ما در دانشگاه همکلاسی بودیم؛ ورودی سال ۸۵. علیآقا دانشجوی خاص دانشگاه بود آنقدر خاص و متفاوت که یکبار همراه دوستان خواستیم در حقش معرفت به خرج دهیم و نامش را در حالی که غایب بود در لیست حضور و غیاب کلاس بنویسیم. استاد تا چشمش به کاغذ افتاد، داد کشید: «کی اسم رکاب را تو برگه نوشته؟!» و من، دانشجویی ساده که بود و نبودش از فرط عادی بودن به چشم هیچکس نمیآمد.
کد خبر: ۱۳۹۳۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۲۰
در روزهای آخر اسفند سالهایی به نسبت دور، در روستایی کوهستانی واقع در شهرستان رابر از توابع کرمان فرزندی به دنیا میآید که او را قاسم نامیدند؛ او که روزهای سختی را در دوران کودکی در قنات ملک پشت سر گذاشتهبود، نوجوانی و جوانیاش را با کار کردن در شهر کرمان سپری میکند تا بتواند کمک خرجی پدر باشد؛ دورانی که به پیروزی انقلاب گره میخورد و قاسم جوان با پیوستن به این نهضت بزرگ و آرمانهایش، برای خدمت بیشتر راهی سپاه پاسداران میشود و کشور که درگیر جنگ میشود، به دلیل رشادت، شجاعت و هوشی که در اختیار داشته، به عنوان فرمانده نیروهای سپاه کرمان انتخاب و در عملیاتهای مختلفی حضور پیدا میکند و زخمهای زیادی را به مثال یادگاری به جان میخرد.
کد خبر: ۱۳۹۲۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۱۰/۱۰