17 تئاتر تلویزیونی در شبکه 4 تولید می‌شود

احیای دوران طلایی تله‌تئاتر در تلویزیون

به بهانه بازپخش تله‌تئاتر «بازرس کل» از شبکه 4 سیما

بازرسی که برای دزدی آمد

«همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمده‌ایم.» این جمله معروف فئودور میخائیلوویچ داستایوفسکی، نویسنده بزرگ روسیه نشان‌دهنده جایگاه بزرگ و تعیین‌کننده گوگول در ادبیات روسیه است. از این نوع تعاریف درباره این نمایشنامه‌ نویس و نویسنده بزرگ بسیار است.
کد خبر: ۸۶۸۹۸۵
بازرسی که برای دزدی آمد

تعاریفی همچون پدر نثر روسیه و یا رسول تازیانه‌زنی بر جهل و خرافه مردم، اما آنچه برای مخاطب ایرانی با اهمیت است پخش مجموعه هفت قسمتی تله‌تئاتر بازرس کل به کارگردانی محمد رحمانیان تولید شده در سال 81 است که بازیگران مطرحی چون مهدی هاشمی، رضا بابک، سیما تیرانداز، هدایت هاشمی، رضا فیاضی و... در آن حضور دارند.

نکته‌ای که بسیار به چشم می‌آید تازگی و زیبایی متن این اثر 180 سال پس از نگارش و 13 سال پس از ساخت در تلویزیون است. این طراوت و زیبایی به نظر به دو دلیل اساسی است.

نخست به دلایل متنی که به خود نمایشنامه بازمی‌گردد و البته سهم عمده‌ای دارد و دوم آداپته و ساخت خوب این تله‌تئاتر در ایران است که جداگانه به هر کدام خواهیم پرداخت.

داستانی از یک نویسنده بزرگ

گوگول (1852 ـ 1809) پس از تلاش‌های ناموفق اولیه و سوزاندن تمام نسخه‌های باقیمانده منظومه «هانس کوشل گارین» به یکباره با «شب‌هایی در قصبه نزدیک دیانکا» مورد تحسین پوشکین قرار گرفت و پس از آن با «شنل» تبدیل به غول ادبیات روسیه شد و از آن پس موافقان و مخالفان بسیاری پیدا کرد تا جایی که به دلیل همان فشار‌ها مجبور به ترک روسیه برای مدتی شد و در نهایت هم هرگز روابطش با منتقدانش بهبود نیافت و حتی قبل از مرگش مانند آغاز راه، سری سوم «نفوس مرده» را سوزاند و چند روز پس از آن درگذشت.

اما بازرس بدون شک انتقادی‌ترین اثر او درباره شرایط آشفته آن سال‌های روسیه تزاری است.

نمایشنامه بدون هر گونه مقدمه‌ای با جمله‌ای از سر تاسف خطاب به بزرگان و مقامات شهر مبنی بر آمدن یک بازرس از مرکز شروع می‌شود و این نگرانی کار را به جایی می‌رساند که یک شیاد و مباشرش که تازه‌وارد هستند با بازرس اصلی اشتباه گرفته می‌شوند و این دو آدم کلاهبردار پس از تلکه کردن تمام مقامات و ثروتمندان شهر فرار می‌کنند.

پس از مدتی بازرس واقعی به شهر می‌آید و حالا داستان انگار تازه از اول شروع می‌شود.

روایتی می‌گوید نیکلای اول تزار وقت روسیه در شب اول اجرا با صدای بلند به نمایش می‌خندیده و نقل‌قول معروف و هوشمندانه‌ای از وی هست که می‌گوید همه در این نمایش نقش دارند و من اندکی بیشتر.

بازرس یکی از هوشمندانه‌ترین و البته تندترین نمایشنامه‌های تاریخ روسیه است که هنوز پس از نزدیک به دو قرن می‌تواند با شفافیت تمام بوروکراسی و فساد اداری را به چالش بکشد و نقد کند.

شاید اصلی‌ترین دلیل این تازگی همین موضوع و مضمون ابدی آن مبنی بر فساد، دروغ و نقد قدرت است که آن را به یکی از آثار کلاسیک ادبیات جهان کرده است.

ساختار تله‌تئاتر بازرس کل به کارگردانی محمد رحمانیان

نمایش‌های تلویزیونی یا همان تله‌تئاتر ژانری است که همواره مورد استقبال مخاطبان تلویزیونی قرار داشته است.

به عنوان نمونه فیزیکدان‌ها، پنچری و پسران طلایی که همگی در زمان پخش علاقه‌مندان زیادی را با خود همراه کرد.

این گونه خاص نمایشی که ترکیب تئاتر و تلویزیون است این روز‌ها با خبرهای خوب زیادی مبنی بر آغاز تولیدات تازه همراه است و مسلما بازرس کل می‌تواند یک الگوی مناسب برای تولید باشد.

جایی که یک متن کاملا شناخته شده با عواملی حرفه‌ای حاصلی قابل قبول دارد که با وجود گذشت بیش از یک دهه هنوز دوست‌داشتنی است.

در نمونه ایرانی مهدی هاشمی و هدایت هاشمی همان دو کلاهبرداری هستند که با ورود به خانه رضا بابک (شهردار شهر) و جلب توجه او حتی می‌خواهند با دختر او هم ازدواج کنند.

اما به یکباره مجبور به ترک شهر و فرار می‌شوند، اما آنچه جالب توجه است بازی‌های بسیار درخشان تقریبا همه بازیگران آن و تطابق فراوان با قصه اصلی است.

با اندکی مطالعه در ادبیات روسیه در دو قرن گذشته خصوصا آثار داستایوفسکی، چخوف و گوگول می‌توان به یک فساد نهادینه شده و اختلاف عمیق طبقاتی و از همه مهم‌تر فلاکت کارمندان دون پایه دولتی پی برد که اینجا به طور اخص رضا فیاضی، احمد آقالو و خسرو احمدی نمایندگان این قشر هستند که هر کدام برای حفظ موقعیت دست به هر کاری می‌زنند و این بازرس قلابی در حقیقت مانند یک جسم خارجی وارد غده‌ای متعفن و چرکی می‌شود و فساد آن را بیرون می‌ریزد.

این عفونت پنهان و سازمان یافته در این اثر با مهارت بازسازی شده و پنج پرده آن در سه لوکیشن اصلی بازسازی شده و البته دکورها در باورپذیری آن نقش به‌سزایی ایفا کرده است.

موسیقی هم با وجود انتخابی بودن به خوبی در کار تنیده شده و فضایی کمدی را در بسیاری از لحظات مطابق ماهیت نمایشنامه اصلی به وجود آورده است.

رحمانیان در سال‌های گذشته دو مجموعه کم‌خرج و جذاب به نام‌های «توی گوش سالمم زمزمه کن» و «نیمکت» را برای شبکه یک کارگردانی کرد که هر دو تسلط او را در این زمینه به رخ می‌کشد و نشان می‌دهد با کمی برنامه‌ریزی و البته مراجعه به متون درجه یک ایرانی و حتی خارجی می‌توان نمایش‌های تلویزیونی جذابی تولید نمود که علاوه بر جلب مخاطب به نوعی آنها را با ادبیات کلاسیک یا مدرن دنیا آشنا کند.

ساختار نمایش بازرس کل ضمن وفاداری به متن اصلی در برخی قسمت‌ها از خلاقیت بازیگران و عوامل ایرانی استفاده می‌کند و به نوعی از خشکی و سردی روابط پرسوناژهای روسی به گرمی روابط شرقی و ایرانی می‌رسد و بدون آن که به ذات کلی آن آسیب بزند به ذائقه مخاطب ایرانی نزدیک می‌شود.

به عنوان مثال به نوع بازی مهدی هاشمی اگر دقت کنیم می‌توانیم شوخ و شنگی رفتاری که او در بازی پیاده می‌کند را مشاهده کنیم و به این نکته کلیدی دقت کنیم که اساسا متن‌های کلاسیک نمایشی مانند بازرس کل یا هملت و مکبث وقتی در فرهنگی متفاوت با خاستگاه اولیه متن اجرا می‌شوند می‌توانند با اندکی هوشمندی به یک تبادل و قرابت فرهنگی بین ملل مختلف تبدیل شوند.

اتفاقی که به عنوان نمونه خوب در بازرس کل افتاده و در سایر آثار این چنینی نیز می‌تواند باشد.

ادبیات و تئاتر بدون شک یکی از ارکان اصلی و زیرساخت‌های مهم فرهنگ هر کشور و تمدن هستند. ساخت آثاری همچون بازرس کل با مولفه‌های حرفه‌ای که در این اثر به شکل زیبایی اتفاق افتاده می‌تواند منشأ بسیاری از اتفاقات خوب تولیدی در تلویزیون باشد زیرا به دو دلیل عمده تله‌تئاتر ژانر بسیار مهمی در حوزه برنامه‌سازی است؛ نخست به دلیل هزینه کم و دوم امکان تولید سریع یک مجموعه در زمانی کوتاه.

بازرس کل تجربه‌ای بسیار موفق و راهگشا در برنامه‌سازی نمایشی در تلویزیون است که به نظر می‌رسد می‌تواند استمرار یابد.

البته به نظر می‌رسد می‌توان با نگاهی ویژه به متون ایرانی از قبیل داستان و نمایشنامه، هم به نمایش ایرانی بها داد و هم تئاتر را به شکل گسترده به میان مخاطبان ایرانی عمدتا فاصله گرفته از آن آورد و آثاری بدون تاریخ مصرف تولید کرد.

آثاری مثل بازرس کل که ادبیات روسیه و جهان مدیون اوست و برگردان آن به فارسی توسط هنرمندان بزرگ ایران زمین که مانند آثار مشابه در این حوزه فراموش نشدنی و دوست‌داشتنی است؛ درست مثل ادبیات و نمایش ناب ایرانی.

بهرنگ ملک‌محمدی

ضمیمه قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها