رسانه ملی فضای تبلیغات را عقلانی می‌کند

دکتر محمدحسین ساعی، رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه صداوسیما طی گفت‌وگوی مشروحی با جام‌سیاست به بررسی ابعاد مختلف تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری از نقطه نظر ارتباطی پرداخته است. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.
کد خبر: ۱۰۲۸۵۶۶
رسانه ملی فضای تبلیغات را عقلانی می‌کند

تب تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری درحالی بالا گرفته است که به نوعی این دومین انتخاباتی است که در پهنه گسترده فضای مجازی ایران برگزار می‌شود، کارکردهای فضای مجازی را در مقایسه با تلویزیون چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از سال 88 به این سو تجربه تکمیل فضای اطلاع‌رسانی را با فضای مجازی داریم و پیش از آن هم تجربه حضور ماهواره‌ها را داشتیم. از سال‌های 80 تا 84 ماهواره‌ها در فضای اطلاع‌رسانی کشور حضور داشتند، البته بحث ماهواره‌ها در سال 88 در اوج بود. کمااین‌که در زمستان 87 که بی‌بی‌سی فارسی تشکیل شد، بسیاری از افراد این تعبیر را داشتند که اصولا راه‌اندازی این شبکه در شش ماه قبل از انتخابات برای تاثیرگذاری بر انتخابات است. حتی صدای آمریکای فارسی در فاصله سال‌های 84 تا 86 تشکیل شد. همه اینها نشان می‌داد که فضای اطلاع‌رسانی یا رسانه‌ای مرتبط با انتخابات یا حوزه ارتباطات سیاسی کشور فضای متکثری می‌شود؛ از سال 88 به این سو ما سه ضلع اصلی را داشتیم یکی صداوسیما، یکی شبکه‌های ماهواره‌ای و یکی فضای مجازی. البته در کنار اینها رسانه‌های دیگری هم هستند که به نظر می‌رسد چنین تاثیرگذاری ندارند، روزنامه‌ها، نشست‌ها و تجمعات را اگر رسانه حساب کنیم. اینها منظومه و مجموعه رسانه‌ای را می‌سازند، اما سه ضلع اصلی همان‌هایی هستند که بیان شد. اینها به نظر می‌رسد یک وظیفه‌ای را در کنار هم و با تکمیل یکدیگر ایفا می‌کنند. صداوسیما تنها رسانه رسمی این حوزه است و رسانه دست اول و رسمی که کاندیداها از طریق آن با مردم صحبت می‌کنند و مناظره‌ها از طریق آن انجام می‌شود. عملکرد سازمان صداوسیما بویژه در دوره اخیر به‌گونه‌ای بوده که براساس نتایج نظرسنجی‌ها مردم اعتماد زیادی به این رسانه دارند و اکثریت قریب به اتفاق مردم سازمان را در انتخابات بی‌طرف می‌دانند و برداشتی وجود ندارد که به سمت کاندیدای خاصی تمایل داشته باشد، بلکه درحال انجام وظایف خود است، اما در شبکه‌های ماهواره‌ای شما می‌بینید با وجود این‌که مناظره‌ها را مردم دیده‌اند، پروژه معناسازی برای آن در نظر می‌گیرند. شاید این نقطه خلائی باشد که صداوسیما به دلایل مختلف ورودی به آن ندارد، یعنی صداوسیما در حوزه تبلیغات و ارتباطات سیاسی در انتخابات بیشتر به دنبال تولید و انتقال مواد خام است و خبری کار می‌کند. شما می‌بینید در حوزه‌های تحلیلی و تفسیری و معنا بخشی و توضیح اضافه دادن، دخالتی ندارد و به نوعی سخت خبری به موضوع انتخابات نگاه می‌کند و کمتر به نرم خبر از نظر محتوایی می‌پردازد، لذا این فضایی که نوعی خلأ در کشور ایجاد می‌کند، توسط شبکه‌های ماهواره‌ای پر می‌شود. بلافاصله بعد از مناظرات برنامه می‌گذارند و کارشناسان شروع به تحلیل و تفسیر می‌کنند تا به آنها معنا ببخشند، اما شبکه‌های مجازی این وسط نقش دیگری دارند. آنها عموما نقش بازتوزیع‌کنندگی دارند. در روزهای اخیر نمی‌توان گفت که شبکه‌های مجازی مانند تلگرام یک خبر دست اول ایجاد کردند و فضا را تحت تاثیر قرار دادند. آنچه مشهود است بازتوزیع اتفاقاتی است که در سایر رسانه‌ها آمده و تفسیرهایی که به آن اضافه می‌کنند. عموما خلاصه و تقطیع می‌کنند یا فایل‌های صوتی و تصویری را مکتوب می‌کنند و مکتوب آن را به دلیل حجم کمتری که می‌گیرد، منتشر می‌کنند و توزیع سریع‌تری دارد. این مجموعه فضای مجازی است که درحال شکل‌دهی فضای ذهنی جامعه است و در هر دو نوع آن به لحاظ حقوقی و قانونی عرفی خلأیی که صداوسیما نمی‌تواند به آن ورود کند، این دو رسانه رقیب در حال تکمیل آن هستند و به نظرم اگر صداوسیما هم در این زمینه ورود می‌کرد، می‌توانست این رقبا را کنار بزند، اما به دلایل مسائل و معذوریت‌های قانونی که وجود دارد، صداوسیما خیلی سخت وارد این حوزه‌ها می‌شود.

شما گفتید سه‌ضلع مثلث اطلاع‌رسانی داریم. به نظر شما کدام ضلع پررنگ‌تر است؟

باید معنای این رنگ باختن را بدانیم. سال 2015 در آمریکا یک نقطه عطف حساب شد، زیرا سالی بود که میانگین مصرف مردم از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی از میانگین مصرف تلویزیون پیشی گرفت و این نقطه عطفی محسوب می‌شد. در همه دنیا چنین فضایی حاکم است. در بیست، سی سال پیش روزنامه‌ها در کشور ما اهمیت ویژه‌ای داشتند، اما امروز ما در مورد انتخابات که حرف می‌زنیم، تقریبا کسی در مورد روزنامه چنین حرفی نمی‌زند و جز چهار، پنج روزنامه، بقیه روزنامه‌ها در حاشیه هستند و اثر خاصی ندارند. این به دلیل تغییراتی است که اتفاق افتاده، حال می‌توان نام آن را رنگ باختن یا هر چیز دیگری گذاشت، اما همان روزنامه‌ها اگر درست عمل کنند، موثر هستند و به قدری هم موثرند که تبعات کارهایی که انجام می‌دهند در همه رسانه‌های رقیب دیده می‌شود، یعنی اگر یک روزنامه قوی داشته باشید، می‌بینید که شبکه مجازی یا شبکه ماهواره‌ای به دنبال شما افتاده و آنها حرف روزنامه را تفسیر می‌کنند. راجع به صداوسیما هم این موضوع بسیار پررنگ‌تر است. من فکر می‌کنم که در روزهای گذشته صداوسیما تولید محتوا کرده و به عنوان یک منبع رسمی شبکه‌های ماهواره‌ای و مجازی در رده دوم کار بازتوزیع و بازمعنا دادن به اینها را انجام دادند، یعنی سعی می‌کردند در مرحله تفسیر خبر صداوسیما را کمی تغییر دهند. به نظر می‌رسد در انتخابات اخیر اتفاقات و پدیده دسته اولی در دو رسانه رقیب صداوسیما به وجود نیامده است. البته ممکن است در روزهای مانده به انتخابات اتفاقاتی بیفتد یا حتی در شب انتخابات که دیگر محدودیت‌های قانونی تبلیغات برای صداوسیما وجود دارد، یک بمب خبری در این دو رسانه منفجر شود، اما حداقل تا اینجای کار نیفتاده و صداوسیما رسانه پیش‌رو بوده و عمده حرکت‌هایی که فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای رخ داده نوعی واکنش نه صرفا به معنای تائید بلکه حتی در رد محتوای صداوسیما یا تفسیر و معنابخشی به آن بوده است.

صداوسیما تا چه حد توانسته مردم را به شرکت در انتخابات تهییج کند؟

به نظر می‌رسد که صداوسیما هنوز پروژه تهییج را دنبال نمی‌کند، یعنی برداشت اولیه‌ای که هر کارشناس رسانه‌ای از برنامه‌ها دارد یا حتی ترتیب مناظره‌ها که زمان صحبت‌های کوتاه به کاندیداها دادند و حتی در پایان کار یک فرصت 10، 15 دقیقه‌ای برای جمع‌بندی به کاندیداها داده نشد. فرصت کم بود و زمان برخی از کاندیداها قبل از جمع‌بندی صفر می‌شد. به نظر می‌رسد صداوسیما نمی‌خواهد فضای جامعه ملتهب شود. خیلی آگاهانه به دنبال این است که این موضوع اتفاق نیفتد و درکی که مردم از این فضا دارند مانند انتخاب یک رئیس‌جمهور فقط با هدف گرداندن مسائل اجرایی کشور است و به معنای مرگ و زندگی یک گروه یا جریان سیاسی نیست. به نظر می‌رسد که صداوسیما عامدانه کمتر تهییج می‌کند و فضایی که وجود دارد، بیشتر عقلانی است. حال باید دید که در روزهای پیش رو صداوسیما فضای تهییج را در پیش می‌گیرد یا خیر. نظرسنجی‌هایی هم که وجود دارد، نشان می‌دهد که فضا چندان تند و هیجانی نیست و اعداد معقول و منطقی از مردم می‌گویند که ما در انتخابات شرکت می‌کنیم و مشارکت حدمعقولی دارد. شاید همین عددهای نظرسنجی‌ها نیز باعث شده که صداوسیما نیازی نبیند که برای شرکت در انتخابات بیش از این مردم را تهییج کند.

یکی از مهم‌ترین بحث‌ها قبل از شروع تبلیغات انتخاباتی پخش زنده یا ضبط شده مناظرات انتخاباتی بود. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

به هر حال ما که رسانه‌ای هستیم، دوست داریم که این فضا باشد، یعنی به لحاظ رسانه‌ای برای ما قابل تصور نبود که مناظرات به صورت ضبط شده باشد، زیرا هیجان و تعلیق و توجه و اتفاقی که به مناظرات زنده وجود دارد، قابل مقایسه نیست. از نظر مدیریت فضای ذهنی مردم نیز خوب نبود. همین الان که برخی برنامه‌های نامزدها ضبط شده است، این‌قدر شایعات در اطراف آن زیاد شده که فلان حرف سانسور شده یا فلانی را نگذاشتند این حرف را بزند که همین مسائل آرامش را به هم می‌زند. حال فرض کنید برنامه مناظره غیرزنده بود، آن‌قدر حاشیه و شایعه اطراف آن بود که ضرر آن بیشتر از هر خطر محتملی بود که در مناظرات زنده وجود دارد. بنابراین بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که مناظره زنده باشد و اگر مشکلی به وجود آمد، از نظر حقوقی با سازوکارهای دیگری این کار تکمیل شود. هم‌اکنون بارها از افرادی که در بین مناظره‌کنندگان نبودند نام برده شده مانند رئیس دولت قبل که صداوسیما خوب است فرصتی ایجاد کند که این افراد هم پاسخ بدهند یا حرف‌هایی که برخی کاندیداها در مورد بقیه زدند باید در مدت زمان ممکن از خود دفاع کنند، اما خوب است که ساز و کاری تعیین شود که اگر موضوعی بیان می‌شود، آمارهای رسمی و نکاتی که افراد دارند امکان پخش داشته باشد.

شما وقتی مناظره را می‌بینید کاندیداها تیم رسانه‌ای دارند که اینها را بخوبی هدایت کنند. از نظر فنی و بحث رسانه‌ای و تکنیک‌های ارتباطی این مناظرات را چگونه دیدید؟ به عبارتی دست همکاران شما پشت این بحث‌ها هست؟

شاید ده، 12 سال پیش وقتی راجع به کاندیداها صحبت می‌کردیم، کمتر کاندیدایی بود که مشاور رسانه‌ای داشته باشد، اما هم‌اکنون شاهدیم تقریبا هر شش کاندیدای انتخاباتی مشاور رسانه‌ای دارند. حداقل در مورد پنج نفر مطمئنیم که تیم رسانه‌ای دارند که حتی راجع به لباس و آرایش صورت و رنگ موی کاندیداها نظر می‌دهند و این موضوعی جاافتاده است. اینها سعی کرده‌اند نکاتی را به کاندیداهای خود بگویند. از تحلیل برنامه اول مشخص است که کاندیداها با یک سناریوی مشخص آمده بودند که برخی توانستند آن سناریو را اجرا کنند و برخی موفق نشدند، اما در یک تحلیل نهایی برای بررسی این موضوع که آیا مشاوره‌های ارائه شده، دست اول و خوب بوده جا دارد که هر سه مناظره را ببینیم؛ زیرا نمی‌توان که تنها با دیدن ابتدای یک فیلم راجع به کیفیت آن اظهارنظر کرد. فیلم باید تمام شود و به کلیت خود درک شود. فضای انتخاباتی نیز باید در کلیت خود درک شود و بعد از آن بتوان نتیجه گرفت. به نظر می‌رسد که کاندیداها مشاور دارند و مشاوران به صورت جدی طرح‌هایی می‌دهند، اما بیشتر ممکن است که در شکل اجرا اشکالاتی باشد. البته در همان شکل اجرای ناقص هم می‌توان مشاهده کرد که طرحی در پشت ماجراست و حتی می‌توان پیش‌بینی کرد که فضا به کدام سمت می‌رود و چه اتفاقی می‌افتد.

حرف پایانی؟

در کشورهایی که بیش از ما سابقه کار رسانه‌ای و حکومتداری به سبک رای گرفتن دارند، حوزه ارتباطات سیاسی حوزه پررنگی است که سرمایه‌گذاری‌های علمی و مالی زیادی روی آن شده تا ادبیات پژوهشی در این حوزه تولید شود و این حوزه در جامعه ما حوزه کم رشدی است. ما هم‌اکنون رشته‌هایی مانند علوم سیاسی و ارتباطات در جامعه داریم، اما در این میان رشته‌ای که ارتباطات سیاسی باشد نداریم. در جامعه‌ای مانند آمریکا از همان بدو تاسیس رشته ارتباطات وجود داشته، باید در کشورمان نیز روی این حوزه‌ها کار شود. ما در دانشکده صداوسیما به دلیل مزیت نسبی که نسبت به بقیه دانشگاه‌ها در این حوزه داریم، به دنبال تاسیس این رشته هستیم تا روی آن سرمایه‌گذاری شود. البته نیاز به صدها میلیون هزینه برای پژوهش در این حوزه است. می‌توان راجع به بحث مناظره‌ها پژوهش‌های بسیار جدی در این حوزه انجام داد، اما این کار نیاز به حمایت دارد و کمتر به آن پرداخته شده است. با وجودی که می‌بینیم سرنوشت چهارساله کشور به انتخابات گره خورده است و انتخابات‌ به بحث‌های تبلیغاتی گره خورده است، بویژ در انتخابات ریاست جمهوری می‌بینیم تا چه حد سرنوشت آن به بحث مناظرات بستگی دارد، اما چه تعداد کتاب و کار پژوهشی در این حوزه داریم؟ مسئولان باید به این موضوع بیشتر توجه کنند و برخی از بودجه‌های پژوهشی به این سمت سوق داده شود که حاصل آن برای کشور است، درواقع دانشگاه باید با حمایت لازم این خلأ را پر کند.

ضمیمه جام سیاست جام جم

گفت‌وگو: امید توفیقی

ضمیمه جام سیاست جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها