باز هم مچاله شده است، دستهایش میلرزد، نگاهش میترسد، صدایش درنمیآید و وحشت تمامی وجودش را پر کرده است. در مقابل زورگو به زمین افتاده و همیشه قربانی باجگیریهایش شده است؛ ولی میهراسد از اینکه کلامی به زبان آورد و حتی دریغ از اشارهای کوچک که مخالفت و احساس تنفرش را نشان دهد.