به گزارش جام جم آنلاین ، اصلاحات در ایران با قدرت یافتن «مشروطه»، روی نهادهای مختلف اجتماعی از جمله «ورزش» در میان فعالیتهایی چون «ورزشهای زورخانهای» و «کشتی» بسیار اثرگذار بود و با افتتاح مدارس به شیوۀ غربی، ورزشهای وارداتی در کنار ورزشهای باستانی و اسب قرار گرفتند. بازی «چوگان» در نزد ایرانیان به طور گسترده پذیرفته شده بود. «کشتی» با قهرمانان ملی و قومی به نام «پهلوان»، سراسر ایران را دربرگرفته بود اما پس از ظهور تجددگرایان از سال 1285 به بعد، معرفی «ورزش غربی» در مدارسی مثل «دارالفنون» رونق یافت. برخی از این ورزشها مثل «والیبال» یا «بسکتبال» در ایران به خوبی مستند نیست اما ورود این بازیها را بین سالهای بعد از جنگ جهانی اول (1297 تا 1300 خورشیدی) اعلام میکنند. دارالفنون و سپس مدرسه یا «کالج البرز»، بخش مهمی از برنامۀ درسی آمریکاییها بود که در آن «ارزش تلاش مشارکتی»، در بازیهای گروهی تحقق مییافت. به همین منظور دانشآموزان به طور منظم ورزش میکردند. در ورزشهای گروهی، تمرکز روی بازیهای با توپ بود.
اگر در تاریخچۀ ورزشهای مدرن یک چهره وجود داشته باشد که بتوان تلاشهای او را برای معرفی و ورود ورزشهای غربی مثل والیبال و بسکتبال به ایران ستود، او «میرمهدی ورزنده» است. ورزنده تحصیلات «فعالیت بدنی» را در سالهای جنگ جهانی اول در بلژیک به پایان رساند و پیش از بازگشت به ایران، مدتی در استانبول ترکیه بود.
در سال 1298، وقتی به ایران برگشت، تربیت بدنی به سبک مدارس غربی او را به وجد آورد تا فعالیت در رشتههای گروهی را آغاز کند. مانند والیبال که ابتدا ابعاد و امکاناتی محدودتر از بسکتبال میخواست. ورزنده نمونهای از «ذهنیت مدرنیست ورزشی» در آن روزگاران بود که یک صد سال پیش، تربیت بدنی را در شکل بازیهای گروهی تبلیغ کرد. این اقدام و کارهای مشابۀ آن برای معرفی ورزش مدرن و تشویق برای فعالیت زنان در ورزش، با مخالفت روحانیت و عقاید مذهبی روبهرو شد که اعتقاد داشتند لباس فرم دخترانه و آموزش بدنی آنها، احساس شرم دختران را کاهش میدهد.(مهدی قلیخان هدایت). با وجود این مخالفتها، ورزشهای گروهی با توپ، راه خود را در جامعه پیدا کرد. تصویری از دختران بسکتبالیست ارامنه جلفا اصفهان در سال 1302 خورشیدی، ورود بسکتبال در سالهای قبلتر از آن و تثبیت موقعیت اجتماعی این ورزش را در یک قرن پیش به خوبی اثبات میکند. مدارکی از بسکتبال سایر شهرهای ایران از جمله مشهد در سالهای تحصیلی 1309 – 1308 نشان میدهد، بسکتبال در ایران قدمتی بیش از سال 1310 دارد که در نزد بسیاری به عنوان مبدأ بسکتبال در ایران عنوان میشود.
بعد از مدارس و کالج در دوره اول پهلوی، ادامۀ فعالیتهای بدنی به ویژه شروع مسابقات ورزشهای توپی والیبال و بسکتبال را باید علاوه بر مراکز آموزشی، در «امجدیه» دنبال کرد.
در زمینهای بالای «دروازه دولت» که محل برگزاری بازی فوتبال بود، زمینهای «امجد نظام» واقع شده بود که توسط دولت برای ساخت استادیوم فوتبال خریداری شد. «امجد شرط نهاد که اگر نام ورزشگاه به نام او نامگذاری شود، این زمین را با هزینۀ کمتری بفروشد». به همین منظور نخستین بار نام «امجدیه» روی سردر ورزشگاه نصب و در سال 1318 افتتاح شد. بعد از اضافه شدن بخشهای دیگر مثل استخر و تخته 10، 5 و 3 متر شیرجه، والیبال، بسکتبال، دوومیدانی و ...، «امجدیه» به یک مجموعه کامل ورزشی تبدیل شد.
رشد و پیشرفت ورزشهای وارداتی در ایران با افزوده شدن این مجموعه ورزشی، در مسیر تکامل یافتهتری قرار گرفت. فوتبال، همچنان قطب اصلی جامعه در این ورزشگاه رونق داشت و اما والیبال و به ویژه بسکتبال در میان توسعۀ مسئولیتهای اجتماعی خود از طریق ورزش، پابهپای فوتبال جلو رفتند. تمرینات چند رشتهای بازیکنانی مثل حسین سرودی و حسین جبارزادگان در فوتبال و بسکتبال، یا والیبال و بسکتبال، همینطور حسن اشتری در بسکتبال، والیبال و شنا، از تعدد و تنوع رشتهها در این مجموعه حکایت میکند که مورد توجه جوانان در دهۀ اول دورۀ پهلوی دوم بود.
در اوائل دهۀ سی، بازی تیم بسکتبال آمریکایی «هارلم» در «امجدیه»، به این ورزشگاه موقعیتی بینالمللی داد. آنها دستگاه بسکتبال و توپ و لوازم بسکتبال نمایشی را همراه خود به ایران آورده بودند و شبهای نمایشی ویژهای را برای بسکتبالیستهای آن دوران خلق کردند.
امجدیه محل تبلور احساسات و افتخارات ملی بود. در مسابقات فوتبال جام ملتهای 1968 آسیا، ابراز احساس مشترک با مردم فلسطین در فضای ضد صهیونیستی جامعه ایرانی درهمآمیخت و رویارویی ایران و رژیم اشغالگر در فوتبال و حوادث بعد از بازی، بازگو کنندۀ شکاف عمیق بین مردم و سیاستهای بینالمللی در ارتباط با اسرائیل بود.
امجدیه در سالهای بعد با وجود احداث ورزشگاه آزادی که تا پیش از انقلاب آریامهر خوانده میشد، همچنین با اضافه شدن سالنهای ورزشی رشتههای مختلف از رونق نیفتاد.
پس از انقلاب، امجدیه به یاد خلبان شهید هوانیروز ارتش در جنگ تحمیلی، به «علیاکبر شیرودی» تغییر نام داد.
امجدیه، خاطره و حافظۀ تاریخی
«شب امجدیه» شنبه شب به مناسبت هشتادمین سالگرد تأسیس این ورزشگاه با سخنرانانی از جامعۀ پیشکسوتان ورزش برگزار شد.
این مراسم به همت «مجله بخارا» و با حضور احمد محیط طباطبایی، ناصر عظیمی (فوتبال)، امیر احتشامزاده (پینگ پنگ)، تقی عسگری (شیرجه)، مهین کورهچیان (بسکتبال)، حسین کلانی (فوتبال)، منوچهر زندی (فوتبال و رسانه) و نمایش فیلم بازی ایران و برمه با گزارش جهانگیر کوثری و یادی از عطا بهمنش، و با مدیریت علی دهباشی مدیرمسئول و سردبیر مجله بخارا در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. شبهای بخارا مجالسی در بزرگداشت بزرگان فرهنگ و هنر ایران و گاهی غیر از ایران است که مجلهٔ بخارا برگزار میکند. امجدیه بخشی از خاطرات مهم و مدفون شده چندین نسل مردم تهران و ایران است. این مجموعه جزیی از تاریخ و هویت شهری پایتخت است که حضوری مانا در خاطرات نسل بیست تا پنجاه خورشیدی دارد.
احمد محیط طباطبایی، معاون پژوهشگاه میراث فرهنگی نخستین سخنران مراسم «شب امجدیه» بود که با رویکردی فرهنگی به مجموعه ورزشی امجدیه و با بیان اینکه امجدیه یکی از مراکز مهم مدنی – فرهنگی تهران است، سخنان خود را آغاز کرد. او گفت: « امجدیه بعد از انقلاب و در دوران دفاع مقدس به نام شیرودی خوانده میشود اما ما شب امجدیه را بنا بر حوزه تاریخی با نقشی که این ورزشگاه در فضای مدنی و فرهنگی شهر داشت، مورد توجه قرار دادهایم. این مکان در مدت 8 دههای که گذرانده فقط یک محیط ورزشی صرف نبود بلکه به نوعی بخشی از تاریخ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوران خودش را سپری کرد. مکانی آموزشی، تربیتی و پرورشی».
وی با یادآوری اینکه امجدیه بخشی از خاطره و حافظۀ شهر ماست ادامه داد: « خاطرات زیادی از امجدیه وقتی با رویدادهای ورزشی و اجتماعی دوران خودش تلاقی پیدا کرده، وجود دارد. به دلیل اهمیت بازیهای فوتبال در سال 1347، امجدیه مورد بازسازی قرار گرفت و گنجایش این ورزشگاه به سی هزار نفر رسید. این ورزشگاه به قدری اهمیت اجتماعی پیدا کرد که ورزشکاران آن در رشتههای کشتی و وزنهبرداری الگوهای آن روز جوانان را تشکیل میدادند. بعد از بازیهای سال 1347، فوتبال به ردۀ اول حوزۀ محبوبیت ورزشها رسید که جایگاه این استادیوم را با تغییراتی که در مخاطب خودش به وجود میآورد، به خوبی میتوانیم در خلال این رویدادها، مورد دقت قرار دهیم».
محیط طباطبایی با اشاره به بازی ایران و رژیم اشغالگرقدس در این استادیوم و قهرمانی تیم ایران در آسیا، که مردم، قهرمانان را روی شانههای خود گذاشتند، آن را برهۀ تاریخی امجدیه در سرنوشت اجتماعی و سیاسی ایران خواند و گفت: « ساخت و پخش سرودها و شادی مردم در کوچه و خیابان، نشانی از مردمی بودن، مخاطب قرار گرفتن و رفتار نهادی بود که امجدیه است. امجدیه شاهدی بود بر همه این رویدادها».
با گسترش شهرنشینی، ازدحام و ترافیک و فرسوده شدن امجدیه، سعی بر این شد تا بازیهای فوتبال به استادیوم آزادی و سایر استادیومها منتقل شود. اما امجدیه به حیات خود در دیگر رشتههای ورزشی ادامه داد. محیط طباطبایی در ادامۀ گفت:« امجدیه مثل ویمبلی در قلب لندن، ارزش و افتخار فراوان دارد تا به آن توجه ویژه شود. متأسفانه طی یکی دو دهۀ اخیر با تغییرات اجتماعی و اقتصادی، احیای امجدیه در شکل نهادی تجاری دیده شد. مؤسسه هنربان در همین زمینه طرحی را تهیه کرد که باعث شد وزارت ورزش و جوانان نیز بدان توجه کند. این طرح، احیای امجدیه و حفظ شکل تاریخی این ورزشگاه است. ایجاد موزهای که تاریخ 80 سال خود را در آن نشان بدهد. منظورم موزه ورزش نیست، موزه خود امجدیه است».
محیط طباطبایی در پایان سخنانش گفت: « امجدیه را با حفظ هویت تاریخی، دوباره میتوان به استادیومی با مخاطبان نوجوان و جوان تبدیل کرد. میتوانیم بخشهای ورزشی قسمتهای مختلف آن را برای بازتولید قهرمانانی چون گذشتۀ تاریخی این ورزشگاه مهیا کنیم. امیدواریم در زمانی نه چندان دور شاهد احیای دوباره این ورزشگاه باشیم».
سخنرانان بعدی در این مراسم که از قهرمانان و پیشکسوتان ورزش ایران در سالهای دور بودند، با خاطره گویی از دوران قهرمانی و فعالیتهای ورزشی خود در امجدیه، هر کدام یادی از روزهای باشکوه این ورزشگاه در تاریخ 80 ساله آن کردند.
منوچهر زندی پیشکسوت فوتبال و رسانه گفت: «برای شب امجدیه جمع شدهایم اما امجدیهای وجود ندارد. برای 80 سالگیاش آمدهایم اما کاربردش چه بود؟ امجدیه 30 سال پیش کاربرد خود را از دست داد. امجدیه یعنی فوتبال اما فوتبالی در آنجا نیست».
زندی با مبنا قرار دادن نام امجدیه و با ادای احترام به مقام والای شهید شیرودی، خواستار توجه به حوزۀ تاریخی این نام شد.
مهین کورهچیان، بانوی بسکتبال دختران ایران در سالهای دور و از بهترینهای آسیا در جام ملتهای 1974، پشت تریبون گفت: « امجدیه برای من یک ورزشگاه نیست، یک عشق است. زمانی که من بازی میکردم، تلویزیون نبود و خانوادهها از رادیو پای گزارشهای آقای بهمنش مینشستند تا فضای امجدیه را برای آنها ترسیم کند. قلبهای مردم ایران در لحظاتی که ورزشکاران آنها در امجدیه بازی میکردند، تند تند میزد و امجدیه مأمن خاطرات و حافظۀ تاریخی بسیاری از همسن و سالهای من است. همان عشق همچنان در وجود ماست و امجدیه را برای جاودان ساخته است».
افشین رضاپور
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان