با چه شرایطی میتوانیم از مددهای الهی برخوردار شویم؟

مددهای غیبی؛ سنت الهی

پیوستگی‌ و وابستگی‌ دنیا و آخرت‌

موضوع‌ بسیار مهم‌ در جهان‌بینی‌ و انسان‌شناسی‌ قرآنی، مسئلة‌ پیوستگی‌ و وابستگی‌ دنیا و آخرت‌ است. یعنی‌ همان‌طور که‌ کمالات‌ و نعمتهای‌ حیات‌ دنیا مرتبة‌ نازله‌ای‌ از کمالات‌ و نعمتهای‌ آخرت‌ است، حیات‌ آخرتی‌ و ابدی‌ انسان‌ نیز بسته‌ به‌ نوع‌ زندگی‌اش‌ در دنیا می‌باشد.
کد خبر: ۱۲۹۴۶۱۵

به گزارش جام جم آنلاین و به نقل از پرتال جامع علوم انسانی، در این مقاله به پیوستگی و ارتباطی که بین این دنیا و آخرت وجود دارد را شرح می دهد.

پیوستگی‌ و وابستگی‌ دنیا و آخرت‌

انسانی‌ که‌ از کمالات‌ دنیایی‌ به‌نحو صحیح‌ و در جهت‌ رشد و تعالی‌ خود استفاده‌ نماید، قادر خواهد بود از کمالات‌ عالی‌ و پایدار آخرت‌ بهره‌مند گردد، و اگر از کمالات‌ و نعمتهای‌ حیات‌ دنیا به‌طور صحیح‌ و در جهت‌ رشد و تعالی‌ خود و تحصیل‌ حیات‌ انسانی‌ استفاده‌ نکرد، قادر نخواهد بود از نعمتها و کمالات‌ آخرت‌ که‌ اصل‌ و حقیقت‌ کمالات‌ دنیایی‌ هستند، بهره‌مند گردد و همین‌ عدم‌ قدرت‌ بهره‌برداری، موجب‌ عذاب‌ و رنج‌ آخرت‌ می‌شود.

به‌عبارت‌ دیگر نوع‌ زندگی‌ انسان‌ و خوشبختی‌ و بدبختی‌ او در حیات‌ ابدی، بستگی‌ کامل‌ به‌ نوع‌ حیات‌ او در زندگی‌ دنیا دارد. هریک‌ از عقاید، افکار، اعمال‌ و اخلاق‌ ما در دنیا نوع‌ خاصی‌ از حیات‌ در آخرت‌ را برای‌ ما رقم‌ خواهد زد. هریک‌ از آنها معنای‌ مشخص و تعیین‌کننده‌ای‌ خواهند داشت‌ که‌ طبق‌ مقتضیات‌ نظام‌ آخرت‌ تفسیر خواهند شد و ما به‌ باطن‌ آن‌ می‌رسیم‌ و با آنها محشور و همراه‌ خواهیم‌ بود.

این‌ موضوع‌ را که‌ نوع‌ حیات‌ ما در آخرت‌ بستگی‌ کامل‌ به‌ نوع‌ حیات‌ ما در دنیا دارد، قرآن‌ کریم‌ دهها بار با بیانات‌ مختلف‌ متذکر شده‌ است‌ که‌ چند نمونه‌ را ذکر می‌کنیم. هرچند آیاتی‌ را که‌ قبلاً‌ ذکر کردیم‌ نیز بوضوح‌ این‌ حقیقت‌ را بیان‌ می‌کنند.

1-«بلی‌ من‌ کسب‌ سیئة‌ و احاطت‌ به‌ خطیئته‌ فاولئک‌ اصحاب‌ النارهم‌ فیها خالدون‌ والذین‌ امنوا و عملواالصالحات‌ اولئک‌ اصحاب‌ الجنة‌ هم‌ فیها خالدون.» یعنی‌ (هرکس‌ اعمال‌ زشتی‌ اندوخت‌ و کردار بدش‌ به‌ او احاطه‌ نمود و وجودش‌ را گرفت، چنین‌ کسی‌ اهل‌ دوزخ‌ است‌ و برای‌ همیشه‌ در آن‌ معذب‌ خواهد بود و کسانی‌که‌ ایمان‌ آوردند و کارهای‌ نیک‌ و شایسته‌ کردند، اهل‌ بهشتند و همیشه‌ در بهشت‌ جاوید متنعم‌ خواهند بود).

2-در روز قیامت‌ همة‌ انسانها براساس‌ نوع‌ زندگی‌شان‌ در دنیا محاسبه‌ خواهند شد. «و نضع‌ الموازین‌ القسط‌ لیوم‌ القیمة‌ فلا تظلم‌ نفس‌ شیئأ و ان‌ کان‌ مثقال‌ حبة‌ من‌ خردل‌ اتینابها و کفی‌ بنا حاسبین.» یعنی‌ (ما ترازوهای‌ عدل‌ را برای‌ روز قیامت‌ خواهیم‌ نهاد و ستمی‌ به‌ هیچ‌ نفسی‌ نخواهد شد و اگر عملی‌ به‌ قدر دانة‌ خردلی‌ باشد، در حساب‌ می‌آوریم‌ و تنها علم‌ ما برای‌ محاسبة‌ انسانها از همة‌ حسابگران‌ کفایت‌ خواهد کرد.

«یومئذ یصدرالناس‌ اشتاتا لیروا اعمالهم‌ فمن‌ یعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ خیرا یره‌و من‌ یعمل‌ مثقال‌ ذرة‌ شر‌ا یره.» یعنی‌ (در آن‌ روز - قیامت‌ - مردم‌ از قبرها پراکنده‌ بیرون‌ آیند که‌ اعمال‌ خود را ببینند. پس‌ هرکس‌ به‌قدر ذره‌ای‌ کار نیک‌ کرده‌ باشد، آن‌ را خواهد دید و هرکس‌ به‌قدر ذره‌ای‌ کار بد مرتکب‌ شده، آن‌ را خواهد دید).

-3 عده‌ای‌ که‌ آخرت‌ را فراموش‌ می‌کنند و زندگی‌شان‌ را براساس‌ حیات‌  ابدیشان‌ تنظیم‌ نمی‌کنند، و نیز کسانی‌که‌ از آیات‌ الهی‌ اعراض‌ می‌کنند، به‌ خود ظلم‌ می‌کنند.

«و من‌ اظلم‌ ممن‌ ذکر بایات‌ ربه‌ فاعرض‌ عنها و نسی‌ ما قدمت‌ یداه.» یعنی‌ (چه‌ کسی‌ ستمکارتر از آن‌ کسی‌ است‌ که‌ متذکر آیات‌ خدا شده‌ و باز از آنها اعراض‌ کرد و اعمالی‌ را که‌ جلوتر برای‌ آخرت‌ خویش‌ فرستاده‌ فراموش‌ کرد).

 -4 در روز قیامت‌ و در آخرت‌ و حیات‌ ابدی‌ تنها چیزی‌ که‌ به‌ حال‌ انسان‌ سود دارد و می‌تواند سعادت‌ او را تأمین‌ نماید، داشتن‌ یک‌ روح‌ سالم‌ است. روح‌ سالم‌ یعنی‌ فطرتی‌ که‌ با زیاده‌طلبیهای‌ طبیعت‌ و جنبة‌ حیوانی‌ انسان، آلوده‌ و ضعیف‌ و بیمار نشده‌ باشد. روحی‌ که‌ دارای‌ عقاید، افکار و اعمال‌ صالح‌ و خداپسندانه‌ باشد.

«یوم‌ لاینفع‌ مال‌ و لابنون‌ الا‌  من‌ اتی‌ ا بقلب‌ سلیم.» یعنی‌ (روزی‌ که‌ نه‌ مال‌ و نه‌ فرزندان‌ و نه‌ هیچ‌چیز دیگر به‌حال‌ انسان‌ سود ندهد، مگر اینکه‌ شخص‌ با قلب‌ سلیم‌ بر خدا وارد شود). پیداست‌ که‌ تحصیل‌ روح‌ سالم‌ بایستی‌ در دنیا صورت‌ بگیرد.

از مجموع‌ آنچه‌ گفته‌ شد و با توجه‌ به‌ این‌ نکتة‌ مهم‌ که‌ نوع‌ زندگی‌ ما در حیات‌ ابدی‌ بسته‌ به‌ نوع‌ زندگی‌مان‌ در حیات‌ دنیا دارد، به‌ اهمیت‌ و جایگاه‌ اخلاق‌ و نسبت‌ آن‌ با دین‌ بیشتر پی‌ می‌بریم.

پیوستگی‌ و وابستگی‌ دنیا و آخرت‌

آنچه‌ که‌ موجب‌ تضمین‌ سعادت‌ انسان‌ در حیات‌ ابدی‌ است‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ در حرکت‌ خود از دنیا به‌ آخرت‌ با خود قلب‌ سلیم‌ یا روح‌ سالم‌ ببرد. اخلاق‌ نیز نقش‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در سلامت‌ روح‌ و شاکلة‌ انسان‌ دارد.

مسئلة‌ اخلاق‌ و تهذیب‌ نفس‌ به‌قدری‌ مهم‌ است‌ که‌ قرآن‌ کریم‌ پس‌ از یازده‌ سوگند، تزکیه‌ و تهذیب‌ نفس‌ را تنها راه‌ سعادت‌ و رستگاری‌ انسان‌ معرفی‌ می‌نماید: «قد افلح‌ من‌ زکیها و قد خاب‌ من‌ دسیها.» یعنی‌ «به‌ تحقیق‌ که‌ هرکس‌ نفس‌ خود را پاک‌ سازد رستگار می‌شود و هرکس‌ آلوده‌اش‌ کند، زیانکار خواهد شد».

در جای‌ دیگر نیز تزکیة‌ انسانها را مهمترین‌ هدف‌ بعثت‌ انبیا معرفی‌ می‌نماید:

همان‌طور که‌ پیامبر نیز هدف‌ بعثت‌ خود را تکمیل‌ و تتمیم‌  مکارم‌  اخلاق‌ معرفی‌ فرمود: «بعثت‌ لا تمم‌ مکارم‌ الاخلاق.»

امام‌ خمینی درباره‌ اهمیت‌ اخلاق‌ چنین‌ می‌فرماید:

«اشتغال‌ به‌ تهذیب‌ نفس‌ و تصفیة‌ اخلاق‌ که‌ فی‌الحقیقه‌ خروج‌ از تحت‌ سلطة‌ ابلیس‌ و حکومت‌ شیطان‌ است‌ از بزرگترین‌ مهمات‌ و اوجب‌ واجبات‌ عقلیه‌ است».

‌            ‌در جای‌ دیگری‌ می‌فرماید:

«غایت‌ بعثت‌ دین‌ تزکیه‌ است، غایت‌ آمدن‌ انبیای‌ دین‌ تزکیه‌ است‌ و دنبالش‌ آن‌ تعلیم. اگر نفوسی‌ تزکیه‌ نشده‌ و تربیت‌ نشده‌ وارد شوند در هر صحنه، در صحنة‌ توحید، در صحنة‌ معارف‌ الهی، در صحنة‌ فلسفه، در صحنة‌ فقه‌ و فقاهت، در صحنة‌ سیاست‌ در هر صحنه‌ای‌ که‌ وارد بشود اشخاصی‌ که‌ تزکیه‌ نشدند و تصفیه‌ نشدند و از این‌ شیطان‌ باطن‌ رها نشدند، خطر اینها بر بشر خطرهای‌ بزرگ‌ است.»

اخلاق‌ همان‌طور که‌ آن‌ را تعریف‌ کرده‌اند صفات‌ و ملکات‌ ثابت‌ نفس‌ است‌ که‌ در اثر عوامل‌ مختلفی‌ شکل‌ می‌گیرند.

از آن‌ جهت‌ که‌ انسان‌ برای‌ هدف‌ خاصی‌ خلق‌ شده‌ و از طرفی‌ بین‌ دنیا و آخرت‌ پیوستگی‌ و وابستگی‌ وجود خاصی‌ برقرار است، بنابراین‌ هرکس‌ بر چگونگی‌ اخلاق‌ خود مسئول‌ است. یعنی‌ انسان‌ با هر اخلاقی‌ خوشبخت‌ و سالم‌ نیست، نه‌ در دنیا و نه‌ در حیات‌ ابدی‌ آخرت. انسان‌ در دنیا تنها با داشتن‌ اخلاق‌ خاص‌ خوشبخت‌ است‌ و در آخرت‌ نیز چنین‌ است.

حیات‌ آخرت‌ حیاتی‌ قانونمند است‌ و در پی‌ ورود هر نفسی‌ به‌ خود واکنش‌ و عکس‌العمل‌ ویژه‌ای‌ از خود نشان‌ می‌دهد که‌ به‌ بعضی‌ از مصادیق‌ آن‌ در بحث‌ پیوستگی‌ و وابستگی‌ دنیا و آخرت‌ اشاره‌ شد.

امام‌ خمینی1 دربارة‌ واکنش‌ آخرت‌ نسبت‌ به‌ اخلاق‌ انسان‌ این‌گونه‌ می‌فرماید:

«انسان‌ همین‌طور که‌ در این‌ دنیا یک‌ صورت‌ ملکی‌ دنیاوی‌ دارد، که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ آن‌ را در کمال‌ حسن‌ و نیکویی‌ و ترکیب‌ بدیع‌ خلق‌ فرموده‌ که‌ عقول‌ تمام‌ فلاسفه‌ و بزرگان‌ در آن‌ متحیر است‌ و علم‌ معرفة‌الاعضا و تشریح‌ تاکنون‌ توانسته‌ است‌ معرفت‌ درستی‌ به‌ حال‌ آن‌ پیدا کند، و خداوند انسان‌ را از بین‌ مخلوقات‌ امتیاز داده‌ به‌ حُسن‌ ترکیب‌ و جمال‌ نیکو منظر کذلک‌ از برای‌ او یک‌ صورت‌ و شکل‌ ملکوتی‌ غیبی‌ است، که‌ آن‌ صورت‌ تابع‌ ملکات‌ نفس‌ و خلق‌ باطن‌ است‌ در عالم‌ بعد از موت، چه‌ برزخ‌ باشد یا قیامت.انسان‌ اگر خُلق‌ باطن‌ و ملکه‌ و سریره‌اش‌ انسانی‌ باشد، صورت‌ ملکوتی‌ او نیز صورت‌ انسانی‌ است‌ ولی‌ اگر ملکاتش‌ غیرملکات‌ انسانی‌ باشد، صورتش‌ انسانی‌ نیست‌ و تابع‌ آن‌ سریره‌ و ملکه‌ است.»

‌            ‌در جای‌ دیگری‌ می‌فرماید:

«بدان‌ که‌ میزان‌ در این‌ صور مختلفه، که‌ یکی‌ از آنها انسان‌ است، و باقی‌ چیزهای‌ دیگر، وقت‌ خروج‌ نفس‌ است‌ از این‌ بدن‌ و پیدا شدن‌ مملکت‌ برزخ‌ و غلبة‌ سلطان‌ آخرت‌ که‌ اولش‌ در برزخ‌ است. در وقت‌ خروج‌ از بدن‌ با هر ملکه‌ای‌ از دنیا رفت، با آن‌ ملکه‌ صورت‌ آخرتی‌ می‌گیرد، و چشم‌ ملکوتی‌ برزخی‌ او را می‌بیند و خود او هم‌ وقت‌ گشودن‌ چشم‌ برزخی، خود را به‌ هر صورتی‌ هست‌ می‌بیند، اگر چشم‌ داشته‌ باشد.»

بنابراین‌ دربارة‌ نسبت‌ دین‌ و اخلاق‌ با توجه‌ به‌ اینکه‌ دین‌ برای‌ انسان‌ آمده‌ است‌ و آمده‌ که‌ او را به‌ مقام‌ ویژة‌ انسانیت‌ و خلافت‌ الهی‌ برساند و با توجه‌ به‌ اینکه‌ انسان‌ بدون‌ تهذیب‌ اخلاق‌ هرگز صورت‌ حقیقی‌ خود را نمی‌یابد، می‌توانیم‌ بگوییم‌ که‌ اخلاق‌ روح‌ دین‌ است.

اخلاق‌ به‌قدری‌ مهم‌ است‌ که‌ به‌ تعبیر قرآن‌ کریم‌ اگر رعایت‌ نشود به‌ عقاید نیز لطمه‌ وارد خواهد ساخت‌ و عقاید را از بین‌ می‌برد.

«ثم‌ کان‌ عاقبة‌الذین‌ اساوُ‌ السوای‌ ان‌ کذبوا بآیات‌ ا و کانوا بها یستهزءون.» یعنی‌ «آخر و سرانجام‌ کار آنان‌که‌ به‌ اعمال‌ زشت‌ پرداختند این‌ شد که‌ آیات‌ الهی‌ را تکذیب‌ کردند و آنها را به‌ تمسخر گرفتند».

 

 

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها