سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان با صدور فرمانی محمد بن سلمان را به عنوان ولیعهد و معاون رئیس شورای وزیران با حفظ سمت وزیر دفاع انتخاب کرد و این اولین بار در تاریخ عربستان است که حکومت از پدر به پسر منتقل می‌شود، چون از زمان تأسیس پادشاهی آل‌سعود تخت و تاج از برادر به برادر منتقل می‌شده است.
کد خبر: ۱۰۴۷۲۹۳

براساس فرمان پادشاهی که در خبرگزاری رسمی عربستان منتشر شد، پادشاه عربستان محمد بن نایف را از ولیعهدی و معاونت رئیس شورای وزیران و وزارت کشور برکنار و فرزندش را جانشین برادرزاده خود کرد که این اقدام با واکنش‌های مختلفی در داخل و بیرون از مرزهای این کشور مواجه شده است.

دکتر رضا سیمبر، استاد علوم سیاسی دانشگاه گیلان و کارشناس مسائل خاورمیانه معتقد است که متغیرهای خوبی در زمینه مدیریت بحران ایجاد شده در عربستان دیده نمی‌شود و بعید است در کوتاه‌مدت سعودی‌ها بتوانند خود را به‌روز و با تحولات منطبق کنند.

وی در گفت‌وگو با جام سیاست در این زمینه به سوالاتمان پاسخ داده که می‌خوانید.

تغییرات در مقام ولیعهدی آل‌سعود چه معنایی در این کشور و عرصه بین‌الملل دارد؟

این اتفاق پروژه‌ای بوده که از چند ماه قبل پیش‌بینی شد؛ ملک سلمان به دنبال این بود که پسرش را به عنوان جانشین مطرح کند و همه این رخدادها که در سیاست خارجی دولت سعودی دیده ‌شد، به نوعی به بحث قتل‌عام مظلومانه حجاج ایرانی و شهادت آنان ربط داشت؛ چون ملک سلمان به دنبال حذف نیروهایی بود که در داخل رژیم سعودی به دنبال گسترش رابطه با ایران بودند. ملک سلمان شاه سعودی تلاش برای به دست آوردن نهاد قدرت در دست خود را داشت و به همین دلیل با در نظر گرفتن جوانب پیش‌بینی می‌شد نهایتا فرزند پادشاه به ولیعهدی انتخاب شود و که این اتفاق هم رخ داد.

با بحث تغییر ولیعهدی اعتراضاتی در بافت خاندان سلطنتی شکل گرفته این اعتراضات به کجا خواهد کشید؟

گفته می‌شود بافت یکدستی در داخل رژیم سعودی وجود دارد، اما رژیم سعودی از دو بحران مشروعیت و بحران هویت رنج می‌برد؛ بحران مشروعیت به دلیل این‌که نتوانسته توسعه سیاسی لازم و نهادینه کردن نهادهای سیاسی را در کشور محقق کند و به همین دلیل وقتی تحول عمده در ساختار سیاسی را شکل می‌دهد، حفظ و نگهداری این تغییر و تحول کار مشکلی است، چون لازم است درون‌‌داد و برون‌داد نظام سیاسی با هم همخوانی داشته باشد و به نوعی مشروعیت سیاسی رژیم سیاسی را تامین کند، اما چون حکومت آل‌سعود فاقد نهاد مردمسالاری و قانونی لازم است، این تکانه‌های سیاسی باعث می‌شود که نارضایتی‌های عمده‌ای به وجود آید که عمدتا سیاسی است و در داخل نهاد قدرت و در رژیم سعودی شکل می‌گیرد، اما در مورد پیش‌بینی این رخدادها که چه مقدار بتوانند بحران را مدیریت کند، گمانه‌زنی‌ها متفاوت است. عده‌ای معتقدند که با اقتدارگرایی مدیریت بحران انجام خواهد شد و برخی نیز معتقد هستند که این تکانه سیاسی به قدری شدید است که ادامه آن باعث خواهد شد که بحران فراگیر شده و بحران مشروعیت سیاسی در عربستان جدی شود.

آیا تکانه شدید سیاسی بر اثر تغییرات ایجاد شده، خاورمیانه یا کشورهای عربی را متاثر خواهد کرد؟

برخوردی که رژیم سعودی با قطر انجام داد باعث شد که دو اردوگاه در داخل کشورهای عربی شکل بگیرد. آل‌سعود خواهان این است که کشورهای همپیمان خود را زیر چتر خودش نگه‌دارد، اما کشورهای کمتر راضی و ناراضی از عملکرد رژیم سعودی هم در این معادله وجود دارند.

کشورهایی مثل عمان سعی می‌کنند بحران‌های به وجود آمده را حل بکنند و اگر هر کدام از این دو کمپ یا اردوگاه بتوانند موضع خود را قوی کنند، مسلما دارای تاثیرات عمده‌ای در همان جناح خواهد بود، البته ناگفته نماند که برخی کشورها مثل ترکیه و پاکستان از این بحران و از عملکرد دولت سعودی بشدت نگران و ناراحت هستند، لذا هرکدام از اینها می‌توانند تاثیرگذار یا تاثیرپذیر از این قضیه باشند.

اهداف سلطه‌طلبانه ریاض در منطقه، با تحولات رخ داده دچار چه تغییراتی خواهد شد؟

رژیم سعودی اصطلاحا به دنبال تمامیت‌خواهی و منش داخلی خود بوده و در تلاش است این منش و رفتار تمامیت‌خواهی را به سمت رفتار منطقه‌ای خود سوق ‌دهد، اما رژیم قطر سعی می‌کرد در بحث گروه‌های تروریستی، منش خاص خود را داشته باشد، کما این‌که در بحث مانورهای منطقه‌ای، فعالیت‌های ورزشی و مباحث اقتصادی سیاست مستقلی را پیش گرفت که این رفتار با سیاست تمامیت‌خواهی رژیم سعودی همخوانی ندارد. سیاست مرکز و پیرامون که سعودی‌ها آن را شکل داده و خواهان آن هستند که متبلور و در جایگاه منطقه‌ای به نتیجه برسد، دارای بازتاب‌های منفی هم هست، چون دیگر زمان تمامیت‌خواهی چه در داخل و چه در بیرون رژیم سعودی به سر رسیده و نتیجه نمی‌دهد و این تمامیت‌خواهی دوامی نخواهد داشت و خیلی زود بازخوردهای منفی آن را در مورد رژیم سعودی شاهد خواهیم بود.

آیا آل‌سعود دستخوش تغییرات جدی خواهد شد؟

این به مدیریت بحرانی که رژیم سعودی از خودش نشان می‌دهد بستگی خواهد داشت، من شاخصه‌ها یا متغیرهای خوبی را در زمینه مدیریت بحران نمی‌بینم، مگر این‌که در کوتاه‌مدت سعودی‌ها بتوانند خود را به‌روز و منطبق با تحولات کرده و بدانند زمان تمامیت‌خواهی و منش‌ تمامیت‌خواهی در منطقه به پایان رسیده است. آل‌سعود باید رفتارهای گستاخانه و تهاجمی را که حتی در مورد جمهوری اسلامی ایران از خود نشان می‌دهد و بازخوردهای منفی دارد، کنار بگذارد و سر عقل بیاید تا بتواند هرچه سریع‌تر مساله ایجاد شده را جمع کند، ولی اگر سر عقل نیاید و تمامیت‌خواهی خود را ادامه دهد، با بازخوردهای بشدت منفی در منطقه مواجه خواهد شد.

آیا آل‌سعود برای بقای خود احتیاج به راه‌اندازی جنگ در خاورمیانه خواهد داشت و از پشتیبانی کشورهای بزرگ برخوردار خواهد شد؟

جنگی که عربستان در یمن راه انداخته و برخوردهایی که در بحث حمایت مالی و لجستیک از تروریست‌ها انجام می‌دهد، هزینه بسیار بالایی از خزانه میلیاردی سعودی‌ها هزینه و برداشت کرده است. توان سعودی‌ها از لحاظ عملکرد نظامی و حمایت مالی خیلی گسترده نیست و محدودیت‌های خاص خود را دارد و باید در نظر بگیریم که حتی حمایت‌های خارجی برای سعودی‌ها هزینه‌بر است، لذا این‌که سعودی‌ها بتوانند در این کشاکش هزینه‌‌های زیادی را متحمل بشوند بسیار بعید به نظر می‌رسد. سعودی‌ها نمی‌توانند زمینه عملیات نظامی خود را در منطقه بخصوص در رابطه با جمهوری اسلامی ایران گسترش بدهند، چون تاب و توان این قضیه را ندارند و اگر هم داشته باشند، بسیار محدود خواهد بود.

گفت‌وگو: فاطمه امیری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها