نظامی‌گری در بستر ترامپیسم

دو مفروض را باید در مورد هر تحلیلی پیرامون آمریکا مورد ارزیابی قرار داد. اولین مفروض این است که آمریکا در طول یک قرن گذشته شعار «آمریکا باید در همه چیز اول باشد» را سر داده است.
کد خبر: ۱۱۲۵۱۷۵

همه روسای جمهور آمریکا این شعار را البته با ادبیات و تاکتیک متفاوت در نظر داشتند. ترامپ هم با این شعار روی کار آمد و رقیب خود را در دوران انتخاباتی متهم کرد که نمی‌داند چگونه این شعار را محقق کند.

مفروض دوم این است که به اعتراف مقامات بالای آمریکایی حتی در برخی موارد روسای جمهور قبلی آن، آمریکا از ابتدای قرن 21 و حمله به عراق رو به ضعف بوده و برخلاف آرمان‌هایی که پس از فروپاشی شوروی داشته و آمریکا را به عنوان تنها قدرت جهانی می‌شمردند از اوایل قرن 21 چه از لحاظ اقتصادی، نظامی و روحیه آمریکا رو به افول رفت، به این معنی که در حال حاضر یکی از مشکلات بزرگ در ارتش آمریکا این است که روحیه سربازان و افسرانی که باید در صحنه بجنگند روحیه‌ای نیست که در جنگ دوم جهانی، جنگ کره ... حتی ویتنام داشتند. مردم آمریکا هم نسبت به تلفات آمریکایی‌ها بیشتر حساس شده‌اند و البته اغلب نیروهای ارتش را مهاجران و کسانی که با اصالت خارجی هستند تشکیل داده و این با ارتش ملی میهنی متفاوت است.

ترامپ توانست رای بیاورد زیرا شعار آمریکا باید در همه چیز اول باشد را برجسته کرد و گذشتگان خود را متهم کرد که موجب افول آمریکا شدند و این بیشترین زمینه رای او در بین مردم عادی، عوام و به اصطلاح یقه قرمزها یعنی تیپ‌های کارگر که از بعضی بی‌عدالتی‌ها در آمریکا هم در رنج بودند شد. ترامپ سخنانی در مورد حل مسائل و مشکلات مالی آنها مطرح کرد، البته در حین انتخابات به گذشتگان انتقاد کرد که هزینه‌تراشی‌های بیهوده‌ای در امور نظامی می‌کنند و انتقادهای بسیاری در این مورد مطرح کرد که البته به معنای صلح‌طلبی وی نبود. ساندرز می‌گفت باید جنگ‌طلبی را کنار گذاریم اما ترامپ می‌گفت اینها بلد نیستند درست هزینه کنند.

ترامپ می‌داند که اهل اندیشه در سایر کشورهای دنیا به افول آمریکا پی برده‌اند، اندیشکده‌های آمریکا هم همین سخن را مطرح می‌کنند.

ترامپ می‌خواهد این چهره از آمریکا در دنیا را تغییر دهد. وی آکادمیک، پیچیده و معتقد به قدرت نرم نیست و می‌خواهد مسائل را ساده کند. به اعتقاد ترامپ باید قدرت نظامی مشهود و ملموس آمریکا زیاد شود، یعنی جهانیان ببینند آمریکا در موضوع قدرت هسته‌ای که اولین قدرتش است پیش می‌رود و حتی موضوع سلاح‌های کلاسیک، به همین جهت هم بودجه قابل توجهی را برای نوسازی سلاح‌ها حتی سلاح‌های تاکتیکی نه فقط استراتژیک و موشک‌های قاره‌پیما بلکه سلاح‌هایی در حد تانک و خمپاره‌انداز هسته‌ای همچنین برای نوسازی ارتش در سلاح کلاسیک اختصاص داده است.

این مسائل البته در کنار قدرت‌نمایی فایده دیگری هم دارد. بخش مهمی از صنایع ‌آمریکا درگیر تولیدات نظامی است. این کشور برخلاف کشورهای دیگر چیزی به نام صنایع نظامی وابسته به ارتش و دولت ندارد و همه تولیداتش توسط شرکت‌های بزرگ خصوصی انجام می‌شود. این شرکت‌ها به‌خصوص برای جمهوریخواهان و حتی ترامپ لابی قوی بودند و توانستند رای آوری وی را تضمین کنند و این نوعی پاداش به آنها هم است.

بعید است ترامپ بی‌مهابا وارد جنگی شود

باید به یک واقعیت توجه کنیم، ترامپ بهتر از همه می‌داند که ضعف‌های نظامی آمریکا به‌خصوص طی سالیان اخیر، روحیه و کیفیت نظامی این کشور چیست و علی‌رغم همه شعارهایش بعید است بی‌مهابا دست به جنگی بزند که در پیروزی آن مطمئن نیست. نمونه آن را می‌توان در رفتار ترامپ با کره‌شمالی مشاهده کرد. ترامپ هر نوعی از تهدید را علیه کره شمالی داشت و حتی در نزدیک کره دست به مانور بزرگ دریایی زد، لذا در فاصله کوتاهی ترامپ پیشنهاد مذاکره بی قید و شرط می‌دهد چرا که تمایلی ندارد نیروهای نظامی آمریکا را مانند دهه 50 در شبه جزیره کره درگیر کند زیرا همان‌هایی که به وی رای دادند به همین دلیل از وی روی‌گردان خواهند شد.

نکته بعدی اقدام ترامپ در سوریه است. بالاترین کار ترامپ در سوریه این است که 2000نیروی زمینی در سوریه دارد و به واسطه کردهای سوریه جنگ وکالتی انجام می‌دهد، علی‌رغم همه این تهدیدات حاضر نیست. خود را درگیر جنگ تمام‌عیار در سوریه کند، بلکه کمک می‌کند تا گروه‌های ناراضی و کردها وارد درگیری‌ها شوند.

معتقدم ترامپ در یک جهت با بالا بردن بودجه نظامی سعی می‌کند نشان دهد که درصدد تحقق شعار اول آمریکاست و از سوی دیگر برخی دوستانش مانند عربستان را که مشتریان خوبی هستند و خودش در مورد آنها تعبیر گاو شیرده را در سخنرانی به کار می‌برد، راضی کند.عربستان قدرت بزرگی است و می‌تواند در تقابل آنها با ایران مورد اتکایشان باشد. در حال حاضر عمده‌ترین مشاوران ترامپ، نظامی‌ها هستند؛ نظامی‌هایی که در عراق و افغانستان جنگیدند معنای جنگ را خیلی خوب می‌فهمند، بنابراین برخلاف نظر برخی، این‌که مشاور نظامی می‌تواند محرک جنگ باشد اشتباه است، چرا که نظامیان بیشتر از سیاسیون معنی جنگ را می‌دانند، بنابراین وقتی موضوع جنگ اصلی شود نظامیان تذاکرات لازم را خواهند داد. ترامپ به طور شخصی در مبارزات انتخاباتی و اوایل ریاست جمهوری خود تئوری داشت که در کنار قدرت‌نمایی‌اش می‌خواست خطر روسیه را با یک نوع تعاملات دوستانه‌تر کم کند، اما در آمریکا هر چند شخص اول رئیس‌جمهور است اما پدیده‌ای وجود دارد که دولت پشت پرده چندان پیرو سیاست‌های روسای جمهور به صورت فردی نیست. روسای جمهور ممکن است در تاکتیک متفاوت عمل کنند اما استراتژی‌های واحدی دارند. ترامپ در اوایل بسیار ادعا می‌کرد که تابع بوروکراسی نمی‌شود به همین جهت به میزانی که توانست از قدرت وزارت خارجه و دیگران کم کرد، اما قدرت پشت پرده در حدی بود که امروز با گذشت یک‌سال می‌بینیم از حرف‌های اولیه خود عدول کرده و در پشت پرده ادامه دشمنی روسیه ادامه دشمنی با شوروی است.

پرونده‌هایی که برای ترامپ ساخته شد ماجراهای فلین و داماد ترامپ که رابطه‌های زیرپوستی با روسیه داشتند تهدید جدی علیه ترامپ بود و هنوز هم مانند شمشیر داموکلس بالای سر ترامپ ایستاده است. ترامپ ابتدا نمی‌خواست با روسیه به عنوان دشمن اول وارد چالش شود اما سیاست‌های قدیمی آمریکا بر نظراتش فائق آمد، امروز در عمل می‌بینیم در خاورمیانه روسیه به عنوان بازیگر جدی مطرح است و آمریکا نگران است که چالش‌ها رو‌زبه‌روز جدی‌تر شود.

علیرضا شیخ عطار / کارشناس مسائل بین‌الملل

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها