سخنگوی دولت یازدهم افزود: رئیس جمهور متعهد است از بهترینها، هماهنگترینها و مناسبترین چهرهها دعوت کند، البته ملاحظات و فاکتورهایی مختلف در گزینش یک همکار توسط رئیس جمهور لحاظ می شود که قابل درک است.
انتخاب وزیران
در کشور ما مطابق همه کشورهای مبتنی بر ساختار ریاستی، تشکیل هیات وزیران و انتخاب وزرا از حقوق انحصاری رئیسجمهوری است. این حق انحصاری در اصل یکصد و سی و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است: «وزرا توسط رئیسجمهور تعیین و برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی میشوند. اصل 133»
اما نحوه اعمال حق رئیس جمهور در انتخاب وزیران در کشورهای مختلف با توجه به ساختارهای متفاوت سیاسی با رویههای متنوعی همراه است.
کابینه حزبی
در کشورهایی که دارای نظام حزبی مستقر و مسلط هستند، رئیسجمهور اعضای دولت خود را با توجه به تعهدات و تعلقات حزبی و از میان اعضای حزب خود انتخاب میکند، و حاکمیت تئوریک و عملی حزب را در دوره مسئولیت اجرایی کشور به عهده دارد.
در واقع این حزب است که از نگاه مردم مسئولیت تمام و کمال قدرت اجرایی و کارامدی و ناکارامدی آن را بر عهده دارد، و به همین میزان در انتخابات هم مردم بر پایه عملکرد احزاب و شعارهای آنان که از زبان نامزد مورد حمایت و مقامات و اعضای حزب مطرح میشود دست به انتخاب میزنند. نمونه این شیوه را در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و فرانسه میتوان دید.
پیامدهای عدم تحزب بر ساختار دولت در ایران
اما در کشور ما که هنوز تحزب به عنوان مبنای فعالیت رسمی شکل نگرفته و فضای سیاسی کشور به صورت کلان تحت تاثیر جریانهای سیاسی قرار دارد، ماجرای انتخاب اعضای کابینه همانند انتخاب رئیسجمهور تا حدود زیادی متفاوت است.
به عبارت دیگر، فعالیت حزبی هنوز در ایران به وجهه غالب فعالیت سیاسی تبدیل نشده، و احزاب موجود همچنان فاقد فراگیری، نفوذ و ثبات لازم برای ایفای نقش محوری در فضای سیاسی کشور از جمله در رقابتهای انتخاباتی هستند.
به همین دلیل مجموعهای از احزاب و تشکلها ناگزیر در ائتلافهای جریانی گرد هم میآیند و فضای رقابت انتخاباتی و مدیریت پساانتخاباتی را به دوش میکشند.
وجهه بارز این ائتلافهای جریانی را در گرایشهای راست و چپ در دهه 60 و نیمه اول دهه 70 میتوان دید. این ائتلاف جریانی از نیمه دوم دهه 70 با ظهور موج اصلاح طلبی و پیروزی این جریان در انتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد سال 1376 موجب تفکیک جدیدی از جریان مسلط بر فضای سیاسی کشور شد، و رقابت جریان اصلاحطلبی – اصولگرایی را رقم زد.
جریان اصلاحطلبی که مجموعهای از احزاب و تشکلهای ذیل گفتمان تغییر و اصلاح را در بر میگیرد به رغم فشارها و محدودیتهای درونی در دو دهه گذشته شاکله کلان اصلاح طلبی و تعهدات جریانی خود را حفظ کرده و از این رهگذر به وحدت رویهای نسبی به ویژه در رقابتهای انتخاباتی دست یافته است.
اما جریان اصولگرایی همچنان تحت تاثیر تشتت و اختلافات درونی در حال زایش و بازتعریف مکرر برای حفظ اجماع است. ظهور جریان آبادگران و جبهههای مختلف انتخاباتی که در آخرین مورد به ایجاد جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی «جمنا» انجامید، گویای تلاش مکرر احزاب و جریانهای اصولگرایی برای ایجاد وحدت جریانی، دست کم در شرایط انتخاباتی است، که در سالهای اخیر موفقیت محسوسی در تجمیع مجموعههای مختلف اصولگرا و پیروزیهای انتخاباتی این جریان نداشته است.
اما فارغ از این تحلیل و علل و آثار آن بر فضای سیاسی کشور، نکته مورد بحث این یادداشت این است، که روسای جمهور برآمده از رقابت جریانی و گفتمانی در کشور در دو دهه گذشته روسای جمهوری به ظاهر حزبی و در عمل فاقد تعهدات و تعلقات حزبی بودهاند.
این شرایط تبعات مختلفی را بر فضای سیاسی و فرایند تشکیل کابینه و اداره امور کشور بر جای گذاشته است:
1- جریان پیروز در انتخابات به رغم اثرگذاری در پیروزی رئیسجمهور، فاقد ابزار و توانمندی لازم برای اثرگذاری بر تصمیمات رئیسجمهور است، در حالی که از نگاه رای دهندگان در موفقیت و یا عدم موفقیت رئیسجمهور و دولتش شریک است، و باید پاسخگوی حمایت از رئیسجمهور و دولتش باشد.
2- به رغم تفوق گفتمان جریانی و ائتلافی در دوران انتخابات که موجب حمایت یکپارچه از نامزد منتخب میشود، در شرایط بعد از انتخابات سهمخواهی به وجهه غالب جریان یا ائتلاف انتخاباتی تبدیل میشود، و شخص رئیسجمهور با مطالبات و ملاحظات جداگانه احزاب و تشکلهای حامی مواجه میشود. این پدیده، امر انتخاب اعضای کابینه را با دشواری همراه میسازد، و قدرت رئیسجمهور در انتخاب اعضای کابینه بر اساس اصل شایستگی را تحت تاثیر قرار میدهد.
3- سهمخواهی در تشکیل کابینه و ورود افراد با جایگاه و سلیقههای حزبی متفاوت به دولت، لطمهای به یکپارچگی و یکدلی اعضای کابینه است، و رئیس جمهور را با طیف وسیعی از اعضای کابینه مواجه میکند که بین خود، یا با شخص رئیسجمهور مشی و مرام واحدی ندارند، و بعضا ساز ناکوکی را در سمفونی دولت مینوازند.
4- در فضای سیاسی ائتلافی، فصل انتخاب اعضای کابینه، به فصل فشار و لابی و اعمال نفوذ تبدیل میشود، و این فضا قدرت و استقلال تصمیمگیری رئیسجمهور را تحتالشعاع قرار میدهد.
5- بعلاوه این رقابت درون جریانی برای کسب کرسیهای دولت، موجب شکلگیری اختلاف و ایجاد رقابت ناسالم میان احزاب و تشکلهای ذیل ائتلاف پیروز میشود، و بسترهای انشقاق و شکاف سیاسی را فراهم میسازد. موضوعی که به شکل مشخص در دوره نخست ریاست جمهوری دکتر محمود احمدینژاد و انشقاق در جریان آبادگران رخ نمود.
6- مردم به عنوان بازیگران اصلی میدان انتخابات، با ابهام و سردرگمی در مواجهه با ائتلافها و جریانهای سیاسی مواجه میشوند، و این وضعیت به اعتماد کلان مردمی به احزاب و جریانهای سیاسی لطمه وارد میکند.
در واقع یکی از مبنای رای مردم در انتخابات، مرام و شعار سیاسی افراد و احزاب و مقایسه آن با عملکرد آنها در صحنه اجرا و عمل است. اما فضای سیاسی جریانی و دولت چندپاره برآمده از ائتلاف سیاسی، فرصت و توان ارزیابی رای دهندگان را با مشکل مواجه میکند، و مسئولیتپذیری ائتلافها را از پاسخگویی به رایدهندگان کاهش میدهد.
تحزب یا عدم تحزب
حزبیگری در نظامهای دموکراتیک به معنای ساختارمندی ارتباط «انتخاب کنندگان» و «انتخاب شوندگان» است. به این معنا که انتخاب شوندگان در قابل یک حزب با ارائه شناسنامهای مدون، مرزبندی شده، قابل استناد و پیگیری خود را در معرض رای مردم قرار میدهند، و به همین میزان در ازای رای مردم پاسخگو هستند.
رای دهندگان هم این امکان را دارند که بر اساس شناسنامه و شعارهای حزبی و انتخاباتی انتخاب شوندگان، کارنامه اجرایی آنها را ارزیابی کنند، و در انتخابات بعدی بر اساس همین کارنامه در خصوص اعتماد دوباره به حزب تصمیم گیری کند.
اما فضای جریانی و ائتلافی، فضای متغییر و غیرشفافی است که طی آن جریانها و ائتلافها میتوانند به صورت خلقالساعه و بدون مرامنامه و شناسنامه وارد فضای انتخاباتی شوند، و با طرح شعارهای کلی و غیرکاربردی به شکار رای مردم بپردازند، در حالی که پس از انتخابات، معیاری برای سنجش پایبندی و تعهد جریانها و ائتلافها به برنامهها و شعارهایشان وجود ندارد، رای دهندگان با فضای غیرشفاف و مبهمی در ارزیابی عملکرد آنها مواجهند.
مضاف بر این، همواره امکان تغییر اعضای و زیرمجموعههای ائتلافها و جریانهای سیاسی و تغییر موقعیت آنها در انتخابات بعدی وجود دارد، و برخی احزاب و تشکلها در این فضا با ماهیت ژلهای و مطابق الزامات فضای انتخاباتی تغییر جهت خواهند داد، و ذیل ائتلافهای جدید برای بقای حضور سیاسی خود تلاش میکنند.
کلام آخر
به هر تقدیر دوازدهمین دوره ریاست جمهوری در کشورمان بر بستر فضای سیاسی ائتلافی و جریانی شکل گرفت، و دکتر حسن روحانی با استفاده از حمایت جریان مرکب اصلاحطلبی - اعتدالگرایی به پیروزی رسید، تا دومین کابینه خود را تشکیل دهد.
اما موضوعی که این روزها به ویژه در محافل سیاسی و رسانهای مطرح است، گمانهزنی درباره سهمخواهی، لابیگری و اعمال نفوذ در مسیر انتخاب اعضای کابینه است، که مشخصا رئیسجمهور منتخب مردم را تحت فشار قرار داده است.
بعلاوه این فضا موجب گسترش شایعات، و تحلیلهای بی مبنا و بعضا مغرضانهای شده است که به شکل همزمان، اخلاق حزبی و اعتماد عمومی را هدف قرار داده و بدبینی به فضای سیاسی داخلی را تشدید کرده است.
در چنین شرایطی هر یک از احزاب، افراد، رسانهها و صاحبان تریبون عمومی اعم از حامیان و مخالفان رئیسجمهور بر مسند توصیه و تحلیل نشسته، و ضمن تعیین شروط انتخاب اعضای کابینه برای رئیسجمهور، میکوشند بر فرایند انتخاب همکاران دکتر حسن روحانی در کابینه دوازدهم تاثیرگذار بگذارند.
حال تنها باید امیدوار بود که این نسخه نویسیها و سهمخواهی تاثیر تعیین کنندهای در اراده رئیس جمهور منتخب مردم نداشته باشد، و آقای روحانی بتواند به دور از هر گونه فشار و اعمال نفوذی به انتخاب وزیران و همکاران خود در دولت دوازدهم مبادرت ورزد، چنانکه در اصل 121 قانون اساسی، در سوگندنامه ریاست جمهوری آمده است تنها اعتلای کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران و خدمت به مردم را وجهه همت خویش قرار دهد.
یوسف اسماعیلی/ جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد