گفت‌وگو با مهین برزویی از همسر آقای مُلَون تا خانم کوچولو

کم‌ بیاوری زندگی پیروز می‌شود

دهه 60 یک تلویزیون بود با دو تا شبکه و سهم بچه‌‌ها یک ساعت برنامه کودکی بود که از شبکه یک پخش می‌شد. همان یک ‌ساعت اما آنقدر خوب و دلنشین بود که دهه‌های بعد از آن به عنوان نوستالژی یاد شد و بچه‌های دهه شصتی موسیقی کارتون‌های آن سال‌‌ها را برای زنگ موبایلشان انتخاب می‌کردند و حالا هم که آن بچه‌ها بزرگ شده‌ و تعداد زیادی از آنها خودشان بابا و مامان شده‌اند، اما هنوز آن شخصیت‌ها را دوست دارند و گاهی حتی برای آنها توییت می‌کنند یا در اینستاگرام با انتشار عکسی درباره آنها می‌نویسند؛ شخصیت‌هایی مانند پسرشجاع و دوستش خانم‌کوچولو، بچه‌‌های مدرسه والت، بچه‌های کوه آلپ، مهاجران و ... بچه‌های دهه 60، دوبلور این کارتون‌‌ها را هم می‌شناسند، دوبلورهایی که با صدایشان کلی برای آنها خاطرات خوب ساخته‌اند و شخصیت‌هایی که بیشترشان ژاپنی بودند را با صدای خود آنقدر ایرانی می‌کردند که در تصور بچه‌ها، آنها ایرانی و هم‌ولایتی‌شان بودند. همین‌قدر دور همین‌قدر نزدیک.
کد خبر: ۱۱۷۷۴۱۵

یکی از این دوبلورهای دوستداشتنی، مهین برزویی است. دوبلوری کم‌‌حرف که زیاد اهل مصاحبه و گفتوگو نیست و سالهای سال است بیحاشیه و آرام در رادیو و واحد دوبلاژ مشغول به کار است و راضی کردنش برای گفتوگو چندان کار راحتی نیست. اما من بسادگی نمیتوانم از او بگذرم؛ دوبلوری که به جای یکی از شخصیتهای دوستداشتنیام یعنی خانمکوچولو در کارتون پسر شجاع صحبت کرده است. آن روزها خانم کوچولو دوست وفادار و همسایه پسر شجاع بود. هرجا برای این شخصیت فانتزی مشکلی پیش میآمد، پسرشجاع مانند برق و باد خودش را میرساند و او را از گرفتاری نجات میداد. چقدر همه ما دوست داشتیم جای خانم کوچولو باشیم و یک «پسر شجاع» کنارمان داشته باشیم!

مهین برزویی درباره دوبله شخصیتهای کارتونی میگوید: «در دهه 60 به جای خیلی از شخصیتهای کارتونی صحبت میکردم. بچه، پیر،دختر، پسر و... صدایم انعطاف زیادی داشت و این امکان را به من میداد که جای همه جور آدمی صحبت کنم. خانم کوچولو هم یکی از آنها بود که اتفاقا دوستداران زیادی داشت. اما الان دیگر مثل آن دوره نیست. دوبلورهای زیاد و صداهای جدیدی وارد این حرفه شدهاند و دیگر کمتر برای دوبله شخصیت‌‌‌های کارتونی سراغ من میآیند.»

مهین بروزیی سال 50 وارد حرفه دوبله شده است. به او میگویم در آن سالها به اندازه امروز فضای جامعه باز نبود و خانوادهها بسختی اجازه میدادند دخترشان وارد کار هنر و گویندگی و دوبله شود، شما چطور خانواده را متقاعد کردید؟ میگوید: «به گویندگی علاقه زیادی داشتم. خانواده هم حمایتم کرد و توانستم وارد حرفه دوبله شوم. دوبله در ظاهر کار سادهای است و به نظر خیلی‌‌ها فقط صدای خوب داشته باشی، کفایت میکند، اما به نظرم دوبله یکی از سختترین کارهاست، باید از همه حواست استفاده کنی، تمرکز زیادی میخواهد باید حواست به همکارت باشد که کی دیالوگش را میگوید، باید روی لبهای شخصیت تمرکز داشته باشی که با او هماهنگ شوی و به اصطلاح سینک باشد.باید حواست به لحن و ریتم و حس صدای خودت هم باشد. ساعتهایی که در اتاق دوبله سپری میشود انرژی زیادی از دوبلور میگیرد. اما با همه اینها نکته جالب اینجاست که من بعد از این همه سال کار در حرفه دوبله، نه بیمه هستم و نه از دیگر مزایای واحد دوبله استفاده میکنم. همه جوانی و عمر خود را پای این کار گذاشتهام اما الان در آستانه 70 سالگی هیچ امنیت مالی و کاری ندارم. تنها دلخوشیام همین است که شما میگویید برای دورهای از زندگیتان خاطره ساختهام. خوشحالم که در بخشی از خاطرات زندگی شما سهیم هستم.»

از برزویی میپرسم اینکه در 70 سالگی همچنان فعال هستید و کار را کنار نگذاشتهاید، نشان میدهد انگیزه زیادی دارید و مثل عدهای نیستید که از سنی به بعد احساس بازنشستگی کنند؟ میگوید: «کار را دوست دارم. بدون کار احساس بدی پیدا میکنم برای همین هیچوقت به بازنشستگی و خانهنشینی فکر نمیکنم.»

میگویم برخی بر این باورند که کار نباید به اصل زندگی تبدیل شود... میگوید: «کار اصل زندگیام نبوده، زندگی درکنار کار بوده و هست! دخترم را بزرگ کردم تا مقطع دکترا تحصیل کرده و الان در کانادا زندگی میکند و کار خیلی خوبی دارد. زندگی را به تنهایی چرخاندم، هم کار کردم و هم امورات زندگی را سر و سامان دادم. کار، بخشی از زندگی است نه اصل و همه آن. زنان شاغل، دنیای متفاوتتری از زنان خانهدار دارند. آنها مثل بقیه آدمها در شبانهروز 24 ساعت وقت دارند اما باید هم به کارهای خانه برسند و هم کار خود را به بهترین شکل انجام دهند. به همین دلیل معتقدم زنان شاغل انرژی بیشتری دارند که آن را تقسیم میکنند و با مدیریت خوبی که دارند، میتوانند همه کارها را سر و سامان بدهند.»

مهین برزویی از اولین گویندههایی است که در دهه 60 به جمع سازندگان صبح جمعه با شما پیوسته است. او در این برنامه در کنار زندهیاد منوچهر نوذری در نقش آقای ملون، نقش نازیلا، همسر او را بازی میکرد. دو شخصیت دوستداشتنی که طرفداران زیادی داشتند. کلکلهای ملون و نازیلا همیشه دوستداشتنی بود. از برزویی میپرسم خودتان هم اهل کلکل و سربهسر گذاشتن آدمهای دیگر هستید؟ میگوید: «گویندهها مثل بازیگرانند، الزما شبیه شخصیتهایی که بازی میکنند، نیستند. من زیاد آدم شلوغی نیستم اما بدقلق و عبوس هم نیستم، اهل کلکل نیستم اما تقریبا حاضر جوابم و در جمع سعی میکنم دیگران از مصاحبتم لذت ببرند.

برزویی سالهای زیادی از عمرش را در یک اتاق پشت میکروفن گذارنده، به جای شخصیتهای زیادی صحبت کرده و آنها را برای ما باورپذیر و جاندار کرده است. امسال که برنامه صبح جمعه با شما با تیم جدیدی دوباره احیا شده، تهیهکننده این برنامه با برزویی تماس میگیرد و از او میخواهد دوباره به این برنامه برگردد. برزویی در صبح جمعه با شما به جای شخصیتهای مختلفی صحبت میکند و با آن صدای گرمش هنوز هم دوستداران زیادی دارد.به او میگویم از سال 50 تا امروز، حدود 47 سال است در حرفه دوبلوری فعال هستید، در زندگی و کار چه کسانی راه را به شما نشان دادند؟ میگوید: «در کار از خیلیها یاد گرفتم اما در زندگی از خودم بیشتر از هر کسی یاد گرفتم. تجربههای زندگی به مرور آدم را پخته میکند. گاهی کم میآوری اما زندگی مبارزی است که نباید بفهمد کم آوردهای که اگر بفهمد، پیروز میدان میشود. زندگی یکسره میدان تجربه است چه بخواهیم و چه نخواهیم!»

طاهره آشیانی

روزنامهنگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها