در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
همین هم شد که هشتگ #ما_به_افطاری_نخواهیم_رفت و #نه_هنرمندان_به_افطار_روحانی به یکی از هشتگهای پرحاشیه شبکههای اجتماعی و اینستاگرام تبدیل شود. هنرمند باید در تعامل دائمی با اقشار مختلف مردم باشد تا زیست در میان آنان را مستقیما شهود کرده و این شهود هم در تولید اثر هنری او را یاری کند هم در تشخیص دغدغهها و خواستهای اصیل مردمی. اما نباید از انصاف دور شد که با چنین نگاهی به مردم نگاه کردن و از زبان و خواست آنها سخن گفتن به شدت متفاوت است با آنچه که این روزها از سلبریتیها میبینیم. وضعیتی که هدف اصلی، «دیده شدن» و برجستهسازی رسانهای نظرات شخصی است.
هنرمند یا سلبریتی ما به قصد خنکای خالی کردن دل بر سر یک فلان جریان سیاسی یا بهمان نهاد خدماتی حتی با دستاویز قرار دادن پدیدههایی که بعدا دروغ بودن آنها معلوم میشود، سعی در همراهی موجهای مجازی. غیرمجازی داد. جالب آنکه بعضا حتی بعد از معلوم شدن دروغ بودن پدیده مزبور عذرخواهی هم نمیکنند. چنین فرهنگی بیش از آنکه بوی مردمی بودن از آنها استشمام شود، سوءاستفاده از نام و برندی است که در فرهنگ عمومی حاصل شده و حالا سلبریتی ما در این نام و برند در جهت نیات شخصی خود بهرهبرداری میکند.
تحریم افطاری رئیسجمهور هم فارغ از نیت صادقانه بعضی افراد اما این را به ذهن متبادر میکند که هشتگسازیهایی از این دست مانند حرکتهای مشابه، پیش از آنکه آب به آسیاب مردم بریزد، چرخ آسیاب سلبریتیها را میچرخاند. مردمی بودن و در میان مردم بودن که نیازی به این حجم از «دیده شدن» ندارد. هنوز یادمان نرفته چندی قبل لوریس چکنواریان را در اتوبوس شرکت واحد دیدیم و از قضا صفحه پرمخاطبی در شبکههای اجتماعی هم ندارد یا همین خانم شیرین اتحادیه که هنوز در مرکز پردود و غبار تهرانِ ساکن است و کار خودش را هم میکند.
محمدصادق علیزاده
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد