
همه شواهد و قرائن نشان میدهد که بعد از سوریه و عراق قرار بود ایران و به طور کلی نیروهای مقاومت باید به دست داعش دستخوش بیثباتی، جنگ و ویرانی شود که این دسیسه ناکام ماند. اکنون بسیاری از صاحبنظران سیاسی از دوران تازهای به نام دوران پساداعش سخن میگویند. به یک معنا داعش در ابعاد و صورتهایی که در چند سال گذشته با آن روبهرو بودیم در هم شکسته و از اینرو فاز عملیات سختافزاری علیه آن نیز به پایان رسیده است. اکنون سوال بسیار مهم این است که آیا پایان فاز سختافزاری مبارزه با داعش را میتوان به منزله پایان کل جریان داعش در منطقه دانست؟ بیشک چنین نیست. باید توجه داشت که بعد از هر نبرد نظامی و سختافزاری، طرفهای پیروز ممکن است همبستگی و انسجام سازمانی و روانی خود را از دست بدهند و با این تصور که کانون تهدید از بین رفته است به زندگی و اشتغالات روزمره و عادی بازگردند و از حیله و کید دشمنان آن هم دشمنان زخمخورده غافل شوند. از اینرو لازم است که در این شرایط کنونی به چند نکته مهم توجه کنیم.
اول اینکه توجه داشته باشیم، گرچه شمار قابل ملاحظهای از افراد و گروههای داعشی در جریان عملیات دفاعی شجاعانه و قهرمانانه از سوی نیروهای ضدداعش به هلاکت رسیدهاند، اما عدهای از آنان که جان سالم به در بردهاند یا به مناطق متروک و دوردست پناه برده و پنهان شدهاند یا توسط حامیان منطقهای و فرامنطقه ایشان به مناطق نسبتا امن منتقل شدهاند. این جمعیت باقیمانده همچنان تهدیدی بالقوه است که میتواند به اشکال گوناگون امنیت کشورهای منطقه را به خطر اندازد، بنابراین آمادگی همهجانبه برای سرکوب این دشمن بالقوه در هر زمان و هر مکان باید حفظ شود.
دوم اینکه در مرحله کنونی یا با اصطلاح دوران پساداعش، از دامها و حیلههای پیچیده دشمنان برای درگیر کردن نیروهای مقاومت و آزادیبخش در عملیات ایذایی و فرساینده بشدت باید پرهیز کرد. از این گذشته گستردهتر شدن میدانهای مبارزه سختافزاری، بهانهای به دست دشمنان میدهد تا نیروهای مقاومت و آزادیبخش را که برای استقرار صلح و امنیت مبارزه میکنند، نیروهایی جنگطلب و حتی تروریست و نهایتا تهدیدی برای صلح و آرامش منطقه و حتی جهان معرفی کنند.
بنابراین در این مرحله جدید، در تداوم خط آمادگی رزمی و دفاعی باید بر برنامههای سیاسی تاکید کرد که قاعدتا از وظایف نهادهای رسمی است و باید بر پایه راهبردهای سنجیده و شیوههای مناسب و ابزارهای هوشمند به اجرا درآیند.
سوم اینکه تضعیف و حتی فروپاشی گسترده تشکیلات نظامی داعش هرگز به منزله نابودی تفکر داعشی یا داعشوار نیست. داعش علاوه بر پایههای حمایت همهجانبه منطقهای و فرامنطقهای از یک پایه عقیدتی نیز برخوردار بوده است که دستکم در کوتاهمدت میتواند شمار قابل ملاحظهای از نوجوانان و جوانان محروم، ناامید، بحرانزده و آسیبپذیر را جذب و بسیج کند. عقاید افراطی توام با خشونتطلبیهای کور همواره در بخشهایی از جوامع وجود داشته و خواهد داشت و هرگاه شرایط مساعد سیاسی و تشکیلاتی و نیز حامیان مالی و نظامی فراهم شود اینگونه عقاید واپسگرای افراطی و خشونتطلب به نیروهایی ویرانگر بدل میشوند که محصولی جز وحشیگری، ویرانی و مرگ به بار نمیآورد.
و نکته آخر اینکه تجربههای اخیر در منطقه بارها نشان داده است که در برابر قدرتهای تجاوز طلب و زورگو بههیچوجه نباید عقبنشینی کرد. جنگافروزی و تجاوزگری بیشک مذموم و بویژه در تفکر اسلامی مردود است، اما سادهاندیشی یا نشان دادن ضعف و سستی در برابر زورگویان و تجاوزطلبان را نیز باید به همان اندازه مذموم و مردود دانست، چراکه جریانهای تجاوزطلب با مشاهده اندک نشانههای ضعف و سستی و اختلاف در صفوف مخالفان خود بیمهابا بر آنان میتازند و میکوشند مبارزات حقطلبانه مخالفانشان را با بیرحمی تمام سرکوب کنند.
پدیده داعش بهرغم خسارتها و لطمههای جانی و انسانی بیحد و اندازه این درس بسیار آموزنده و ارزشمند تاریخ را تکرار میکند که در عرصه بینالملل صلح فقط در پرتو وحدت داخلی، توانمندی اقتصادی، رهبری سیاسی داهیانه، دیپلماسی پرتحرک و آمادگی نظامی و دفاعی میسر میشود و بس. به یاد داشته باشیم که درسهای تاریخ همواره بسیار پرهزینه، اما حیاتبخش و تمدنساز بودهاند.
دکتر سیدعلی مرتضویان/ استاد دانشگاه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد