در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
فرزندپروری یعنی تعادل
در مسیر رشد، آموزش و تربیت کودک تعادل را رعایت کنید. همگام با سن، توانمندیها و استعدادهای کودک در این مسیر حرکت کنید، تا آنجا که برایتان مقدور است محیطی پویا و فعال برای پرورش و کشف تواناییها و داشتههای درون کودک فراهم آورید. برای او انگیزه ایجاد کنید و هرگز با قرار دادن همه چیز در اختیار او یا برعکس با گرفتن همه چیز، او را دچار پرتوقعی، دلزدگی، رخوت، خستگی و عدمانگیزه نکنید.
12 سال مهم
هر چه توان و انرژی برای فرزندپروری دارید تا 12 سالگی فرزندتان بهکار بگیرید، چرا که بعد از گذر از این دوران بحرانی، اثربخشی تربیت و آموزش به شدت کاهش مییابد. با مشاهده کوچکترین اختلال یا بحران رفتاری سریعا درصدد کشف علت و رفع آن برآیید. بیتوجهی و بیمبالاتی شما این مساله را در کودک ریشهدار میکند و به اصطلاح به یک بحران رفتاری شدید مبدل میسازد که بی تردید آنگاه اصلاح و رفع آن یا دستیابی به پیامدی مثبت و دلخواه امری محال یا بسیار سخت و دشوار خواهد بود.
خانواده بالنده باشید
فرض کنید فرزند شما علیرغم هشدارهای متعددتان، لیوانش را بیندازد و بشکند. با او چگونه رفتار خواهید کرد؟ در خانوادههای آشفته، مستبد و گاه بی تجربه ممکن است این رفتار کودک حادثهای بحرانی تعریف شود و منجر به سخنرانی، مواخذه، سرزنش و تحقیر کردن، داد و بیداد و یا حتی تنبیه کودک مضطرب و هراسان شود، در حالی که در خانواده بالنده همین این واقعه، طوری دیگر معنا میشود و اطرافیان به گونهای متفاوت رفتار و کلام میکنند. مثلا مادر خانواده میگوید:« پسرم لیوان را شکستی؟ ببینم انگشتت که زخمی نشد؟ » یا پدر خانواده با مادر همراه میشود و به فرزندش میگوید: «جانت به سلامت، از این به بعد خیلی مراقب باش، همین الان برایت چسب زخم میآورم و دستت را پانسمان میکنیم و تو بعد از آن میتوانی جارو را بیاوری و تکههای شکسته لیوان را جمع کنی.» خانواده بالنده بهخوبی میدانند که زندگی لحظهای کودک، احساسات او و چگونگی مواجهه با تجارب مثبت و منفی، از هر چیز مهمتر و باارزشتر است و سعادت آینده زندگی کودک و کنترل و مدیریت او بر حوادث غیرمترقبه را تضمین میکند.
جدی گرفتن فواید بازی
همانطور که خانهداری شغل مادر خانه است و پدر نیز در بیرون از خانه شغلی دارد بازی نیز، کار کودک است، کودک را از انجام این کار مهم هرگز منع نکنید. شرایط بازی را هم در فضای خانه و هم در محیط بیرون برای کودک فراهم کنید. اجازه دهید کودک با بازی بهخصوص با بازیهای تخیلی درون خود را برون ریزی کند. روانشناسان معتقدند بازی به کودکان کمک میکند که بر ترسها و نگرانیهایشان غلبه کنند، مثلا اگر کودک از حیوان تخیلی وحشتناک زیر تختش میترسد، با بازی در نقش آن حیوان ترسناک وحشتناک که زیر تخت قایم شده، یا با بازی در نقش فرد شجاعی که با تکیه بر توانمندیهایش به جنگ حیوان وحشتناک میرود و او را شکست میدهد، میتوانید چگونگی توانایی کنترل بر ترس را در ذهن کودک ترسیم کنید و در عمل به او نشان دهید که هیچ عامل ترس و وحشت بیرونی جدی نیست و به راحتی میتوان با تدابیر فکری و رفتاری با آنها مقابله کرد. همچنین یادتان باشد بازیهای تخیلی به کودک کمک میکنند که احساسات درهم و برهم و کلافهکننده درون خود را مثل احساس خشم، ناراحتی، حقارت و... نسبت به والدین یا حسادت و رقابت نسبت به خواهر و برادر را تخلیه کند. تخلیه هیجانی کودک باعث احساس آرامش و سازگاری در او میشود.
آموزش ابراز احساسات
به فرزند خود یاد دهید که ابراز درست احساسات از ویژگیهای یکشخصیت سالم است. او را با هیجانات مثبت و منفی و ویژگیهای بارز آنها آشنا سازید و بهترین شیوههای ابراز آنها را به او آموزش دهید. به این منظور بهتر است با فرزندتان طوری رفتار کنید که از بیان احساساتش نترسد. پنهانکردن احساسات طبیعی (غم، شادی، ترس، تنفر، خشم و...) و عدم توانایی در بروز آنها باعث ایجاد مشکلات روحی و رفتاری در کودک میشود. با استفاده از تکنیک پرسش و اظهار نظر در مورد حالات بدن و وضعیت کودک، او را در فضایی که صمیمیت کلامی و رفتاری حاکم است مجبور به گفتوگو سازید، مثلا به او بگویید: «احساس میکنم وقتی دوستت اسباب بازیاش را به تو نداد، خیلی ناراحت و غمگین شدی، آیا این چنین است؟» و یا به او بگویید: «وقتی اسباببازیاش را به تو نداد، دیدم چهره ات برافروخته و چشمانت سرخ شد، دستت را مشت کردی و از شدت عصبانیت و خشم آمدی کنار من نشستی و با آنها دیگر بازی نکردی؟» بدون قضاوت و سرزنش فقط اجازه دهید کودک در مورد هیجاناتش با شما صحبت کند و شما نیز همگام با او پیش بیایید تا زمانی که کودک، گفته هایش را به جایی ختم کند که دنبال جستوجوی راهحلی باشد و یا درستی راه حلی را از شما جویا شود. یادتان باشد این زمان، همان وقتی است که میتوانید راهکارهای درست مواجهه با هیجانات را به کودک آموزش دهید.
تقویت هوشهیجانی
زمانی که کودک عصبی و دلگیر است و به شما میگوید: هیچ کس منو دوست نداره، چرا کسی با من بازی نمیکنه، تو اگه منو دوست داشتی کمکم میکردی، بابا رو دوست ندارم، چون از مربیم بدم میاد دوست ندارم مهدکودک بروم و... در چنین شرایطی به خودتان مسلط باشید و هیجانات لحظهایتان را کنترل کنید، حالت دفاعی به خود نگیرید و یا برای اینکه او را متقاعد سازید که اشتباه میکند شروع به توجیه نکنید و از همه مهمتر آن که هرگز سعی نکنید عقیده و باور او را تغییر دهید یا اینکه در حمایت از دیگران صحبت نکنید. در چنین مواردی بهتر است فقط دوگوش شنوا داشته باشید و احساسش را تایید کنید، علت ناراحتی و عصبانیتش را بپرسید و در صورت لزوم با طرح سوالاتی که بیطرفانه است او را به تفکر وا دارید یا در قالب سوالاتی چون به نظرت بهتر نبود ...، اگر اینطور رفتار میکردی نتیجه بهتری نمیگرفتی و.... او را راهنمایی و کمک کنید. این راهکار روش مساعدی است که با توسل به آن میتوانید هم هوش هیجانی کودک را بالا ببرید و هم این که اعتماد فرزندتان را نسبت به خودتان جلب کنید.
والدین حالی به حالی
دمدمی مزاج بودن پدر و مادر در تربیت و یا واکنشهای «حالی به حالی» والدین با کودکان آسیبزنندهترین رفتار با کودک است. در این روش رفتاری، والدین هر زمان که حال خودشان خوب باشد، با کودک برخورد خوب و مناسبی دارند و هر زمان که حالشان نامساعد و بد باشد، کودک را تخریب میکنند! اثر نامطلوب این برخوردهای «حالی به حالی» زمانی شدت میگیرد که والدین بر حسب حال خوب یا بدشان، واکنشهای متفاوتی در برابر یک رفتار یکسان در شرایط مختلف نشان میدهند.
نسرین صفری / روانشناس بالینی
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر