استاندارد از وقایع اخیر یک توقع زیادی است. حمله نظامی به طبس که هیچ! هنوز پرونده سقوط هواپیمای فرماندهان نظامی در مهر 1360 پس از شکست حصر آبادان در حومه تهران هم باز است. کاش یکی پیدا شود به مراجع ذیربط یادآور شود جانان من اندوه اختلاف روایت کشت ما را!
مرور بازتاب ماجرای طبس در ادبیات و هنر ایرانفیلم داستانیتوفان شنکارگردان: جواد شمقدری
سال تولید: 1375
سال 1375 بود که جواد شمقدری ماجرای طبس را به فیلمی داستانی تبدیل کرد و عجیب است که این فیلم، همچنان تنها فیلم داستانی سینمای ایران درباره این واقعه است؛ واقعهای که آنقدر مجهز به وجوه دراماتیک و فراز و فرودها و روایتهای مختلف است که میتواند دستمایه تولید چندین اثر سینمایی باشد. در «توفانشن» شمقدری که فیلمنامهاش را به همراه سعید سهیلی نوشته بود، احمد نجفی، فیروز بهجتمحمدی و حسین انصاری نقشهای اصلی را بازی میکردند و اگر فیلم را هم ندیده باشید لابد درست حدس زدهاید که احمد نجفی طرف آمریکایی ماجراست. مهشید افشارزاده، مهناز افضلی، بهمن دان، هوشنگ منصورخاکی، غلامرضا عارفنژاد، محمد الهی و ... دیگر بازیگران فیلم بودند.
انیمیشن
توفانشن
کارگردان: محمدحسن باقری
سال تولید: 1398
اگر بخواهیم تولیدات هنری مرتبط با ماجرای طبس را فهرست کنیم، به یک انیمیشن هم میرسیم. انیمیشنی که از قضا همنام فیلم داستانی جواد شمقدری است یعنی توفانشن. این انیمیشن را استودیو پویانمایی وندا با موضوع شکست آمریکا در ماجرای طبس با تکنیک سهبعدی رایانهای به مدت زمان ۳۵ دقیقه تولید کرده است. در این انیمیشن، کل حادثه طبس به گونهای روایت میشود که کاراکتر انسانی در روند داستان حضور ندارد و شخصیتهای داستان همان تجهیزات و ادوات نظامی هستند که از نگاه آنها این حادثه روایت میشود. همین در نوع خود تازگی دارد. داوود حاجعبدلی و محمدحسن باقری این انیمیشن را تهیه کردهاند.
موسیقی
همآواز توفان
آهنگساز و خواننده: حامد زمانی
سال تولید: 1392
وقتی داشتیم در رابطه با تولیدات موسیقایی مرتبط با طبس جستوجو میکردیم، میدانستیم که اگر هم چیزی پیدا کنیم لابد پای حامد زمانی وسط خواهد بود؛ خوانندهای مناسبتیخوان که در کارنامهاش بارها به موضوعات و وقایع تاریخ پس از انقلاب پرداخته است. همینطور هم بود. او قطعهای دارد با عنوان «همآواز توفان» که خودش هم آهنگسازیاش کرده است بر اساس شعری از علی فردوسی به مناسبت ۵ اردیبهشتماه، شکست سپاه ابرهه در صحرای طبس. شعر اثر از اشعار برگزیده جشنواره موسیقی ضداستکباری طبس بوده است: «با تیر، نشد تیغ، نشد چوب، نشد سنگ/ با هرچه به دستم برسد آمدهام جنگ/گر دست تعدی است، وگر پای تجاوز/ آن دست کنم کوته، آن پای کنم لنگ/ من زاده ایرانم، آزاده و آزاد/ بیگانهپرستیدن ننگ است مرا ننگ/ ننگا به من این خانه شود لانه روباه/ پیر است و نکرده است بهجز حیله و نیرنگ/ گر دشمن این خاک شود گرگ، شود شیر/ دندان بکند تیز، نشانم بدهد چنگ/ گر یک وجب از خاک مرا چشم بدوزد/ تاوان بدهد خاکش فرسنگ به فرسنگ».
ادبیات داستانی
هجوم
نویسنده: حمید نوایی لواسانی
سال انتشار: 1388
خب کتاب درباره ماجرای طبس کم نوشته نشده و اگر میخواستیم فهرستشان کنیم کلی میشد. منتها رمان و داستان، معدود نوشته شده در اینباره. جز رمان «سماع شنها» از کیوان امجدیان که همین امروز و در چهلویکمین سالگرد ماجرای طبس از آن رونمایی خواهد شد. 12 سال پیش، رمانی از حمید نواییلواسانی در انتشارات شاهد به چاپ رسید. نگارنده، «هجوم» را با نگاهی به زندگی شهید محمد منتظرقائم نوشته است و در آغاز این کتاب بخشی از آیات مبارکه سوره فیل را با این مضمون آورده است: «آیا ندیدی که خدای تو با اصحاب فیل چه کرد؟ آیا مکر و تدبیری که برای خرابی کعبه داشتهاند تباه نکرد؟ و برای هلاک آنها مرغان ابابیل را فرستاد. تا آن سپاه را با سنگهای گل پخته، سنگباران کردند و تنشان را چون علفی زیر دندان حیوان خرد گردانید».
