به گزارش
جام جم آنلاین به نقل از روزنامه جام جم، نگرانی اصلی در همه این ماجرا معطوف به کودکان و نوجوانان است، چراکه به شکل عجیبی مخاطب اصلی این خواننده را در ایران کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند. نشانه آشکار آن هم همخوانی بسیاری از کودکان در مهدهای کودک و مدارس با آهنگهای قبلی این خواننده است. نگرانی دیگر دسترسی بیشتر کودکان و نوجوانان به فضای مجازی این روزهاست.
از آغاز فراگیری کرونا و مجازی شدن نظام تحصیلی در ایران، آنها هم که دسترسی سختی به این ارتباطات داشتند مجبور به استفاده و حضور در فضای مجازی شدند و حالا با چنین اتفاقی بهراحتی میتوانند به محتواهای نامناسب هم دسترسی داشته باشند. سیاستگذاریها در این ماجرا هم نهتنها موفق نبوده که گاه باعث رونق بیشتر جولان چنین محتواهایی شده است.
نگاه سلبی و قهری و گاه پلیسی به این حوزه نهفقط استفاده ازشبکههای اجتماعی همچون تلگرام را از رونق نینداخته بلکه باعث شده به واسطه استفاده از این شبکهها تعداد بسیار زیادی فیلترشکن در دسترس همگان قرار بگیرد. اما چطور یک ویدئوی ۲۸ثانیهای میتواند باعث تهدید کیان خانواده ایرانی شود؟
آنقدر که یک خواننده لسآنجلسنشین تنها با انتشار یک موزیکویدئوی چند دقیقهای بتواند تاثیر مخربی بر فرهنگ ایرانی داشته باشد. اگر چنین باشد باید اعتراف کرد سیاستهای فرهنگی ما در الگوسازی برای نوجوانان از اساس اشتباه بوده است، برخوردهای سلبی و ایجاد محدودیت و ممنوعیتهای بسیار در این حوزه و نداشتن جایگزین مناسب برای آنها در ادامه این سیاستها تنها به پنهان شدن این ماجرا انجامیده. به این مفهوم که این ممنوعیتها تنها پاک کردن صورتمساله بوده است و نه حل آن.
اصلا آیا یک خواننده مبتذل مسؤول حفاظت از کودکان ماست که حالا با انتشار این کلیپ باید نگران آن باشیم؟ این ویدئوکلیپ در حالی منتشر میشود که در دنیا قوانین سختگیرانهای برای حراست از کودکان وجود دارد اما ما در این حوزه در کجا قرار داریم؟
رهاشدگی فضای مجازی و شبکه ملی اطلاعات
افزایش ضریب نفوذ اینترنت و البته گسترش شگفت شبکههای اجتماعی در ایران نسبت مستقیمی با رهاشدگی فضای مجازی در کشور دارد. موافقان این حوزه (ازجمله دولت) آن را به دسترسی آزاد اطلاعات تعبیر میکنند و البته به فیلترینگ معمول خود ادامه میدهند. مخالفان اما معتقدند چاره کار نه فیلترینگ که مدیریت این حوزه دوای درد است.
استدلال آنها نهتنها معطوف به حوزههای فرهنگی و پیامدهای منفی فراوان آن از جمله همین انتشار موسیقی ساسیمانکن است بلکه ملاحظات امنیتی بسیاری هم در این رهاشدگی فضای مجازی از نگاه آنها وجود دارد. اینکه با عدم مدیریت فضای مجازی دچار مشکلات بسیاری ازجمله مشکلات امنیتی، فرهنگی و سیاسی خواهیم شد.
مردم هم به عنوان مصرفکنندگان اصلی از این فضا چالشهای بسیاری دارند و به نوعی بیپناهند. از کلاهبرداریهای بسیار معمول در فضای مجازی گرفته تا انتشار شایعات گسترده در آن که مشکلات بسیاری برای مردم ایجاد کرده است.
مسؤولان اما هشدار میدهند و کارشناسان هم از نبود سواد رسانهای میان مردم گله دارند. تا همین عصر دیروز و در فاصله کمتر از یک روز از انتشار تیزر ویدئوکلیپ ساسیمانکن، تنها در صفحه شخصی این خواننده در اینستاگرام این ویدئو بیشتر از ششمیلیون بازدید داشته است.
صفحه تهیهکننده این ویدئو در اینستاگرام هم نزدیک به ۱۴میلیون بار بازدید داشته است. به این مفهوم که همین ۲۸ ثانیه دموی ویدئوکلیپ در کمتر از یک روز نزدیک به ۲۰میلیون بازدید داشته است. اتفاقی که حتی در مناسبات معمول موجود در فضای مجازی هم به نوعی یک رکورد محسوب میشود. اما مشکل کار کجاست؟
علیرضا چابکرو، پژوهشگر فضایمجازی در گفتوگو با جامجم، روی نبود یک سیاست واحد در بین تصمیمگیران دست میگذارد و میگوید تا زمانی که در رابطه با فضایمجازی بین مسؤولان اختلاف نظر وجود دارد نمیتوان به مدیریت این حوزه امیداور بود. آنطور که او میگوید درخصوص نحوه عملکرد در فضایمجازی حتی بین اعضای شورای عالی فضایمجازی نیز اختلاف وجود دارد.
چابکرو در کنار نبود سیاست واحد برای مدیریت فضایمجازی از این میگوید که راهکار حل چنین مسائلی فیلتر کردن نیست، زیرا تجربه نشان داده کاربران به شبکه اجتماعی دیگری مهاجرت میکنند به همین دلیل باید برای حل این معضل ابتدا مسؤولان روی یک سیاست واحد به تفاهم برسند.
او از رها شدگی شبکه ملی اطلاعات نیز بهعنوان عامل دیگری یاد میکند و میگوید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در این خصوص مقاومت بدون دلیلی انجام میدهد که پیامدهای اینچنینی را بهدنبال دارد. چابکرو معتقد است درخصوص شبکه ملی اطلاعات نیز نقشه عملکردی وجود ندارد. به همین دلیل وقتی برنامهای مانند شاد را میسازیم. ایرادهای زیادی دارد و در کنار آموزش برای مسائل پرورشی تدبیری اندیشیده نمیشود.
او تاکید میکند تجربه نشان میدهد برخی مدیران در مواجهه با چنین آسیبهایی چند روز واکنش نشان میدهند اما بعد از گذشت زمان مسائل این حوزه به فراموشی سپرده میشود تا اتفاق دیگری رقم بخورد.
دورخیز سازمان یافته برای نوروز
فضایمجازی و شبکههای اجتماعی حالا زمین بازی بسیاری برای درآمدزایی است. در این فضا مخاطب حرف اول را میزند و افراد برای جذب مخاطب دست به هر کاری میزنند. گسترش این شبکهها جریان اطلاعرسانی و تبلیغات را از انحصار رسانههای رسمی بیرون آورده و حالا صاحبان کالا تنها به دنبال رسانههایی هستند که بیشترین مخاطب را داشته باشند.
این رسانه میتواند یک شبکه تلویزیونی و البته گاه میتواند یک صفحه اینستاگرامی معمولی باشد. مخاطب برای این رسانهها یعنی جذب منافع مالی بیشتر، همین است که جریانهای سازمانیافتهای برای جذب مخاطب به این شبکهها فعالیت میکنند.
نمونه آشکار این ماجرا را میتوان در سایتهای شرطبندی هم دید. این سایتها از هر ترفندی برای جذب مخاطب بیشتر استفاده میکنند، نمونه آشکار آن جذب چهرههای معروف در حوزه موسیقی به این سایتها بود.
همین فرمول در رابطه با شبکههای تلویزیونی هم صدق میکند، «رادیو جوان» بهعنوان یک شبکه ماهوارهای که اقدام به تولید و تهیه ویدئوکلیپهای بسیاری میکند حالا برای آنچه «مارکتینگ» مینامد اقدام به جذب یک ستاره فیلمهای مستهجن در یک موسیقی به زبان فارسی کرده است تا بتواند با فراگیری آن مخاطب بیشتری جذب کند.
این کار وقتی با مخالفت بسیار حتی همصنفان این شبکه هم روبهرو میشود با استدلال «فهم مارکتینگ» توجیه میشود. به این مفهوم که آنها نه تنها این کار را غیراخلاقی نمیدانند که اتفاقا آن را تعبیر به هوش و ذکاوت بالای خودشان برای جذب بیشتر مخاطب میکنند.
پیگیری اخلاقی بودن این رویه فراتر از فهم گردانندگان این جریان و گردانندگان آن است اما این ماجرا در گذشته هم نشانههایی از خود بروز داده بود. در نوروزی که گذشت ساشا سبحانی و پویان مختاری دو چهره سرشناس فضایمجازی هم در لایو اینستاگرام خود از یک چند بازیگر فیلمهای مستهجن آمریکایی استفاده کردند و حالا حضور یک چهره معروف فیلمهای اینچنینی در یک ویدئو کلیپ ایرانی به نوعی رقابت با این افراد هم تعبیر میشود. هر چند قربانی این رقابت به نظر میرسد کودکان و نوجوانان ایران و فرهنگی است که روز به روز آب میرود.
وقتی الگویی نداریم
سهولت دسترسی به محتواهای نامناسب، اتفاق تازهای نیست. فیلترینگ بسیاری از شبکههای اجتماعی به دلایلی همچنان ادامه دارد و همین نکته باعث در دسترس قرارگرفتن بسیاری از فیلترشکنها برای مخاطب فضایمجازی شدهاست. از سوی دیگر خانوادهها هم آگاهی کامل یا نظارت درستی روی فعالیت کودکانشان در فضایمجازی ندارند.
اما سوال این است کنجکاویکودکان برای فهم این محتوا منجر به چه اتفاقی میشود؟ به این مفهوم که انتشار و فراگیری این ویدئوکلیپ چه تاثیری بر کودکان و نوجوانان خواهدگذاشت؟ فاطمه قاسمزاده، روانشناس کودک است. او به جامجم میگوید: «قطعا این محتوا تاثیرات بسیار بدی روی کودکان و نوجوانان خواهدداشت اما موضوع امروز این تاثیرات نیست، ماجرای تلخ این است که ما به جای برخورد و ممنوعیت باید کودکانمان را آگاه کنیم اما راههای گسترده این آگاهیسازی را بستهایم.
یعنی از یک سو راه ورود این محتوای نامناسب را باز گذاشتهایم و راهکاری جز برخورد با آن نمیبینیم و از سوی دیگر روشی درست برای آگاهی کودکانمان در رابطه با تاثیرات نامناسب این محتوا نداریم.» این روانشناس کودک برای این موقعیت از اصطلاح کودکآزاری ساختاری استفاده میکند و معتقد است ناآگاهی کودکان از این وضعیت مصداق آشکار این کودکآزاری ساختاری است.
به باور او پس از سیاستگذاریهای نادرست، خانوادهها هم به نوعی در فهم کودکان در این فضا ناتوانند. او میگوید بسیاری از کودکان در این حوزه پیشروتر از والدین هستند و این میتواند بسیار خطرناک باشد. موضوع مورد اشاره او را بسیاری به عدم فهم سواد رسانهای هم مربوط میدانند. نکتهای که پیشتر نیز مورد توجه بسیاری از کارشناسان حوزه فضایمجازی قرار گرفتهبود؛ اینکه نبود سواد رسانهای میان عامه مردم میتواند یک خطر نهفته باشد و تاثیرات آن با توجه شیوع شایعات در جامعه بسیار ناگوار است.
نکته دیگر مورد اشاره فاطمه قاسمزاده هم جای تامل فراوانی دارد، موضوعی معطوف به الگوسازی برای فرهنگ جامعه که باید از بالادست صورت بگیرد و نه تنها صورت نگرفته بلکه راه را برای الگوهای نامناسب در حوزههای فرهنگی باز گذاشتهاست.
او به جامجم میگوید: «ما با چهرههای بسیاری به دلایل مختلفی مبارزه کردیم و از سوی دیگر الگوهایی معرفی کردیم که بسیار نامناسب بودهاند. این درست که با پخش آهنگهای خوانندهای همچون ساسی مانکن در فضای کودکانه مهدکودکها مبارزه شده اما هیچ جایگزین مناسبی برای آن تهیه نکردیم. تنها میدانستیم که این محتوا مبتذل است و تاثیر نامناسبی روی کودکان دارد اما فراموش کردیم جایگزینی برای آنها بیابیم.»
برخورد قانونی چقدر میسر است؟
در رابطه با استفاده از محتوای هرزهنگاری برای کودکان اما در جهان هم قوانین سختگیرانهای وجود دارد، در ایران هم قوانینی در این رابطه موجود است اما نکته اینجاست که آیا میتوانیم ثابت کنیم محتوای مورد اشاره در ویدئوی مورد نظر ضدکودک است؟ ما در حوزه قوانین در این راستا در کجا قرار داریم؟
از فاطمه ابراهیمی، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حوزه کودک زن و خانواده میپرسیم چقدر قوانین داخلی در رابطه با یک فرد با تابعیت ایرانی قابل تعمیم به بیرون از مرزهای ایران است؟ او معتقد است قوانین موجود برای طرح شکایت برای یک فرد با تابعیت ایرانی کاربرد دارد. او به جامجم میگوید: «میتوان با توجه به قوانین سختگیرانه موجود در جهان و البته با کمک انجمنهای مردمنهاد بیرون از ایران برای اثبات ضدکودک بودن محتوای ویدئوی منتشر شده طرح شکایت کرد.»
او البته به قوانین داخلی هم اشارههای پررنگی دارد و معتقد است: «بر اساس بند ۶ ماده ۱۰ قانون حمایت از اطفال و نوجوانان میتوان با کسانی که به این محتوای مبتذل دسترسی کودکان را ایجاد میکنند یا آن را به آنها ارائه میکنند برخورد شود.» آنطور که معلوم است هم دادستانی، هم وزارت ارتباطات و هم پلیس فتا میتوانند به موضوع ورود کند اما این که این ورود چقدر موثر خواهدبود، محل بحث است.
چرا که هم اثبات ضدکودک بودن محتوای منتشر شده آشکار نیست و نیاز به توضیح شرایط مخاطبان این موسیقی در ایران دارد. پیشنهاد دیگر این است که میتوان با کمک همان انجمنها و بر اساس بند (الف) ماده ۳۴ کنوانسیون حقوق کودک از تهیهکنندگان این ویدئوکلیپ شکایت کرد. نکته اینجاست که کلیپ تازه ساسی شاید مخاطبش کودکان و نوجوانان نباشد اما وقتی بیشتر مخاطبان او را این دسته تشکیل میدهند. باید نگران این مساله بود.