سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
مهمتر از تشکیلات داعش، تفکر و مکتبی است که آبشخور این جریان تروریستی است. دکتر یاسر حائری قزوینی که تحقیقات بسیاری در این حوزه انجام داده است، در گفتوگو با جام سیاست به بررسی این جریان و ریشههای آن میپردازد.
جریان تروریستی داعش با گروههای تروریستی دیگر اعم از مذهبی و غیرمذهبی چه وجوه تشابه یا افتراقی دارد؟
این قضیه را میتوان از زوایای متعددی دید یا مبناهای متفاوتی اتخاذ کرد. اینکه به آبشخور یا ریشه فکری نگاه کنیم یا اینکه به آنچه امروز در صحنه درگیری میگذرد نظر بیفکنیم. هرچند شاید در هر دو حالت به نتایجی شبیه به هم برسیم. از نظر ریشه فکری شاید بتوان گروههای مذهبی حاضر در سوریه را با دو ریشه اخوانی و سلفی توصیف کرد. هرچند برخی این دو ریشه را یکی تلقی میکنند، ولی شاید بتوان گروههای متاثر از فکر اخوانی به ویژه گروههای متاثر از سید قطب و گروههای سلفی متاثر از محمد بن عبدالوهاب و علمای نجد را از هم تفکیک کرد. این اختلاف را شما در فضاهای مختلف میتوانید ببینید و میتوان گفت این اختلاف دست کم در کوتاه مدت به جهاد افغانستان بازمیگردد. در افغانستان هم همواره یک دوگانگی وجود داشته؛ این دوگانگی عمدتا بین کسانی که عقیده را بر سیاست ترجیح میدادند و کسانی که برعکس از عقیده تفسیری سیاسی و گاه همراه با سازش در مقابل دیگر گروهها ارائه میدادند دید. مثلا در افغانستان گروه عمده افغان العربها یا همان اعراب آمده از جهان عرب برای جهاد در برابر اتحاد جماهیر شوروی تحت رهبری عبدالله عزام بودند و او نسبت به عقیده گروهها به ویژه گروههای افغانی که در کنارشان میجنگیدند خیلی حساسیت نشان نمیداد و معتقد بود هدف اصلی و دشمن اصلی شوروی بوده و امور دیگر حاشیهای است. عبدالله عزام بیشتر صبغهای اخوانی داشت و متاثر از سید قطب بود. اما گروه دیگری هم در افغانستان بودند که نگاهی متفاوت داشتند و میگفتند گروههای افغان مرتکب کارهای شرکآمیز میشوند بویژه افغانها به لحاظ فقهی حنفی و به لحاظ کلامی ماتریدی بودند و برخی اعمالشان از جمله زیارت قبورشان برای سلفیهای وهابی خوش نمیآمد. این گروه دوم میگفتند اول باید این افغانها را هدایت کرد بعد با ملحدان جهاد کرد. این گروه معمولا در افغانستان منزوی بودند. یکی از کسانی که در رأس این گروه در افغانستان بود ابو محمد مقدسی بود که کسی مثل ابومصعب الزرقاوی را به سوی خود جذب کرده بود. ابو محمد مقدسی در اندیشههای جهادی خود بیش از آنکه تحتتاثیر سید قطب باشد تحت تاثیر علمای نجد بعد از محمد بن عبدالوهاب است. این دو گروه امروز در عراق و سوریه فعال هستند. با اینکه داعش امروز خود ابو محمد مقدسی را دشمن میدارد و با اینکه ابو محمد مقدسی از منتقدان اصلی داعش است، ولی میتوان گفت داعش ادامه همان گروه منزوی افغانستان است که توسط الزرقاوی به عراق منتقل شد و بعد ابو عمر بغدادی و در حال حاضر هم ابوبکر بغدادی. هرچند برخی گروههای دیگر مثل جند الاقصی که گاهی از آنها با عنوان شاگردان مقدسی یاد میشود هم میتوانند ادامه این گروه دوم تلقی شوند. اما جبهه فتحالشام یا جبهه النصره سابق را میتوان به گونهای بین اندیشه قطبی و علمای نجد دانست. اینها همه گروههایی هستند که ادعای جهاد جهانی دارند. اما دیگر گروههای سوریه از جمله احرار الشام، جیشالاسلام، نورالدین زنکی و فیلق الشام اینها گروههایی هستند که اسلامگرایند اما ادعای جهاد جهانی ندارند. به عنوان نمونه احرار الشام میگویند ما جهادی نیستیم بلکه مجاهدیم. یعنی مجاهدان همیشگی نیستیم بلکه الان برای از میان بردن حاکمیت بشار اسد جهاد میکنیم و وقتی این امر محقق شد دست از جهاد برخواهیم داشت. اینها به گونهای متاثر از سید قطب میباشند و در یک سر طیف گروه اول در افغانستان به رهبری عبدالله عزام که آن سر طیفش هم همین جبهه فتح الشام میتواند باشد که ابتدا ادعای جهاد جهانی داشت اما وقتی از القاعده جدا شد اهدافش را صرفا در شام تلقی کرد، هرچند این امر این گروه را با چالشهایی مواجه کرده است. یکی از این چالشها نحوه برخورد با کسانی است که اصطلاحا با عنوان مهاجرون از آنها یاد میشود؛ یعنی خارجیهایی که به شام یا عراق میآیند تا جهاد کنند. معمولا گروههایی که فعالیتشان را صرفا در شام تعریف میکنند میانهای با این مهاجران ندارند اما گروههایی که جهادشان را جهانی تعریف میکنند پذیرای این افراد هستند. هرچند برخی از مهاجران خود دست به تشکیل گروههایی در سوریه زدهاند. مثلا حزبالاسلامی الترکستانی که از مسلمانان چین تشکیل میشود گروهی است نزدیک به القاعده و جبهه فتح الشام که همه از ترکستان چین هستند یا گروههای مختلف از قفقاز یا مثلا جبهه الامام البخاری و...
آیا در میان سلفیها هم میتوان به لحاظ نوع نگاه و جریانهای فکری تفاوت قائل شد؟
البته سلفیه خود به چند دسته تقسیم میشود و از یک نگاه به سلفیه علمی یا سنتی و سلفیه حرکی یا جنبشی یا صحوی و سلفیه جهادی.. سلفیه علمی و سنتی خود میل دارند سلفیه جهادی و سلفیه صحوی را قطبی بخوانند. بیشک این سلفی جهادی تحت تاثیر سید قطب است، اما آبشخور دیگری هم دارد که مثلا ابو محمد مقدسی به عنوان یکی از تئوریسینهای مهم سلفی جهادی خود را منتسب به آن میکند. و آن هم علمای نجد است. مساله این است که از کجا میراث سلفی که قائل به اطاعت از ولیامر بود مشروعیت قیام علیه حاکم یا طاغوت را مییابد. یکی خود سید قطب است، اما علمای نجد بعد از محمد بن عبدالوهاب که با فروپاشی دولت اول سعودی توسط عثمانی و نیروهای محمد علی پاشا مواجه بودند به تکفیر این نیروها پرداختند و اینگونه مشروعیت قیام علیه حاکم در میان خود سلفیه نجدی هم شکل میگیرد. ابو محمد مقدسی خود را بیشتر تحت تاثیر اینها میداند و با اینکه خود روزگاری منتقد سید قطب بوده ولی بعدها به او و افکارش ارادت پیدا میکند. و این طاغوت فقط فرهنگ غرب و شیعه نیست. مثلا در مورد داعش مساله به دارالاسلام و دارالکفر باز میگردد که این امر شباهت زیادی به تجربه محمد بن عبدالوهاب دارد.
عمدتا در فضای رسانهای صحبت از حمایت از گروههای تروریستی از سوی برخی کشورهای منطقه شامل عربستان و قطر و امارات میشود. بویژه حمایتهای ستادی و پشتیبانی. به نظر شما این حمایتها مقطعی است و صرفا ناشی از وجود یک دشمن مشترک مثل محور مقاومت صورت میگیرد؟ در شرایط کنونی امکان تزاحم میان منافع گروههای تروریستی و کشورهای مخالف محور مقاومت چگونه است؟
این مساله خیلی پیچیده ایست با اینکه گاهی خیلی ساده مطرح میشود. اگر بخواهیم به ترتیب سخن بگوییم مثلا گروهی مثل داعش همواره سعودی و دیگر کشورها را طاغوت و مرتد قلمداد کرده است. دستکم دو رساله در تکفیر و محکومیت آلسعود از سوی سلفیها داریم؛ یکی از آنها را همین المقدسی نوشته و دیگری را المسعری. در این بین اگر سرنخ سلفیه جهادی را به جریان جهیمان العتیبی و اشغال مسجدالحرام توسط او و گروهش برسانیم، خواهیم دید سلفیه جهادی چه نگاهی به عربستان سعودی دارد. در این بین شاید بتوان گفت حمایت کشوری مثل عربستان از تروریسم از جهتی با توجه به اندیشههایی است که در این کشور ترویج میشود و از سوی دیگر میتوان این حمایت را از سوی حاکمیت حمایتی استراتژیک در جهت فرافکنی و هدایت نیروهای جهادی به خارج از مرزهای عربستان تحویل کرد، هرچند سعودیها را هم نمیتوان یک کل بسته تلقی کرد. حاکمیت سعودی و خانواده حاکم خود حاوی جریانهای رقیبی است که گاهی علیه منافع هم فعالیت میکنند. اما درباره گروههای دیگر باید گفت مثلا گروهی مثل جندالاقصی هم با توجه به ریشهها و نزدیکیهایش با القاعده فی جزیره العرب که بسیاری از اعضای آن در عربستان زندانی هستند یا بسیاری از سوی عربستان اعدام یا کشته شدهاند. این گروه را هم نمیتوان در پیوند مستقیم با حاکمیت عربستان تلقی کرد هرچند برخی چهرههای کویتی را در پیوند با این گروه میدانند. در این بین اما جبهه الفتح الشام میتواند با قطر و ترکیه پیوند پیدا کند یا فیلق الشام پس از اعلام جنگ عربستان علیه یمن خود را تحت امر عربستان دانست حتی در ابتدای جریانهای سوریه گروهی با نام جیش ملک عبدالعزیز در سوریه درست شد. در این بین مثلا اتاق موک وجود دارد که برخی گروههای جنوبی منتسب به جیش الحر در آنجا سازماندهی میشوند. بیشترین تاثیر در موک از سوی آمریکا و اردن است. یا مثلا جیش سوریا الجدید که در مناطق مرزی عراق و سوریه و اردن علیه داعش میجنگد از سوی اردن و آمریکا تجهیز میشود. در این بین نباید از یاد برد که خود کشورهای منطقه خواستههای متنوعی دارند. مثلا قطر و ترکیه دو کشور متاثر از اخوانالمسلمیناند اما امارات و مصر بعد از سیسی دشمن سرسخت اخوانالمسلمین. این تضادها معمولا با شدت و ضعف در مناطق مختلف خود را نشان میدهند. اخیرا هم بسیاری از گروههای فعال در شمال سوریه بویژه در حلب و ریف آن در پیوند با ترکیه عملیات درع الفرات را علیه داعش ترتیب داده اند که البته با دیگر گروهها دچار منازعه شدهاند. در این بین گاهی رقابت کشورهای حمایت کننده به درگیری گروههای سوری با یکدیگر هم منجر میشود. مثلا نزاعی که در غوطه دمشق بین فیلق الرحمن و متحدانش شامل جیش الفسطاط و دیگران با جیشالاسلام.
گروه داعش از چه ابراز و شیوه تبلیغاتی برای اشاعه و افکار و جلب نظر برخی در میان کشورهای اسلامی و غیر اسلامی استفاده میکند؟ شاهد هستیم که بخشی از هواداران یا اعضای گروه داعش شامل اروپاییانی هستند که در در معرض این تبلیغات قرار گرفتند و هواداری خود را از این جریان تروریستی اعلام کردند.
مساله این است که برخی از گروههای سلفی جهادی و در رأس آنها داعش نقش رسانه در جنگ را به خوبی درک کرده و از بهترین ابزار برای ایجاد قدرت نرم جهت پیشبرد اهداف سخت خود بهره میبرند. در مورد داعش به طور ویژه میتوان از یک دستگاه یا سازمان رسانهای سخن گفت که دارای رسانههای مکتوب به چند زبان مختلف، رسانههای صوتی و تصویری هم به چند زبان مختلف و با سطح تاثیرگذاری مختلف میباشد.
تعدد رسانهای البته یکی از ابزار برای تحتتاثیر قراردادن مخاطب است اما در عین حال محتوای ارائه شده نیز باعث ایجاد انگیزه و جذابیت میشود. با توجه به رویکرد خشن گروههایی مثل داعش، این محتوا از چه رنگ و لعابی برخوردار است که باعث ایجاد گرایش به چنین گروههایی میشود؟
محتوایی که ارائه میشود بسیار متنوع است و بنده میتوانم دست کم تولیدات تصویری ایشان را به سه گروه تقسیم کنم. اول تولیدات حماسی است که در آنها با شیوهای بسیار حرفهای عملیات مختلف جنگجویان داعش به نمایش گذاشته میشود. در این گونه فیلمها، شما با یک درام و با یک آغاز و پایان مواجه هستید. فیلمساز با تسلطی که دارد شما را در جریان داستان میگذارد. معمولا این فیلمها با سخنان انگیزشی قبل از عملیات آغاز میشود بعد شما محیط عملیات یا جایی را که باید تسخیر شود میبینید و معمولا نشانه این مکان پرچم دشمن است که در نهایت بعد از درگیریها مختلف و تصاویر متعدد جنگاوران در حال استفاده از انواع سلاحها، این نیروها به محل مورد نظر رسیده و پرچم دشمن را پایین آورده و پرچم خود را به اهتزاز در میآورند تقریبا این اوج فیلمهایی از این دست است. برخی صحنههای مهم این گونه فیلمها صحنههای عملیات انتحاری است که وقتی با نریشن و سرودهای جهادی همراه میشود بسیار شورانگیز از آب درمیآید. استفاده از تکنیکهای مختلف فیلمبرداری مثل گوپرو و دوربینهای اول شخص یا هلی شات و فیلمبرداری هوایی عملیات بویژه عملیات انتحاری صحنهها را هرچه جذابتر میسازند. ژانر بعدی را میتوان ژانر اجتماعی یا خدمات اجتماعی یا یوتوپیا سازی تلقی کرد. در این گونه مدیریت مناطق و شهرهای تحت سیطره داعش نشان داده میشود. جاری بودن عدالت و روح اخوت و اجرای شریعت به عنوان تنها راه حاکمیت نشان داده میشود. اجرای حدود و گرفتن زکات از ثروتمندان و پرداخت آن به فقرا و برگزاری دو عید بزرگ فطر و اضحی و مراسم نماز عید و عید مبارکی و .... همه اینها از جمله عناصری است که به جذابیت این فیلمها کمک میکند. در این بین گاهی به سبک زندگی جهادی پرداخته میشود و اینکه این سبک زندگی چقدر میتواند جذاب و آزادانه باشد. در این فیلمها معمولا از نیروهایی استفاده میشود که از خارج آمده و هموطنان خود را به هجرت فرامیخوانند. گونه دیگر فیلمها فیلمهایی است که مثلا به جاسوسان موجود در سرزمینهای خلافت میپردازند و در نهایت به دستگیری و اعدامهای بسیار خشنی که میتوان گفت بیشترین تلاش فنی برای بهتر ارائه شدن تصاویر را در کارهای تصویری داعش است در اینگونه فیلمها دید.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد