گذری بر تاریخچه شعر کودک در ایران

ما همه کودکان ایرانیم

به نظر می‌رسد پژوهش‌های انجام شده در مورد تاریخچه شعر کودک در ایران به‌هیچ‌وجه پاسخگوی وضعیت، تحول و دگرگونی آن در طول تاریخ نیست، زیرا آنچه مربوط به بخش شعر نوشتاری است، شعری «درباره کودک» است که ارتباطی به کودک و کودکی ندارد و حاصل اندیشه‌های بزرگسالانه درباره کودکان است. در مورد بخش شفاهی نیز آنچه هست مربوط به فرهنگ کلی عامه است که کودکان نیز از تمام یا بخشی از آن بهره برده‌اند.
کد خبر: ۸۴۳۵۷۰
ما همه کودکان ایرانیم

این‌گونه اشعار به‌طور کلی مربوط به دوره کودکی شعرند و صرفا برای کودکان سروده نشده‌اند که در بررسی‌های دقیق ساختاری می‌توان سهم کودکان را در این مورد مشخص کرد. به هر تقدیر، گفت‌وگو در مورد تاریخچه دقیق شعر کودک در ایران تا تحقیقات ریشه‌ای‌تر و علمی‌تر در حال حاضر مقدور نیست (به‌ویژه در مورد شعر کلاسیک). اما بخشی که با اطمینان بیشتری می‌توان از آن سخن گفت، دوره معاصر است که با چالش‌های سنت و نوگرایی در کشور ما دریچه تازه‌ای به روی مباحث ادبی و فرهنگی نو ازجمله ادبیات کودک و به تبع آن شعر کودک گشوده شده است. از آنجا که بحث اصلی در این پژوهش، بررسی تاریخچه شعر کودک نیست و فقط به‌عنوان مقدمه‌ای برای ورود به بحث اصلی از آن استفاده می‌کنیم، ناگزیر به اشاره مختصری به آن بسنده می‌شود.

در یکی از پژوهش‌های شعر کودک در این باره آمده است:

«سیمای کودکان در ادب رسمی ایران، یعنی آنچه در دیوان‌ها و تذکره‌ها و تواریخ مسطور نیست، مثل زندگی و شرح‌ احوال بسیاری از آنان، سیمایی محو و ناپیداست. کودکان همچون پدران و مادران در آثار فراوان و گونه‌گون شاعران ما حضوری غیرمستقیم دارند. گویی سخن گفتن از آن دون شأن شاعری است. سخن از کودکان است، اما نه آشکار و روشن، بلکه در جمله‌های کوتاه و بلند و همواره بی‌خریدار پندها و اندرزها، این‌که این مباش و آن باش یا در بانگ بریده در گلوی داری‌ها و سوگنامه‌ها و مرثیه‌ها. یعنی به یاد فرزند بودن آن دم که زنده نیست. گذشته از آثاری که از بد حادثه بر جا مانده است یا تاکنون از محبس نسخه‌های خطی راهی به بیرون نجسته است در آثاری که از بی‌شمار شاعران سرزمین‌مان در دست داریم، کمتر خطاب روشن و مستقیمی به کودک، این کوچک‌ترین فرد خانواده به چشم می‌خورد. به‌ندرت شاعری ـ گرچه ناشناخته‌ ـ چون «سراج قمری» در اواخر قرن ششم چنین نمونه پاک و روشنی را در ستایش فرزندش در دیوان خود به ثبت رسانده است:

خاصه که ز دهر پیر خود‌رای/ وز گردش چرخ حادثه‌زای/ دارم پسری به کام و ناکام/ چون ذکر جمیل تو «حسن» نام/ یک ساعت اگر رخش نبینم/ پیشانی فرخش نبینم/ بیم است که جان من برآید/ عیش من و لهو من سرآید...

نظم بالا یکسره میان عاطفه درونی یک بزرگسال درباره «ابژه‌ای» است که دست بر قضا در اینجا یک کودک است و فقط به اعتبار این‌که درباره یک کودک است به‌عنوان نمونه‌ای قابل قبول معرفی شده که نمونه‌های آن در ادب کهن فارسی فراوان است. این مساله نشانگر عدم حضور مقوله‌ای به نام شعر کودک در آثار بزرگان ادب کشور ماست. در ادامه بحث در همین مقاله آمده است: «رسم بر این است که سرفصل و سرآغاز بسیاری از پدیده‌های تازه ادبی و اجتماعی را انقلاب مشروطیت و آغاز دوره بیداری و آشنایی با رسم و راه ادب فرنگیان بشماریم. به این ترتیب نخستین سازندگان شعرهای مستقل برای کودکان ایران، ایرج میرزا و حاجی میرزا یحیی دولت‌آبادی و مهدیقلی‌خان هدایت (مخبرالسلطنه) و محمدتقی بهار یا به اعتبار مفاهیم امروزی شعر، نیما یوشیج شمرده می‌شوند تا کمی بعد نوبت به جبار باغچه‌بان برسد که به دلیل تداوم کارش و پیوستگی کار و زندگی‌اش که بلندترین و پرثمرترین شعرها بود، بحق می‌توان او را نخستین شاعر کودکان ایرانی دانست.»

گرچه در یادداشت مورد نظر نیز جای یک بررسی همه‌جانبه در شعر دوره کهن خالی است، ولی آنچه این یادداشت را قابل تامل می‌کند، توجه به اهمیت «استقلال» به‌عنوان شاخصه اساسی در شعر کودک است که شعر کودک را ویژه کودک می‌داند و سرانجام توجه به همین استقلال و ویژگی است که آن را به‌طور عمده متعلق به دوره‌ای می‌سازد که چالش‌های همه‌جانبه علوم مدرن و سنت‌های گذشته، مفاهیم مربوط به زندگی انسان به‌ویژه علوم انسانی را دستخوش تحول و دگرگونی ساخته است که در نتیجه آن بخش‌هایی از این دانش تازه بشری با توجه به دستاوردهای علم روان‌شناسی، دوره‌ای به نام «کودکی» را با ویژگی‌های خاص مطرح کرده است که ادبیات و شعر مخصوص خود را می‌طلبد. در ادامه مقاله آمده است:

اما در این جست‌وجو ما به سندی دورتر از این تاریخ و زندگی این شاعران دست یافته‌ایم که آن را در پی ذکری از آثار این شاعران معرفی می کنیم: «ایرج میرزا» به‌جز داستان‌های کوتاهی که اکثرا ترجمه از منابع بیگانه عربی یا فرانسه است و آنها را می‌توان به زحمت از مقوله مواد خواندنی برای کودکان محسوب داشت، آثاری را هم به‌طور مستقیم برای فرزند خود خسرو یا عموم کودکان ساخته است.

از مقوله اول، این آثار در دیوان ایرج ثبت است: داستان دو موش(141)، شیر و موش (145)، کلاغ و روباه (153)، طوطی (157)، آرزوی خر دم‌بریده (118) و مهر مادر (187) و از آثار سروده شده برای عموم کودکان می‌توان نمونه‌های زیر را نام برد: نصیحت به فرزند (136) برای کتاب آقای مخبرالسلطنه (144)، شکوه شاگرد (153)، شوق درس خواندن (154)، نوروز کودکان (154)، پسر بی‌هنر (155)، مادر (167)، حق استاد (172)، بامداد (188)، مادر (189) و وطن‌دوستی (194).

«حاجی میرزا یحیی دولت‌آبادی از روشنفکران دوران مشروطه و بنیانگذاران مدارس و موسسات فرهنگی و از نخستین نویسندگان کتاب‌های درسی در ایران است... و مهدی قلی‌خان هدایت (مخبرالسلطنه)، از نویسندگان همین دوره از طرف کمیسیون معارف ماموریت یافته بود که «خواندنی‌های کودکان» را فراهم آورد. جزوه‌ای جنگ مانند، بدون تاریخ چاپ، با حروف درشت اعراب‌دار و مصور در 24 صفحه با نام «سه‌فندق» خواندنی برای کودکان، فراهم آورده این نویسنده در دست است که حاوی قطعات کوتاه منثور و منظوم است و اکثرا با امضای م.ق. هدایت و همچنین دو شعر از یحیی دولت‌آبادی، ایرج میرزا و محمدتقی بهار بزرگ‌ترین و گرامی‌ترین شاعر سنتی و محقق کم‌نظیر عصر ما در آفریدن آثاری برای کودکان، طبعی آزموده است که در دیوان او ثبت است. مشهورترین این آثار سرود مدرسه است که بهار آن را سال 1310 برای کودکان دبستانی ساخته است و چنین آغاز می‌شود:

ما همه کودکان ایرانیم/ مادر خویش را نگهبانیم... آثار دیگر بهار که در دیوانش ثبت است، اینهاست: اندرز به جوانان (1330)، بچه ترس (188)، تنبلی عاقبتش حمالی است (221)، رنج و گنج (330)، خدا و والدین (331) و مونس پدر (486).

سخن گفتن از شعر و شاعران این دوره از تاریخ ایران، بدون ذکر نام و تاثیر میرزا علی‌اکبر صابر، خالق کتاب «هوپ هوپ‌نامه» و بنیانگذار شعر واقعگرای آذربایجان سخنی ناتمام است. صابر نه‌تنها چشم بینا و جان آگاه انقلاب مشروطیت ایران است، بلکه در زمینه مورد بحث ما هم آثار باارزشی دارد.

دکتر پروین سلاجقه

‌ استاد دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها