وحشت و قتل برای یک مشت طلا

برچسب ها - وحشت و قتل برای یک مشت طلا

مدت‌ها بود که به پولدار شدن فکر می‌کرد. دلش می‌خواست سری در سرها در بیاورد. دوست داشت با غرور سرش را بالا بگیرد و آنقدر پول خرج کند که دیگران حسرتش را بخورند نه او حسرت دیگران را.
کد خبر: ۹۷۶۵۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۹/۱۸

نیازمندی ها