کارشناسان از دلایل عدم بازتاب انقلاب ایران در ادبیات سخن می‌گویند

چرا داستان انقلاب نوشته نشد؟

انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های قرن بیستم، در عالم ادبیات رسمی ما بازتاب چندانی نداشته است. جنگ، مشکلات بودجه‌ای، موازی‌کاری نهادها، نبود زیرساخت، دسترسی نداشتن به اطلاعات، مشکلات مربوط به دسته‌بندی اسناد، چالش مفاهیم اولیه و گسست جامعه از مهم‌ترین دلایلی است که کارشناسان در این زمینه مطرح می‌کنند.
کد خبر: ۸۷۷۹۶۳
چرا داستان انقلاب نوشته نشد؟

به گزارش جام‌جم، از آن روزی که حضرت امام خمینی(ره) با آن چهره مصمم بعد از سال‌ها تبعید پای به خاک وطن گذاشت، 38 سال می‌گذرد. خون‌هایی که در خیابان‌های شهر جاری شده بود توجه همه رسانه‌های جهان را به آن پرواز خاص در آن روز تاریخی دوخته بود. روزی که 10 روز بعد دومینوی پیروزی نهایی را رقم زد و انقلاب اسلامی ایران پیروزی‌اش را جشن گرفت. انقلاب اسلامی ایران را باید یکی از مهم‌ترین انقلاب‌ها و اتفاقات تاریخی قرن بیستم دانست. با این حال بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از این رخداد، همه و همه می‌گویند این رخداد هرگز نتوانسته در حد عظمت خود به عالم ادبیات و داستان راه یابد. با وجود معدود کارهایی که در این زمینه چه به شکل انفرادی و چه به صورت سازمانی شکل گرفت، اما موانع بسیاری سبب شد آن اتفاق تاریخی به یک اتفاق تاریخی دیگر در عالم ادبیات تبدیل نشود. اما این موانع چه بودند؟ حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه‌ هنری در این باره می‌گوید: نباید انتظار داشته باشیم یک بنا در فضایی که زیرساخت ندارد، خانه بسازد. ادبیات زمانی شکل می‌گیرد که یا هنرمند در کشاکش وقایع باشد و درکی نسبت به آن فرآیند داشته باشد، یا از طریق مطالعه منابع و بصیرت لازم بتواند اثر تولید کند.

نیازمند حرکت جهادی

او می‌افزاید: اوایل انقلاب تعدادی از هنرمندان چون خودشان در فضای انقلاب تنفس کرده بودند برداشتی از انقلاب داشتند. همین مایه اصلی تولیداتشان بود. آنها متناسب با نیاز آن زمان و فضای فرهنگی آن زمان کار کردند. اما اکنون 38 سال گذشته و بعد از نزدیک چهار دهه انتظار این است که تولیدات فرهنگی ما فضای فرهنگی سال‌های اول انقلاب را داشته باشد. این اتفاق نیفتاده، چون جامعه به طور طبیعی هنرمندش را پرورش داده اما پا به پای انقلاب، اطلاعات پیرامون ادبیات انقلاب شکل نگرفته است. دفاع مقدس سبب شد هنرمند آن روزگار به جای پرداختن به انقلاب، بر موضوع جنگ متمرکز شود. طبیعی هم بود. چون اگر ما شکست می‌خوردیم اصلا انقلابی وجود نداشت که نویسنده بخواهد آن را بنویسد. بنابراین در آن سال‌ها سوژه اصلی دفاع مقدس شد. این دوره از سال 59 شروع می‌شود و تا سال 70 ادامه می‌یابد. از آن زمان به بعد برخی مراکز با شیب ملایم در زمینه ادبیات انقلاب شروع به کار کردند. اما باز هم پاسخگوی آن نیازی که در جامعه حس می‌شد، نبود. چون این اتفاق با حدود 10 سال تاخیر آغاز شده بود و در آن سال‌ها دشمنان انقلاب که بودجه خوبی داشتند، خود را آماده کردند و دست به تهاجم فرهنگی زدند. او تاکید می‌کند: البته ما هم در برابر تهاجم فرهنگی دشمن، کارهایی کردیم اما روند این کارها کند بوده است. در حالی که ما در برابر هجوم دشمن نیاز به حرکت جهادی داریم. برای این کار باید جدی تر از آنچه اتفاق می‌افتد،کار کرد. معضل اصلی این است ما معرفی انقلاب را به ساختار روزمره سازمان‌های فرهنگی سپردیم و به همین علت نتوانستیم به شکلی مطلوب شبهات را پاسخ دهیم. اگر با همین روند پیش برویم شاید 20 سال دیگر به نیازهای امروزمان پاسخ بدهیم، اما معلوم نیست نیاز آن زمان چیست. چون دشمن هم بیکار نیست و همزمان با ما کار می‌کند. در این سال‌ها برخی نهادها مانند همین دفتر تاریخ شفاهی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، دفتر ادبیات انقلاب و مرکز اسناد انقلاب اسلامی تلاش‌هایی کردند تا فعالیت‌هایی برای ثبت انقلاب اسلامی انجام دهند. ولی در برخی موارد موازی‌کاری‌ها، نگاه‌های کمی، کمبود بودجه و بسیاری مسائل دیگر، اجازه فعالیت چشمگیر را به این نهادها نداد.

