در همین روند، بخش قابلتوجهی از جامعه و نخبگان هم بدون اینکه مخالفتی با هویت اسلامی، نظام و انقلاب داشته باشند، امید داشتند که اولا میتوان با غرب مصالحه کرد و متعاقب این مصالحه، گشایشهایی در وضعیت زندگی مردم ایجاد خواهد شد. در یکی دو دهه گذشته، دکترین گفتوگو و مصالحه با غرب، یکی از لکوموتیوهای تعیینکننده سیاست داخلی ایران بوده و هست. دور جدید مذاکرات هم بهرغم تجربه تلخ برجام، عهدشکنی و تفرعن نظام سلطه، ناشی از همین گرایش گفتمانی بود. رهبری در عین اینکه چند ماه قبل بهدلیل تجربیات کشور، مذاکرات را غیرشرافتمندانه خوانده بودند ولی در احترام به نگاه و مطالبه بخشی از جامعه که بعد از دولت شهید رئیسی، توفیق سیاسی هم یافته بودند، مجوز شکل خاصی از مذاکره را دادند؛ مذاکره غیرمستقیم.البته توده جامعه هم برروند مذاکرات اخیر و گشایش قریبالوقوع اوضاع، امیدوار بود و با نگاهی خوشبینانه و البته شکاک، روند مذاکرات را پیگیری میکرد ولی در همین اثنا، یک شوک جدی به جامعه ایرانی وارد شد. دیپلماتهای کشور پشت میز مذاکره بودند که نظام سلطه با برنامهای از پیشحسابشده حملهای جامع و سهمگین راشروع کردو تمام تحلیلها و محاسبات این بخش از جامعه که به دنبال دکترین گفتوگو و مصالحه با غرب بودند، بههم ریخت و یکشبه تمام ارزشهای حقوقبشری، گفتوگو، عقلانیت، توسعه، جریان آزاد اطلاعات، رسانههای آزاد و... به محاق رفت.دانشمندان در کنار سرداران به همراه خانوادهشان ترور شدند و مردم عادی و زن و کودک به خاک و خون کشیده شدند. رکن چهارم دموکراسی مهبط ستون پنجم ارتش آمریکا شد و فضای مجازی که برندی از آزادی بدون مرز یافته بود، به مثابه بستر و ابزار اشراف، جاسوسی و عملیات دشمن نمود یافت و مجددا این خوره به جان غرباعتمادان افتاد که گویا واقعا امضای کری هیچ تضمینی نمیآورد. شوکی که از این اتفاق به جامعه ایرانی وارد شد اما بعد از مشاهده بازسازماندهی سریعی که نظام جمهوری اسلامی به آرایش دفاعی خود داد، بهطوریکه در کمتر از ۲۴ساعت آماده مقابله شد و بهسرعت ضرباتی سنگین و فوقتصور به گماشته نظام سلطه در منطقه وارد کرد، باعث همراهی جدی تودههای مردم با نظام در جهت دفاع از کشور و مقابله با نظام سلطه گردید و آنی شد که دیدیم. در اینجا شوک دوم به نخبگان غربگرا و غرباعتماد وارد شد؛ چراکه تمام تصویر روشنی که از دنیای مدرن ارائه کرده بودند، نقش بر زمین شد و از سوی دیگر بخشی از جامعه که در تکاپوی مصالحه با غرب، با نظام جمهوری اسلامی دچار تقابل شده بودند، چرخشی کامل کرده و به حمایت و همراهی با نظام پرداختند و همین باعث بنبست تحلیلی و حیرت جریان غربگرا شد؛ بنبست و حیرتی واقعی! این وضعیت یکی دو هفتهای طول کشید ولی به مرور روایتهای متکثر از رخداد ۱۲روزه شروع شد و الان دو روایت از این رخداد بزرگ ملی وجود دارد: جریان غربگرا و غرباعتماد معتقد است همبستگی و اتحاد ملی کشور به دلیل مواضع سکولار و احترام به حقوق جریانهای فرهنگی مختلف بوده است و متعاقبا توصیه میکند اگر به دنبال تداوم این همبستگی هستید، باید مواضع سکولار نظام در تمام حوزههای حکمرانی عملیاتی شود و مهمتر اینکه در سیاست خارجی هم دیگر شعارهای انقلابی و به اصطلاح «امتی» کنار گذاشته شده و صرفا بر منافع ملی تمرکز شود. ولی جریان انقلاب روایت دیگری از موضوع دارد و مدعی است همبستگی و اتحاد ملی بهدلیل آشکار شدن صحت مواضع جریان انقلاب و بنبست تحلیلی و گفتمانی جریان سکولار در اعتماد و مصالحه باغرب است ومتعاقبا برای تداوم این اقتدار و همبستگی ملی لازم است گفتمان مقاومت در تمام حوزههای حکمرانی تسری یابد و در اجرای سیاستها و اقدامات انقلابی مماشات نشود. در حالی که این جنگ تحمیلی ۱۲روزه بطلان رویکرد غرب اعتمادی و حتی غربگرایی را نشان داد و بخش مهمی از مردمی که به غرب اعتماد داشتند و مصالحه با غرب را ممکن و ضروری دانسته و از این رو منتقد جدی سیاستهای جمهوری اسلامی بودند، عملا حفظ منافع ملی را در گرو گفتمان مقاومت یافتند. ولی در حال حاضر، جریان انقلاب اسلامی در تبیین ابعاد جنگ تحمیلی ۱۲روزه و حماسه دفاع ملی مردم ایران، دچار ضعف، تشتت و تعارف است و اگر بهسرعت در تبیین صحیح این رخداد بزرگ فعال نشود، فرصت بزرگی را از دست خواهد داد و از سوی دیگر در معرض تهدیدی عمیق از حیث شناختی و هویتی قرار خواهد گرفت. جریان انقلاب برای تبیین دفاع ملی ۱۲روزه و فرصت سازی از این رخداد، موارد ذیل را میتواند در پیش بگیرد: افشای سراببودگی دکترین مصالحه با غرب و نشان دادن بنبست دکترین غربگرایی و غرباعتمادی و نشان دادن اینکه هرگونه گشایش ملی صرفا متکی بر عزم و تلاش ملی است و لزوما بهواسطه گفتوگو و مصالحه با غرب حاصل نمیشود. تبیین و ترویج این تصویر با اضمحلال اسرائیل و اخراج آمریکا از منطقه و گشایش عمومی در جامعه ایرانی اعم از اجتماعی، روانی و اقتصادی رخ خواهد داد. تبیین دکترین مقاومت با قرائت غیرلیبرالی و اتخاذ رویکرد تبیینی و تربیتی در قبال توده مردم، تبیین کارکرد واقعی جریان نفوذ در ناکارآمدیهای حاکمیت و پخش برخی اعترافات نفوذیهای مهم، گفتوگو با افراد منصف و باشرف گفتمان غربگرا و غرباعتماد با موضوع ارزیابی مواضع غرب و سراب مصالحه و گشایش بعد از مصالحه، گفتوگو با نخبگان جوامع غربی در تبیین نظام سلطه و جایگاه محور مقاومت، اهتمام و مطالبه پیشرفت و کارآمدی و سلامت و اقتدار و قوت ملی در ذیل گفتمان مقاومت و عدم تساهل در برابر ناکارآمدیها و ناشایستهسالاریها و همچنین عدم تعارف در برابر انحرافات دکترینال و سیاستی در پیشرفت اسلامی-ایرانی. مثلا اگر کشور نیازمند شبکه ملی اطلاعات یا مثلا سیستم عامل بومی است، بهسرعت باید اقدام شود و هیچگونه سستی و غفلتی پذیرفته نیست. تبیین مخالفت نظام سلطه با پیشرفت کشور و نشان دادن اینکه جلوگیری از ترقی ایران، هدف و علت اصلی حمله بوده است.