نمایش رادیویی
طبس
نویسنده: علی عباسی
سال تولید: 1391
اگر بگوییم تئاتر ایران در بازنمایی وقایع طبس تقریبا هیچکاری نکرده، پربیراه نگفتهایم. در برخی نمایشها به صورت گذرا اشاراتی شده است، اما هیچ نمایشی مشخصا درباره آن روز روی صحنه نرفته است. اگر جستوجو کنید تنها به یک نمایش رادیویی میرسید که در مرکز هنرهای نمایشی رادیو تولید شده است. این نمایش به نویسندگی علی عباسی و سردبیری مهدی شرفی درباره ماجرای طبس و حمله پنهان نیروهای آمریکایی و گرفتار شدن آنها در توفانشن و در نهایت شکست آنان است. «طبس» با هنرمندی علیاصغر دریایی، نگین خواجهنصیر، هرمز سیرتی، محمدحسین مجدزاده، احمد ایرانیخواه، ماندانا محسنی، محسن بهرامی، عباس توفیقی، حمیدرضا هدایتی، اکبر ملایی، سلمان خطی، محمد یگانه، مجید سهرابی، مجتبی طباطبایی، فریدون محرابی و کرامت رودساز تولید شده است.
سماع شنها در طبس
امروز از رمانی جدید درباره ماجرای طبس رونمایی میشود
اما تازهترین تولید هنر و ادبیات ایران درباره ماجرای طبس، رمانی است نوشته كیوان امجدیان. خبر داغ داغ است؛ چون تازه همین امروز قرار است از این كتاب، رونمایی شود. نام رمان، «سماع شنها»ست و ساعت 9 صبح امروز پنجم اردیبهشت، در سالگرد شكست حمله نظامی آمریكا در طبس با حضور سردار محمدرضا نقدی، سردار علی ناظری و نویسنده كتاب، در دفتر خبرگزاری تسنیم برگزار میشود. نویسنده در این كتاب با محوریت ماجرای طبس و زندگی شهید محمد منتظرقائم، تلاش كرده است تا از زاویهای متفاوت و در قالب رمان به این موضوعات بپردازد.
شهید محمد منتظر قائم، یكی از شهدایی است كه چند سال پیش به عنوان شهید شاخص سال از سوی رهبر معظم انقلاب اعلام شد. اما این كتاب، یكی از معدود رمانهایی است كه به این شهید پرداخته است. «سماع شنها» از چند زاویه دید روایت میشود؛ از كودكی شهید آغاز میشود و با ابوالحسن بنیصدر و مدتی پس از شهادت شهید منتظرقائم ادامه مییابد. در این رمان بر نقش نفوذیهایی كه سببساز شهادت منتظرقائم و دیگر ماجراهای واقعه طبس شدند، تاكید شده است.
مستند «صحرای یک»
2019
باربارا کاپل که تاکنون دو جایزه اسکار را یکبار در سال 1976 برای مستند «حومه هارلن» و بار دیگر در سال 1991 برای مستند «رویای آمریکایی» برنده شده در آخرین اثر خود به «عملیات پنجه عقاب» یا همان ماجرای طوفان شن در صحراي طبس پرداخته است. «صحرای یک» را کاپل سال 2019 عرضه کرد تا نظر منتقدان آمریکایی را به خود جلب کند اما دو اثر اسکاری کاپل با آخرین ساخته او یک تفاوت اساسی هم دارد. این کارگردان در مستند «حومه هارلن» به اعتصاب کارگران معدن میپردازد و تلاش میکند لحنی منتقدانه نسبت به شرایط کاری آنان داشته باشد.
در مستند اسکاری بعدی او، «رویای آمریکایی» هم ذیل این عنوان طعنهآمیز، ماجرای اعتصاب اتحادیه کارگران صنایع بستهبندی گوشت روایت میشود که به کاهش دستمزد خود از 10 دلار به هشت دلار اعتراض دارند و کاپل در این روایت به نقد وضعیت مایوسکننده آنان در قبال رویای آمریکایی میپردازد. اما مستند «صحرای یک» را باید نمونه تغییر زاویه دید مولف از منتقد وضعیت کارگران در مناسبات اقتصادی داخلی آمریکا به مدافع امنیت ملی نسبت به سیاست خارجی آن دانست. کاپل که در سبک مستندسازی خود، همان سبک مشهور سینماواریته یا سینمای مشاهدهگر خُبره شده این بار به سراغ گروگانها، سیاستمداران و نظامیان درگیر در عملیات پنجه عقاب میرود تا از زبان آنان، دهشت و سختی عملیات بزرگی را روایت کند که به شکستی مهیب در آبروی سیاسی و نظامی آمریکا بدل شد. هرچند که در خلال جستوجوی مقصران این شکست در ادامه بازنماییهای کلیشهوار سینمای آمریکا از انقلاب اسلامی ایران، تلاش میکند تا بزرگترین مقصر را ایران نشان دهد.
فیلم «دلتافورس»1986این که با وجود همه ظرفیتهای دراماتیک موجود در این ماجرا آن هم در سینمایی که پتانسیل ژانر اکشن را به سرعت در عملیاتهای نظامی کشور خود کشف و بازسازی میکند، هرگز هیچ اثری حتی در رده سینمای دسته دوم و سوم جریان اصلی ساخته نشد، مسألهای قابل بررسی است خصوصا که مناخیم گولن، کارگردان آمریکایی- اسرائیلیتبار، اولین، تنها و البته آخرین کارگردان در سینمای آمریکا بود که موفق شد در یک اثر داستانی به ماجرای شکست بزرگ آمریکا در عملیات پنجه عقاب در حد قلاب قصه خود اشاره کند. سال 1986 یعنی تنها شش سال پس از واقعه طبس، گروه دلتافورس بهانه فیلم چند قسمتی با همین نام شدند. گروه ویژه نظامی که در واقعیت هم مسؤول جلو بردن عملیات در خاک ایران بودند و البته به غیر از آن، پیش و پس از پنجه عقاب ماجراهای دیگری را هم در کشورهای مختلف آفریدند.
در فیلم «دلتافورس» هم قرار است داستان خیالی یکی از عملیاتهای این گروه برای نجات مسافران آمریکایی در یک هواپیماربایی توسط لبنانیها روایت شود اما سازندگان فیلم ترجیح میدهند داستان خود را از زمینگیر شدن دلتافورس در صحرای طبس قلاب بیندازند. در این ورودیه، سقوط مرگبار یک هلیکوپتر نشان داده میشود که در آن کاپيتان اسکات، فرمانده عملیات تلاش میکند افسران زخمی خود را خلاف دستور مستقیم سیاستمداران بالادستی، نجات دهد و به آمریکا بازگرداند. او این وظیفه را با موفقیت به پایان میرساند و سپس فیلم به پنج سال بعد در بوئینگ 707 آمریکایی منتقل میشود که گروه لبنانی به نام «حزبا...» از هواداران امام خمینی و انقلاب ایران در حال ربودن آن هستند.
قطعه موسیقی «آه سوپرمن!»
1981
لوری اندرسون، موزیسین آمریکایی با فاصله تنها یکسال دست به کار شد تا غم ترحمبرانگیز واقعه طبس برای آمریکاییها را در ترانه خود با یک اثر موسیقایی به ثبت برساند. او قطعه «آه سوپرمن» از آلبوم «علم بزرگ» را تحت تاثیر یک اپرای فرانسوی به نام «آهپادشاه، آه قاضی، آه پدر» ساخت اما این قطعه را در ژانرهای نزدیک به موسیقی الکترونیک، موج نو و پاپ تجربی خواهید شنید چرا که اندرسون یک موزیسین آوانگارد و هنرمند پرفورمنس شناخته میشود. این قطعه در همان سال انتشار خصوصا در انگلستان مورد استقبال قرار گرفت و مشهور شد و در ترانه آن اشارههایی غیرصریح به ماجرای عملیات شکستخورده پنجه عقاب میشد. اندرسون در بخشی از این قطعه با لحن راوی شروع به اجرای تماس ناکام به یک شماره تلفن میکند. سپس نهایتا همین راوی در جواب میپرسد «چه کسی پشت خط است؟» و باز پاسخ میدهد که «دستی که گرفته است» و هشدار میدهد «هواپیماهای آمریکایی دارند میآیند».
اما بند تکرارشونده این قطعه نیز اشاراتی معنایی دارد: «وقتی عشق میرود/ باز همیشه عدالت هست/ و وقتی عدالت میرود/ باز همیشه زور هست/ و وقتی زور میرود/ باز همیشه مامان هست». اما همه ارتباط این قطعه با واقعه طبس در اشارات ضمنی ترانه آن خلاصه نمیشود. اندرسون در سال 2003 در مصاحبه با یک نشریه استرالیایی تصریح میکند که این قطعه را در فضای حمله هواپیماهای آمریکایی به طبس و در ارتباط با بحران «ایران-کنترا» ساخته است. او اما بعدتر در یک برنامه دیگر در شیکاگو صراحتا اعلام کرد که این قطعه را برای هلیکوپترهای سقوط کرده در عملیات نجات گروگانهای آمریکایی در صحرایی بیرون از تهران ساخته است؛ «اتفاقی دلخراش که در آن تکنولوژی نظامی ایالات متحده از اساس دولت را ناامید کرد». درواقع اندرسون توضیح میدهد که برای ساخت این قطعه، چرا و چطور تحت تاثیر سقوط هواپیماهای آمریکایی در صحرای طبس و شکست یک عملیات بزرگ با وجود تمام تمهیدات و قدرت نظامی آمریکا قرار گرفته است.
منبع: محمدصادق علیزاده - روزنامه نگار / روزنامه جام جم