چالش در مفاهیم اولیه

محمد کاظم‌مزینانی از جمله نویسندگان موفق در زمینه انقلاب 57 است. او با دو کتاب «آه با شین» و «شاه بی شین» موفق شد جوایز زیادی را به دست آورد. این نویسنده در پاسخ به این پرسش که چرا در زمینه ادبیات انقلاب، کم کار شده است، می‌گوید: در این زمینه کم کار نشده است، حالا کیفیت کتاب‌ها یا این که چقدر مورد قبول است یا نه، بحثی جداست. حتی در زمینه ادبیات انقلاب کم هزینه نشده است، اما این که چرا انقلاب ما در ادبیات بازتاب نداشته است، جای بحث و آسیب‌شناسی دارد. باید بررسی شود چرا گفتمان انقلاب و مفاهیم ناب آن به ادبیات و وجوه دیگر هنری راه نیافته است؟

این داستان‌نویس ادامه می‌دهد: من فکر می‌کنم جامعه ما نسبت به سال 57 دچار گسست وحشتناکی شده و در فرآیند تغییر نسل، نسل قبل نتوانست مفاهیم انقلاب را منتقل کند. این انتقال مفاهیم هم به تنهایی بر دوش ادبیات نیست. قرائت رسمی از انقلاب در مدارس و دانشگاه ها، ضربه بزرگی زده و انگار انقلاب مصادره شده است. مزینانی عنوان می‌کند: در تمام این سال‌ها، اپوزیسیون و پوزیسیون و مهاجران در این زمینه کار کردند، ولی این سوال پیش می‌آید که نظام باید چه کار می‌کرده است؟ باید میلیاردها تومان هزینه می‌کرده؟ اگر این باشد، آن وقت نگاه سوسیالیستی در جامعه شوروی مطرح نمی‌شد؟ باید جامعه شناسان هم اینها را ریشه‌یابی کنند؟

او بیان می‌کند: ما هنوز هم بعد از 38 سال سر مفاهیم اولیه چالش داریم. یک نویسنده اگر در اثرش به نقش برخی گروه‌ها در ظهور و بروز انقلاب اشاره کند، ممکن است زیر سوال برود. می‌خواهم بگویم این مسائل همه باعث شده آن طور که باید ادبیات انقلاب مطرح نشود. گسست‌ها و گسل‌های نسلی که در ایران اتفاق افتاد، آنچنان شدید بود که مفاهیم انقلابی نسبت به نسل جوان و جامعه جا ماند و قرائت رسمی هم در مدارس و دانشگاه نتوانست آموزش‌های لازم و آگاهی را به جوانان منتقل کند. من بعینه این نسل را می‌بینم که هیچ آگاهی دست اولی راجع به انقلاب ندارند. از طرفی قسمت عمده‌ای از داستان نویسان جوان هم از نسلی هستند که بعد انقلاب متولد شدند و بالیدند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها