در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
به گزارش جامجم، حصیر را میتوان ارگانیکترین و قدیمیترین دستبافته بشر نامید. صنایعدستی که به دلیل اقلیم ایران در بسیاری از استانهای جنوبی تنها راه درآمد خانوادههای بسیاری است و سهم عمدهای در استانهای خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان، یزد و کرمان دارد. در استانهای شمالی گیلان و مازندران نیز حصیربافی یکی از صنایعدستی انبوه به شمار میرود. در دیگر استانها نیز چون کردستان، لرستان و کرمانشاه هم میتوان ردی از حصیربافی دید. حصیری که نه با داز و برگهای نخل بلکه با شاخههای ارغوان بافته میشود. بنابراین با این دادههای اولیه میتوان دریافت حصیربافی بخش اعظمی از هنرمندان را در برمی گیرد، هنرمندانی که از قضا از نظر مالی نیز در وضعیت مناسبی نیستند، اما از آنجا که سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری کشور در برخی موارد هنوز اطلاعات آماری درستی در این زمینه ندارد ، نمیتوان مستند حرف زد.
در راستای این که حصیربافان جزو اقشار کم درآمد به شمار میروند و با هدف معرفی صنایعدستی که کمتر شناخته شدهاند، بهمن نامور مطلق، معاون سابق صنایعدستی کشور، سال 96 را سال حصیر نامید و با سفر به استانهای جنوبی، فاز اول کاروان پیوند را اجرایی کرد. کاروان پیوند که قرار بود از استانهای محروم حصیر بخرد و در شهرهای دیگر از جمله تهران بفروشد و به این ترتیب با رونق بازار و افزایش تقاضا برای هنرمندان کم درآمد اشتغالزایی کند، با حمایت نکردن سازمان میراث فرهنگی تنها با یک موفقیت نسبی روبهرو شد.
مجری این طرح، شرکت حامیان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری ایرانیان تعیین و قرار شد این شرکت حصیرها را از استانهای جنوبی بخرد و با سود اندک بفروشد. اما سازمان میراث فرهنگی با وجود قولهای مساعد خود برای برگزاری نمایشگاههای رایگان و همینطور کمک به بازار فروش، خود را عقب کشید و بار اجرا و هزینههای یک طرح ملی بر دوش یک شرکت نیمه دولتی سنگینی کرد.
از سوی دیگر در حالی که بهمن نامور مطلق در حین معرفی کاروان پیوند، واردات حصیر را قاچاق عنوان کرد (از آن رو که تولیدات داخلی وجود دارد و نیازی به واردات نیست)، اما بررسیهای جامجم از آمار اعلام شده از سوی سازمان گمرک پنجرهای دیگر رو به واقعیتها باز کرد. بر طبق آمار گمرک از تجارت خارجی در 12 ماه سال 1396 که سال حصیر نامیده شد، بیش از 138تن انواع حصیر، سبدبافی و حصیربافی به کشور وارد شد که ارزش واردات این حجم به کشور بیش از یکمیلیارد و 700میلیون تومان به ثبت رسیده است. این محصولات از کشورهایی مانند چین، ترکیه، ویتنام و فرانسه وارد شده و در این میان سهم چین بیش از 132تن بوده است.
حمایتی که دریغ شد
امیرمهدی طاهریفر، مجری کاروان پیوند با بیان این که نامور مطلق همراهی خوبی با طرح داشت، اما کارشکنیهای بدنه سبب کند شدن روند کاروان پیوند شد، به جامجم میگوید: طرح اگر خوب اجرا میشد و سازمان با ما همکاری میکرد، اتفاق خوبی برای معیشت حصیربافان
رخ میداد. منظور از همکاری هم اختصاص بودجه نیست، بلکه فقط هموارسازی بسترهای فروش و کمک به ایجاد یک مسیر بازرگانی واحد برای فروش است. برای نمونه اختصاص غرفههای رایگان در نمایشگاههایی که سازمان میراث فرهنگی مجری آن بود.
اما این اتفاق رخ نداد و کاروان پیوند که بودجهای قابل توجه فقط از منابع شرکت مجری برای خرید حصیر اختصاص داده بود، حتی برای شرکت در نمایشگاهها نیز باید به سازمان میراث فرهنگی پول میداد، در صورتی که این طرح یک طرح ملی و حمایتی است و انتظار میرفت دولت که نماینده آن سازمان میراث فرهنگی است نهایت همکاری با مجری طرح را داشته باشد؛ چرا که سودی اگر در این بین باشد نصیب هنرمندان کم درآمدی میشود که در استانهای دور افتاده زندگی میکنند. طاهریفر با بیان این که تمام تلاش و انرژی خود را برای آشناسازی مردم با حصیر ایرانی به کار بردهاند، اضافه میکند: کمپین ملی «حصیر بخریم» یکی از راههایی بود که مردم با حصیر ایرانی آشنا شوند و از قضا حالا خیلیها در خانه شان از حصیر که ارگانیک و بیضرر است، استفاده میکنند. اما ورود بی رویه حصیرهای خارجی فرصت را از حصیرهای داخلی میگیرد، چرا که از نظر کیفیت حصیرهای ایرانی درحال حاضر به پای نمونههای خارجی خود نمیرسند. وی در ادامه میگوید: با این حال حصیرهایی را که خریده بودیم در نمایشگاهها و قراردادهایی با بخش خصوصی با کمترین سود به فروش رساندهایم و به خاطر هنرمندان کم درآمد، طرح کاروان پیوند را ادامه میدهیم. بویژه امسال که سال حمایت از کالای ایرانی است و امیدواریم با حمایت سازمان میراث فرهنگی بتوان آن را بهتر پیش برد.
کاش تضمینی بخرند
زهرا پروین، 25 ساله اهل روستای «دهسلم» در خراسان جنوبی ، یکی از هنرمندان حصیربافی است که در نمایشگاه کاروان پیوند که تابستان سال گذشته در کاخ نیاوران برگزار شد، حضور داشت. وی درباره سختیهای این هنر میگوید: خودم از درختان خرما بالا میروم و خرما میچینم، آنها را در سبدهای حصیری که خودمان میبافیم، میگذارم و پایین میآورم.
در واقع من تنها دختر روستا هستم که از درخت خرما بالا میروم. دختران و زنان دیگر روستا به کمک برادر و مردانشان این کار را انجام میدهند، اما برادران من بعد از ازدواج برای زندگی به شهرستان رفتهاند و حالا من به همراه خواهر 13 سالهام با پدرم که عمل قلب باز انجام داده و مادرم که آسم دارد، زندگی میکنم. به همین دلیل بیشتر کارهای خانه روی دوش من است.
وی بعد از جمع آوری برگهای نخل خرما، آنها را خشک میکند و هربار که میخواهد حصیرببافد دوباره برگها را خیس میکند: «از هر برگی نمیتوان برای حصیربافی استفاده کرد و حتما باید از برگهای وسط نخل خرما استفاده کرد.» پروین میگوید: ما حصیر میبافیم اما باید منتظر باشیم شاید گردشگرانی که میخواهند به کویر لوت بروند بیایند و در روستای ما اقامت کنند و حصیری بخرند. اما اگر این امکان وجود داشت که حصیرهای ما تضمینی خریداری میشد، دیگر خیالمان هم راحت میشد.
متاسفانه تلاش خبرنگار جامجم برای گفتوگو با مسئولان فعلی و سابق معاونت صنایعدستی سازمان میراث فرهنگی برای کسب اطلاع از چگونگی و چرایی واردات محصولات حصیر خارجی به داخل کشور، بینتیجه ماند.
الکاویرا تیموری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد