سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
هر چند من در سالهای گذشته از طرفداران گسترش شبکههای اجتماعی اینترنتی بودم، اما اخیرا با تولد شبکههای اجتماعی موبایلی و گسترش این شبکههای متفاوت اجتماعی، با یافتههایی مواجه شدهام که باعث تردید در نحوه گسترش شبکههای اجتماعی شده است، خصوصا که گسترش شبکههای اجتماعی موبایلی در ایران با سرعت تمام و بدون توجه به موضوع سواد رسانهای باعث بروز و ظهور ناهنجاریهایی در سطح جامعه شده است. همین امر باعث شد در این برنامه از واژه بحرانسازی شبکههای اجتماعی استفاده کنم. بگذارید با مثالی این تعبیر را بازتر کنم: زمانی که برخی دوستان مرا به عضویت گروههایی در شبکههای اجتماعی موبایلی درمیآورند، عموما با چند گرایش روبهرو میشوم.
گروه اول کسانی هستند که در این شبکهها صرفا به دنبال سرگرم شدن یا سرگرم کردن هستند. این گروه هیچ برنامهای برای پیشرفت خود و جامعه ندارند و تنها به ارسال اشعار معمولا عاشقانه یا طنز، تصاویر، فیلمها و مطالبی فکر میکنند که دیگران را به سمت خود جذب کنند و لایکهای بیشتری دریافت کنند.
این افراد از نظر خود بسیار پرمشغله هستند، در حالی که در واقعیت خود را به لایک دیگران گرفتار و بلکه معتاد کردهاند. البته لایک شناسی در شبکههای اجتماعی مقولهای است که باید در فرصتی مناسب و به شکل موسع به آن پرداخت.
گروه دوم کسانی هستند که با اهداف سیاسی در شبکههای اجتماعی حضور دارند و معمولا به طور یک طرفه پیام خود را منتشر میکنند و هر گاه با نظر مخالف مواجه میشوند به رسم مرسوم ما ایرانیها مخالف را به هزاران برچسب که بهترین آن نادانی است، متهم میکنند.
گروه سوم افرادی هستند که قبلا با یکدیگر در محیطهای اداری، دانشگاهی و... سروکار داشتهاند و با حفظ حرمت یکدیگر به ارسال مطالب ظاهرا مفید اکتفا میکنند که این مطالب مفید هم اکثرا کپی پیست بوده و هیچ تاثیری در دانش اعضای گروه ندارد و بهترین فایده چنین گروههایی این است که انسان دوستان گذشتهاش را به یاد میآورد.
همین و بس! البته ممکن است تقسیمبندی کاملتری هم بتوان از مخاطبان شبکههای اجتماعی موبایلی ارائه داد، اما مورد اشاره نگارنده این است که ما ایرانیها خیلی بهندرت از شبکههای اجتماعی برای امور مفید استفاده میکنیم.
این در حالی است که در سایر نقاط جهان شبکههای اجتماعی موبایلی کاربردهای بسیار مفیدی دارد. برای نمونه در همین آفریقا که برخی از ما انگارهای نامناسب از آن داریم، کشوری وجود دارد به نام غنا.
شاید برای شما جالب باشد که پیگیری مسائل مرتبط با فعالیتهای کلاسی و دانشجویی مهمترین اولویت استفاده دانشجویان غنایی از واتسآپ است (Tawiah & Nondzor: 2014) یا در رومانی پژوهش دیگری انجام شده است که 30 درصد دانشجویان در آن اظهار کرده اند استفاده از شبکههای اجتماعی باعث افزایش قدرت خلاقیت و انگیزههای پژوهشی آنها شده است (Grosseck&Bran&Tiru,2011:1428)حالا در ایران اوضاع چطور است؟ غیر از این است که به ندرت و خیلی خیلی محدود با گروههایی مواجه میشویم که اعضای آن دارای انگیزههای علمی باشند؟ حتی میخواهم پا را فراتر بگذارم و بگویم بسیاری از ناکامیهای نسل جدید امروز چه در روابط عاطفی و چه در پیشرفت تحصیلی ناشی از نحوه حضور آنها در شبکههای اجتماعی موبایلی است. حالا راهحل چیست؟ طبیعتا دو راه وجود دارد.
یک راه بالا بردن سواد رسانهای جامعه ایرانی در ارتباط با شبکههای اجتماعی اینترنتی و موبایلی و در عین حال معرفی الگوهای مناسب استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر تشکیل اتاقهای فکر، گروههای علمی و... با هدف افزایش خلاقیت و مدیریت دانش است و یک راه هم مسدودسازی اینگونه شبکههای اجتماعی است.
اینکه در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد بستگی به انتخاب جامعه ایرانی دارد. اگر جامعه ایرانی در شبکههای اجتماعی همچنان گامهای خود را به عقب بردارد و دولت و مردم تدبیری برای بالا رفتن سواد رسانهای نداشته باشند، طبیعتا هیچ فرد یا گروهی راضی به بحرانهای امروز ناشی از شبکههای اجتماعی نیست و البته اگر در نقطه مقابل آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، سازمان فناوری اطلاعات و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی راهکارهایی برای توسعه سواد رسانهای در ایران بیندیشند، میتوان به مدیریت دانش و پرورش خلاقیت از مسیر شبکههای اجتماعی امیدوار بود.
محمدصادق افراسیابی - پژوهشگر مطالعات فرهنگی و مدرس دانشگاه
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد