زن طراح علاقه زیادی به تغییر دکوراسیون خانهاش داشت، اما این ذوق و شوق او برای تغییر، شوهرش را عصبانی کرد و زندگیشان را به بنبست رساند.
مرد جوان زمانی که در مقابل قاضی دادگاه خانواده تهران قرار گرفت، درباره ماجرای زندگیاش گفت: یکسالی میشود که با فرانک ازدواج کردهام. فرانک در رشته طراحی دکوراسیون درس خوانده بود و به این کار علاقه بسیار زیادی داشت. تا جایی که بعد از عقد، هیجان زیادی برای طراحی دکوراسیون خانهمان داشت. آنقدر زیاد که ما مجبور شدیم 20 ماه نامزد بمانیم تا کار طراحی خانهمان تمام شود. فرانک هر روز یک طرح جدید به ذهنش میرسید و سفارش وسایل جدید میداد. دیگر کلافه شده بودم، اما وقتی هیجانش را میدیدم حرفی نمیزدم. با خودم گفتم خانه خودش است و دوست دارد اولین کارش را بر روی خانه خودش انجام دهد. آن زمان حتی کوچکترین اعتراضی هم نکردم. تا اینکه بالاخره کار تمام شد و ما پس از برگزاری مراسم جشن عروسی زندگی مشترکمان را آغاز کردیم، اما تازه پس از آغاز زندگی مشترک بود که متوجه شدم، فرانک تب شدیدی نسبت به تغییر دکوراسیون دارد. او نهتنها خانه خودمان بلکه هرجا میرود، دوست دارد دکور آنجا را تغییر دهد. باور نمیکنید اما در این مدت یک سال، نزدیک به ده بار دکور خانهمان را عوض کرده است. گاهی وقتها از سر کار که به خانه برمیگردم میبینم تمام وسایل جابهجا شده است. برای اینکارش هم هر بار وسیلهای جدید میخرد تا برای دکور جدیدش مناسب باشد. این آخریها چندبار به او تذکر دادم و حتی با هم دعوا کردیم. ولی فرانک دست از این کارش برنداشت. تا اینکه آخرین بار وقتی از سرکار به خانه برگشتم و باز هم دیدم که دکور خانه تغییر کرده، با او درگیر شدم. این درگیری آنقدر بالا گرفت که فرانک وسایلش را جمع کرد و از خانه قهر کرد و دیگر برنگشت. چند روزی منتظر ماندم، ولی وقتی فرانک برنگشت تصمیم گرفتم به زندگی با این زن برای همیشه پایان دهم. فرانک اصلا زن عاقلی نیست و من نمیتوانم در کنارش خوشبخت باشم.
در ادامه همسر این مرد نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من فقط بهخاطر کارم دوست دارم طرحهای مختلف را در خانهام امتحان کنم، تا در آینده بتوانم طراح دکوراسیون موفقی باشم. اما کوروش به جای اینکه مرا تشویق کند و در کنارم باشد، مرتب غر زد و دعوا به راه انداخت. همیشه مرا تحقیر کرد و باعث شد که اعتماد به نفسم را از دست بدهم. این مرد به جای اینکه در زندگی باعث پیشرفتم شود، بدتر مرا سرکوب کرد. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.
در پایان این جلسه نیز قاضی رسیدگی به این پرونده را به جلسه آینده موکول کرد و از این زوج خواست تا در این فرصت بیشتر در مورد طلاق فکر کنند.
دعوا بر سر رمز گاوصندوق
مرد میانسال زمانی که رمز گاوصندوقش را در اختیار تازهعروس خود نگذاشت، نمیدانست که زندگی مشترکش تنها پس از گذشت 8 ماه به دادگاه خانواده کشیده میشود.
همسر این مرد که بهخاطر بیاعتمادی شوهرش ناراحت بود به قاضی دادگاه خانواده گفت: تنها 8 ماه است که با علیرضا ازدواج کردهام. زمانی که با او آشنا شدم، 50 سال داشتم و علیرضا هم 62 ساله بود. او ثروت زیادی داشت و صاحب ملک و املاک زیادی بود. چند وقتی میشد که همسرش فوت کرده بود. من هم سالها پیش از شوهر اولم جدا شده بودم. از همان روز اول آشنایی سعی کردم کاری کنم که علیرضا متوجه شود من هیچ چشمداشتی به ثروتش ندارم. برای همین هم بود که علیرضا با من ازدواج کرد. چون میدانست اصلا به پول و ثروتش توجهی ندارم. ولی با این حال بعد از آغاز زندگی مشترک متوجه شدم علیرضا آنقدرها هم که میگوید به من اعتماد ندارد. ماجرا از آنجایی آغاز شد که یک روز من به پول احتیاج داشتم، وقتی با علیرضا تماس گرفتم او به جای اینکه رمز گاوصندوقش را به من بدهد، خودش از سرکار به خانه آمد و در گاوصندوقش را باز کرد. خیلی از این کارش ناراحت شدم. بعد از آن هر کاری کردم علیرضا رمز گاوصندوقش را به من نگفت. برای همین وقتی دیدم شوهرم تا این اندازه به من بیاعتماد است، تصمیم گرفتم از او جدا شوم. این بیاعتمادی در آینده هر دوی ما را آزار خواهد داد.
در ادامه شوهر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی اگر همسرم واقعا مرا دوست داشت و میخواست در کنارم زندگی کند، چنین موضوع بیاهمیتی را بزرگ نمیکرد. من روی رمز گاوصندوقم خیلی حساسم. این رمز را هیچکس نمیداند، چون تمام زندگیام در آن است. اما این زن در این مدت فقط دعوا به راه انداخت و اصرار کرد که رمز گاوصندوقم را به او بگویم. او زندگیمان را بهخاطر چنین موضوع بی اهمیتی تلخ کرد. برای همین من هم دیگر نمیخواهم در کنارش
زندگی کنم.
در پایان نیز وقتی اصرارهای قاضی برای منصرف کردن این زوج از جدایی بینتیجه ماند، آنها را به مشاور معرفی کرد.
روابط در ازدواج به مراقبت نیاز دارد
سعید خراطها، روانشناس در این رابطه میگوید: به اعتقاد من روابط در ازدواج به مراقبت نیاز دارد. اینکه زن و مرد همدیگر را ببینند و همهجوانب را بسنجند و بعد از طی مراسی با هم زندگی کنند، آخر ماجرا نیست. تازه بعد از ازدواج است که باید شرایط را مدیریت کرد. اگر روابط بعد از ازدواج به حال خودش رها شود و زوجها با این تفکر که ازدواج کردیم و تمام شد، به مسائل دیگر اهمیتی ندهند، ممکن است در آینده با مشکلات جدی مواجه شوند، مشکلات و اختلافاتی که پای آنها را به دادگاه خانواده باز میکند. روابط زناشویی باید مراقبت شود. باید هر روز به آن رسیدگی کرد و عیبهای آن را برطرف کرد. نباید نسبت به آن بی اهمیت بود. بخصوص در روزهای اول زندگی مشترک، باید حتی به کوچکترین مشکلات و اختلافات هم اهمیت داد و در رفع آنها تمام سعی و تلاش خود را کرد. نباید به اختلافات کوچک بیتوجهی کرد، چراکه ممکن است همین اختلافات کوچک در آینده آنقدر بزرگ شود که زندگی مشترک را به بنبست برساند. به اعتقاد من روابط در زندگی مشترک باید دوستانه باشد و هردو طرف باید به نظرات هم اهمیت بدهند. بیتوجهی زندگی مشترک را نابود میکند.
سیما فراهانی
ضمیمه تپش جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد