برچسب ها - داستان زمستان

خاطرات کاغذی
شب سال نوی میلادی فرارسیده و سراسر جنگل از برف سفیدپوش شده بود. در آن شب مهتابی، در میان برف و کولاک به یکباره پیرمردی با محاسن سپید، ردایی بلند و عصایی در دست در میان جنگل برفی ظاهر شد. او رفتار عجیب‌وغریبی داشت.
کد خبر: ۱۴۵۶۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۲۵

نیازمندی ها