با بررسی آیاتی که مربوط به خلقت انسان است به این نتیجه می رسیم که آفرینش آدم به صورت استثنایی و از خاک بوده است

خلقـت انسـان اولیـه و ثانـویـه

خلقت انسان

تفـاوت خلقـت انسـان بـا سـایـر مـوجـودات از نظـر قـرآن

علم امروز می نمایاند که سلسله جانداران ازنظر نسلی به هم پیوسته اند و زندگی آنان با ظهور ساده ترین اقسام آنها ، ازآب های گل آلود ولجن زار اولیه شروع شده و با تنوع و تکاملی که در طول تقریباً دو میلیارد سال پیدا کرده ، به انسان و انواع بی شمار گیاهان و جانوران معاصر انسان رسیده است.
کد خبر: ۱۲۷۹۶۹۷

به گزارش جام جم آنلاین، علم امروز می نمایاند که سلسله جانداران ازنظر نسلی به هم پیوسته اند و زندگی آنان با ظهور ساده ترین اقسام آنها ، ازآب های گل آلود ولجن زار اولیه شروع شده و با تنوع و تکاملی که در طول تقریباً دو میلیارد سال پیدا کرده ، به انسان و انواع بی شمار گیاهان و جانوران معاصر انسان رسیده است.

تفـاوت خلقـت انسـان بـا سـایـر مـوجـودات از نظـر قـرآن

قرآن بیان گوناگون ، انشاء و سیر حیات را در سلسله موجودات بر اساس تکامل تدریجی و پیوستگی نسلی تصریح نموده و از این تصریح نتایج بدیع برای جلوه دادن «علت اصلی غایی» در عالم مخلوقات گرفته است.

در زیست شناسی ، مقصود از تکامل ، ازدیاد تدریجی اعضاء بدن است که در انواع جدیدتر موجودات زنده پدید می آید ویا منظور توسعه و تفصیلی است که در ساختمان تشریحی و یا نسجی هر عضو از موجودات مزبور به تدریج صورت گرفته است. مثلاً در میان گیاهان ، سرخسها با داشتن ریشه و ساقه و برگ از خزه هاکه فقط ساقه و برگ دارند ؛کاملتر ،یعنی پرعضوترند و گیاهان گل دار معمولی که گل هم دارند ؛ از سرخس ها هم کامل تر وبالاترند.

در میان حیوانات: مرجانها ، اسفنج ها و بعضی خار پوستان( اقسام مجاور ستاره دریایی) که بسیاری از اعضاء مثل بافت های پیوندی، خون و دستگاه گردش خون را ندارند؛ از کرم ها، خرچنگ ها و حشرات کم عضوتر هستند و استخوانداران (مهره داران) که دارای استخوان بندی داخلی می باشند، از دسته های اخیر هم کامل ترند.

اما مسئله تکامل تدریجی و پیوستگی موجودات زنده یکی از مواردی است که درباره آن هیچ اختلاف و تناقضی میان بیان قرآن و مراتب قطعی علمی امروز وجود ندارد وما امید برآن داریم که در این نوشتار عدم اختلاف و یا به بیان صریح تر، توافق مزبور را روشن سازیم.

بعضی از این آیات به تکامل تدریجی موجودات تا انسان و سپس به آدم وبنی آدم اشاره دارد. بعضی دیگر منشأ حیات را ازجسم بی جان یعنی خلقت اولیه جاندران را از خاک متذکر می گردد و پاره ای دیگر ضمن اشاره به احوال و مراحل جنینی انسان، بستگی نسلی انسان را به سایر موجودات بیان می نماید.

به طور کلی به دو گروه ازآیات استناد می کنیم:

 

  • « وَلَقَد خَلَقناکُم ثُمَّ صَوَّرناکُم ثُمَّ قُلنا لِلملائِکه اسجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدوا...»[اعراف/11]

در مورد «خَلَقناکُم» این مفهوم حاصل می شود: همانا شما را( یعنی نوع انسان و بنی آدم) از چیزی که قبلاً نبوده خلق نمودیم.

در مورد« ثُمَّ صَوَّرناکُم» : ثُمَّ، حرف عطف که دلالت برترتیب زمانی یعنی تقدم وتأخر دارد،می رساندکه شکل یافتن نوع انسان (مرجع ضمیر«کم») به صورتی که مخصوص اوست ، مدتی و یا مدت ها پس از«خلقت اولیه» او صورت گرفته است. به علاوه از فعل « صوّر» که از باب تفعیل و یکی از موارد استعمال آن به قصد ترتیب و تدریج است؛ در می یابیم که پس از احوال اولیه خلقت انسان(خلقت ازگل)، مراتب و مدارجی گذشته تا بشریت شکل گرفته وبه هیکل و صورت کامل انسانی پدید شده است.

در این مرحله ، انسان فقط به شکل و ظاهر انسانی درآمده اما هنوز آن چیزی را که باعث تمیز او از سایر زندگان است فاقد می باشد. توجه به شکل و صورت انسانی از خود کلمه «صوَّر» نیز مفهوم و مستفاد می شود ؛ زیرا این کلمه ناظر به جسم و هیکل انسان است نه احوال روحی و معنوی اوست.

 

  • « الّذی أَحسَنَ کُلّ شی ءٍ خَلقه وَ بَدَأَ خَلَقَ الإنسانَ مِن طینٍ.» [سجده/7]

آن کسی (آن خدایی) که آفرینش هرچیز نیکو گردانید و خلقت انسان را ازگل شروع فرمود.

« ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سلاله مِن ماءٍ مَهین.[سجده/8]

سپس او را از عصاره ای از آب ناچیز قرار داد.

« ثُمَّ سَوّیهُ وَ نفَخَ فیهِ مِن روُحه وَ جَعَلَ لَکُم السَّمعَ وَ الأَبصار و...[سجده/9]

مفهوم این سه آیه به یکدیگر مربوط است.زیرا؛ آنها به وسیله حرف عطف«ثّم» به یکدیگر متصل اند و از طرف دیگر مدلول این آیات در یک زمان صورت نگرفته است .زیرا واسط و رابط آنها همان حرف عطف «ثّم» که دلالت بر ترتیب و تدریج دارد؛ می باشد.

تفـاوت خلقـت انسـان بـا سـایـر مـوجـودات از نظـر قـرآن

بنابراین آنچه درآیه اول(7سجده) ذکر گردیده، مقدمه ای برای مطلب تکمیلی است که در آیه سوم(9سجده) و خصوصاً قسمت آخرآن آیه (...وَنَفَخَ فیهِ مِن روحه...) بیان فرموده است.

قسمت دوم ازآیه هفتم تصریح براین دارد که درآفرینش  انسان ازگِل شروع شده و از کلمه «بدأ»  چنین استفاده می شود که در خلقت انسان مراتب و مراحل چندی وجود داشته که نخستین مرحله آن از گل بوده است.

سومین آیه« ثُمَّ سَوّیهُ وَ نفَخَ فیهِ مِن روُحه...» با جمله « ثُمَّ سَوّیهُ» شروع می شود که به منظور سامان یافتن شکل و هیکل انسان است. از محتوای قسمت اول آیه مستفاد می شود که خداوند، جسم انسانی را طوری متناسب ساخت که هم ارتباط اعضا وانجام اعمال فیزیولوژی آن به بهترین وجه صورت گیرد وهم این جسم وهیکل آمادگی برای دریافت نیروهای عقل و اختیار که خود وظایف جدید ومفصل تری را برای اعضا فراهم می سازند؛ داشته باشد و راه وصول به کمال فکری در این قالب جسمانی فراهم سازد.

آیه نهم مبین دوره تکمیل جسم انسان و مکلف شدن اوست.پس آیه هشتم« ثُمَّ جَعَلَ نَسلَهُ مِن سُلالَةٍ مِن ماءٍ مَهین» ناظر به دوره واسطی غیر از دوره های فوق می باشد و مدلولی غیر از منظورآیات مزبور را داراست و به جهاتی که در ذیل توضیح می دهیم این دوره جز سیر حیات در نسل های موجودات زنده دیگر نمی تواند باشد.

الف) کلمه «سُلالَة» که درآیه هشتم از سوره سجده بیان شده است ؛ از ریشه «سلَّ» ( به تشدید وفتح لام) به معنی خارج شدن چیزی از چیز دیگر است و بنابراین آن را عصاره یا عصیر و یا به فارسی آن را «چکیده» معنی کرد. فرزندان را همچون عصاره نسل ها هستند؛ سلاله می گویند.

ب) چنان که می دانیم «نطفه» که چیزی از مفهوم انتقال و حرکت را نیز در بر دارد از مختصات حیاتی کلیه موجودات جانوری است. این نطفه در تمام نسل ها جاری است و باآن فرزندانی (سلاله) از آباء واجداد پدید می آید.

کلمه « سُلالَة » که مسبوق به (الف و لام) تعریف نیست و بنابراین نمی توان آن را مخصوص به یک نوع و مثلاً نوع انسان دانست. واما نکره آمدن کلمه« سُلالَة» مفهوم این اسم را به تمام حیوانات و حتی انسان (دارندگان نطفه وسلاله) عمومیت می دهد.

ج)بسیاری از مفسران کلمات« ماءٍ مَهین» که در آیه هشتم ذکر شده است را (منی مرد) گفته اند که چنین تعبیری صحیح نیست.زیرا منی مرد ویا حیوانات نر به تنهایی مولد مثل وناقل صفات طبیعی اجداد با عقاب نمی باشد و تخمک زن و یا هر حیوان چند سلولی ماده هم مشارکت در وظایف تولیدی و وراثتی دارد و بدون دخالت هر دو جنس نر و ماده تولید و ادامه نسل ، عملی نیست.

تأیید این نظر را درآیه 37سوره قیامت نیز می توان دریافت نمود:  «ألَم تَکُ مِن مَنیٍ یُمنی»

آیه تصریح برآن دارد که نطفه از منی به عمل می آید نه آنکه منی خود نطفه باشد.

این نظرها و نکات ادبی دیگر مؤید آن است که مدلول آیه هشتم در سوره سجده را مخصوص به نطفه انسان نمی توان دانست؛ بلکه این مدلول را درباره کلیه حیوانات که با نطفه و تخم ، تکثیر و توسعه دارند ؛ باید عمومیت داد.چرا که با اطلاعات فعلی خویش از عبارات و کلمات آیه دریافت دیگری راجع به جمله « ماءٍ مَهین» نداریم .

خوب است سراغ توضیحات علمی روز درباره انتقالات نسلی برویم و ببینیم آیا ممکن است از این اطلاعات تفسیری برای کلمات الهی بیابیم؟

خلاصه و اجمال بررسی های علمی راجع به تشکیل نطفه و مسأله وراثت صفات طبیعی در موجودات زنده بر این است که عامل و ناقل صفات طبیعی در نطفه ها«مولدها» یا «ژن ها» هستند که در هسته سلول های جنسی وجود دارند.

هسته سلول ها ظاهراً دارای الیاف یا رشته های بسیار باریکی است که در موقع تقسیم سلول ، بریده شده وبه قطعات کوچک منحنی و خمیده تقسیم می شوند. این قطعات را«کروموزم» می گویند.

تعداد کروموزم ها در انواع متفاوت از موجودات زنده فرق می کند اما در هر نوع از آنها ثابت و معین است. برروی هر کروموزم ذرات بسیار ریز و تیره رنگی به نام «مولد» یا« ژن» قرار دارند.این لکه های میکروسکوپی ناقل جمیع صفات ظاهری و باطنی طبیعی به مولود جدید یعنی از گذشتگان ، به آیندگان می باشند. محل وعده ژن های کروموزم ها نیز در هر نوع از موجودات ثابت و مخصوص است.

نویسنده : غنیه اسفندیاری راد

 

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها