رویای بازگشت به جنگ ستـارگان

سیاست‌های ایالات متحده آمریکا و دولت ترامپ از چند منظر قابل بررسی است. یکی از جنبه‌های آن تئوریکی است.
کد خبر: ۱۱۲۵۱۷۹

دونالد ترامپ از زمانی که به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شده پیچیدگی‌های زیادی را در حوزه حکمرانی خود ایجاد کرده است و این نوع سیاست‌ورزی هم مسائل مختلف و متنوعی را دربر می‌گیرد. به نظر می‌رسد که با ارزیابی‌ها و تطبیقی که عملکرد او را نسبت به روسای جمهور سابق ایالات متحده آمریکا مورد بررسی قرار می‌دهد، مدلی که آقای ترامپ دنبال می‌کند و آن را با علاقه پی می‌گیرد، روش سیاست‌ورزی دونالد ریگان است. ریگان در چارچوب دکترین « جنگ‌ستارگان» زمانی که بر سر کار آمد اصلی را به عنوان یکی از شاخصه‌های سیاست‌ورزی خود اعلام کرد. آن زمان جنگ سرد بود و بحث‌های رقابت با شوروی داغ بود. ریگان سیاست دستیابی به صلح از طریق اعمال قدرت را مورد توجه قرار داد و این را عنوان کرد که باید در عرصه بین‌المللی به عنوان یک قدرت برتر جهانی حضور پیدا کنیم. ترامپ نیز سیاستی مشابه را پی می‌گیرد. او در دو ماه پیش یک سند راهبردی را منتشر و در آن به توانایی‌های ایالات متحده آمریکا در حوزه نظامی، هوافضا، سایبری، اطلاعاتی و صنایع نظامی اشاره کرد و در آنجا با افتخار این مساله را عنوان نمود که ما بودجه خودمان را به 700 میلیارد دلار رساندیم. گزارش راهبردی وی در حالی منتشر شد که همراه با مولفه‌هایی بود. از جمله این‌که در این گزارش به بحث مهار اشاره شده بود. ترامپ در این گزارش به مهار چین توجه نشان داده و آن را مورد تاکید قرار داده است. همچنین در این گزارش به مهار روسیه نیز اشاره شده بود. دونالد ترامپ این دو کشور را به عنوان مراکزی می‌بیند که به عنوان رقبای جدی ایالات متحده آمریکا مطرح هستند و اما از نظر او بقیه کشورها حاشیه و اقمار چین و روسیه به شمار می‌آیند. در ارزیابی‌هایی که از سوی سنا هم انجام شد، آنها در مورد تهدیدات جهانی، علاوه بر این‌که موضوعات مرتبط با چین و روسیه را مورد تاکید قرار دادند به بحث‌های مربوط به تروریسم و همچنین ایران و کره‌شمالی نیز اشاره کردند. بنابراین براساس آنچه که در بحث تئوریک گفته شد به گمان من، ترامپ در پی تغییر سیاست قبلی اوباما در عرصه سیاست خارجی است و بیشتر در پی اجرایی کردن اصل یکجانبه‌گرایی است. به عبارت دیگر رویکردهای اوباما در حوزه دموکراسی و نظم نئولیبرالی که مبتنی بر قدرت نرم بود و موضوع محول کردن مسئولیت به دیگران و همکاری با شرکا برای پیشبرد منافع را پی‌می‌گرفت اما به نظر می‌رسد که دونالد ترامپ از همه این مواضع عقب‌نشینی کرده و آنها را پشت‌سر گذاشته است. به عبارت دیگر او با پس زدن همه ابتکاراتی که اوباما داشته بیشتر دنبال بحث رئالیسم تهاجمی است. یکسری نشانه‌هایی از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ وجود دارد که نشان‌دهنده تمایل او برای احداث پایگاه‌های نظامی در عراق بود. همچنین او در روزهای اخیر بحث ورود به سوریه را مطرح کرده است.

در بحث‌های مجلس سنا هم موضوع تروریسم عنوان شده بود. خبرهایی نیز در دست است که آمریکایی‌ها قصد دارند پایگاهی را در آرژانتین و در کنار مرز برزیل ایجاد کنند. بنابراین به نظر می‌رسد که ترامپ سیاست رئالیستی مداخله‌گرانه را در پیش گرفته است. منتهی مبحثی تئوریکی در این حوزه وجود دارد که باید به آن توجه داشت. اگر ما مبنای تئوری هژمون را بخواهیم مورد ارزیابی قرار دهیم به نظر می‌رسد که ترامپ خواهان اجرایی کردن این هژمون است اما ظاهرا بنا ندارد که بر مبنای این تئوری آن سواری مجانی را بدهد. بنابراین در بسیاری از مواقع اظهار نظرهایی از سوی ترامپ و رکس تیلرسون عنوان می‌شود که آمریکا از این پس قصد ندارد به ناتو پول بدهد و هزینه‌ای را پرداخت کند به دلیل این‌که برخی از اعضای ناتو همراهی لازم را ندارند. یا اخیرا دونالد ترامپ در حوزه آمریکای جنوبی مطرح کرده است که اینها پول‌های ما را می‌گیرند و به ریش ما می‌خندند و نمی‌خواهند در حوزه سازمان ملل هزینه پرداخت کنند. بنابراین اینگونه نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هم می‌خواهند تئوری هژمون را اجرایی کنند اما از سویی دیگر در پی آن هستند که از زیر بار پرداخت هزینه خارج شوند و آن را به نوعی سواری مجانی آمریکا به سایر کشورها تلقی می‌کنند. همچنین آمریکا خواهان این است که سایر کشورها نیز مسئولیت‌های امنیتی را در این حوزه‌ها پذیرا باشند. بنابراین اگر ما بخواهیم مسائل اخیر نظامی را مورد بررسی قرار دهیم می‌بینیم که ترامپ بودجه 700میلیارد دلاری را برای سال 2018 پیشنهاد داده است. این بودجه در سال 2017 بیش از 90 میلیارد دلار کمتر بوده است. آنها برای 2019 آمریکایی‌ها یک بودجه 716 میلیارد دلاری را پیشنهاد دادند که در واقع بزرگ‌ترین بودجه‌ای بوده که از زمان دولت بوش تاکنون مطرح شده است. در مولفه‌هایی که در چنین بودجه‌هایی عنوان شده بیشتر به نیازهای آموزشی، فناوری‌های دفاع از سامانه‌های موشکی، توسعه مجدد زراد خانه و ... اشاره شده است. می‌دانیم که آمریکایی‌ها از دولت بوش و کلینتون به این سو، آخرین آزمایش‌های اتمی خود را 25 سال پیش انجام دادند. این آزمایش در حوالی لاس‌وگاس انجام شد و از آن زمان تاکنون آزمایش اتمی نداشتند.

در شرایط کنونی دونالد ترامپ به صورت مکرر بحث آزمایش‌های اتمی و بازسازی زراد خانه‌های اتمی را مطرح می‌کند و اینها همه مستلزم صرف بودجه‌های کلانی است. به نظر می‌رسد تنها مزایایی که چنین رویکردهایی برای آمریکا دارد بحث اشتغال‌زایی در حوزه‌های داخلی ایالات متحده است. همچنین شرکت‌های چند ملیتی اسلحه‌سازی مثل لایکت مارتین، بوئینگ، جنرال داینامیکس و ... از افزایش بودجه اخیر فربه می‌شوند. اگر این بودجه با بودجه سایر کشورهای دنیا مقایسه شود معلوم خواهد شد که اگر بودجه‌های کشورهای چین و روسیه را کنار هم بگذاریم باز به اندازه بودجه اخیر مطرح شده از سوی دونالد ترامپ در گزارش راهبری اخیرش نخواهد شد. بنابراین در نگاه اول این طرح، بلندپروازانه به نظر می‌رسد منتها چنین مبلغی در آن ساختار یک تریلیون و پانصد میلیاردی می‌گنجد که برای زیرساخت‌های کشور پیشنهاد شده است. اما به نظر می‌رسد چند مانع در این حوزه وجود دارد. یکی از موانع کنگره است. چون وقتی بودجه‌هایی که از سوی رئیس‌جمهور آمریکا پیشنهاد می‌شود و گنگره آن را مورد بررسی قرار می‌دهد رقم پیشنهادی با تعدیل بسیار زیادی مواجه می‌شود و اساسا مشخص نیست که اعضای کنگره تا چه حد با این بودجه پیشنهادی موافق باشند. دیگر آن‌که در حوزه داخلی آمریکا بحث ایالات‌ها هم مهم است. مطالعه ساختار سیاسی داخل ایالات متحده نشان می‌دهد که خیلی از ایالات‌ها ممکن است گرایش‌های ضد فدرال داشته باشند و حتی علاقه‌ای به سیاست خارجی و نظامی‌گری دولت فدرال ندارند. بنابراین ممکن است خیلی از ایالات‌ها مطرح کنند که ما اساسا تمایلی نداریم پولی بابت این موضوع هزینه کنیم. بنابراین ترامپ در بحث بودجه مورد نظر با این دو مانع داخلی روبه‌رو است و ممکن است روی سیاست‌های او اثر بگذارد. اما در مجموع این بودجه پیشنهادی نشان می‌دهد دونالد ترامپ سیاست‌های نظامی‌گری بلندپروازانه‌ای دارد و با وجود این‌که می‌گوید ما در دنیا کمتر مداخله می‌کنیم و از نقاط مختلف جهان نیروهای خودمان را به آمریکا منتقل خواهیم کرد اما به نظر می‌رسد او در عرصه جهانی از یک سوءقصد دارد تعهدات مالی آمریکا را کم کند و اما ساختار مداخله‌جویانه در تمام نقاط جهان را کماکان پی می‌گیرد.

هادی اعلمی فریمان - کارشناس مسائل آمریکا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها