هر کسی از دریچهای به باغهای ایرانی مینگرد. برخی پژوهشگران از معماری عمارتها در این باغها میگویند، برخی دیگر موقعیت جغرافیایی باغهای ایرانی را حکایت میکنند، بعضی دیگر به توصیف زیبایی آنها پرداخته و دستهای هم به عاقبت مالکان باغها مینگرند و اما عدهای دیگر به تاریخی که بر این باغها گذشته نظر دارند. همان باغهایی که چه در عصر مشروطه نامآور بودند، چه پیش از آن در جریان جنگهای ایران با همسایه شمالی یا اشغالگران اروپایی و چه پس از آن در جریان انقلاب 57.
در تاریخ آمده است ایرانیان به باغهای خود چنان علاقهمند بودند که حتی نقش و نگارهای برگرفته از آن را به نقش فرشهای خود درآورده تا همچنان نمادی از هویت ایرانی داشته باشد. هرچند باغهای ایرانی بسیاری در کشور وجود دارد که هر یک تاریخ خاص خود را دارد، ولی نامآورترین باغها که در یونسکو به ثبت رسیده است، باغ ایرانی پاسارگاد، باغ چهلستون اصفهان، باغ فینکاشان، باغ عباسآباد بهشهر، باغ شازده کرمان، باغ دولتآباد یزد، باغ پهلوانپور مهریز و باغ اکبریه بیرجند است.
با این همه برخی باغها هستند که شهرتشان بیشتر از اتفاقات سیاسی گرفته شده است تا طبیعت و زیبایی باغ. از جمله چنین باغهایی، باغ قلهک در تهران است یا باغ خونی در مشهد. باغ قلهک همان باغی است که در دوره قاجار به وزیرمختار بریتانیا سپرده شد تا از اعطای باغ زرگنده به رقبای روس ناراضی نباشد و باغ خونی نیز مکانی است که کنسولگری روسیه بوده و براساس برخی روایتهای تاریخی از آن، مسجد گوهرشاد را به توپ بستند. چنین است که از این دو باغ، یکی نمادی از روابط ایران و انگلیس شد و دیگری یادگاری از روابط ایران با روسها.
تاریخ سیاسی ایران، پشت آجرهای سرخ باغ
آجرهای سرخ دیواری طولانی در حاشیه خیابان شریعتی در تهران، تنها نمایی است که تهرانیها از باغ قلهک در ذهن دارند. نسلهای جوانتر در این شهر شاید حتی ندانند که «قلهک»، نام قریهای ییلاقی در شمال تهران بوده است که زمانی چشمه آن شهرتی خاص برای اهالی این شهر داشته است.
اگرچه حرف و حدیثهای چند سال قبل درباره مالکیت این باغ باعث شد رسانههای داخلی درباره تاریخچه «باغ قلهک» گزارشهایی را منتشر کنند، ولی شاید هنوز برای برخی نام «سرجان کمپبل» وزیر مختار انگلیس در تهران ناآشنا باشد. همان کسی که 185 سال قبل محمدشاه قاجار باغ شاهی قلهک را به بهای ماهی 30 تومان به او اجاره داد تا سفارت انگلیس بتواند ییلاق خود را در آن بنا کند. با نفوذ روزافزون بریتانیاییهایی که کمی بعد طی مشارکت در کودتای سوم اسفند، زمینه سقوط سلسله قاجار را فراهم آوردند، این باغ یکسره در اختیار سفارت بریتانیا قرار گرفت و صحن و سرای آن بخشی از تاریخ سیاسی معاصر ایران را رقم زد؛ تاریخی که یکسوی آن تحصننشینی مشروطهخواهان و شکلگیری شعارهای متفاوت علیه استبداد قجری در آن بود و سوی دیگرش حمایت از استبداد رضاخانی که به سرکوب همان مشروطهخواهان پرداخت؛ آن هم با سیاستهایی که نسبتی با جمهوریخواهی نداشت.
در برخی یادداشتهای تاریخی درباره نحوه تملک باغ قلهک از سوی انگلیسیها و شدت عمل آنها در برابر دولت ایران آمده است: «چندی پیش از کودتا، نظمیه به فکر افتاد پاسگاهی در قلهک ایجاد و به کار مردم رسیدگی کند. در شمال دیوار سفارت انگلیس، مغازه جدیدالاحداثی بود که اجاره کردند و چهار نفر که یک وکیل و یک سرپاسبان هم در میان آنها بودند با میز و لوازم دفتری آمدند، اما بلافاصله... کدخدای سفارت انگلیس آمد، میزتحریر و لوازم دفتر را به خیابان ریخت و با ناسزاگویی ماموران شهربانی را از قلهک بیرون کرد.»
رازهای باغ انگلیسی در شمال پایتخت
باغ قلهک افزون بر خاطراتی از دوره مشروطه، رازهایی دیگر نیز در دل دارد. رازهایی که میتواند گرهگشای بخشی از رابطه پرفراز و فرود ایران و انگلیس باشد.
یکی از این رازها به فراموشخانه قلهک مربوط است. همان محل نشستهای فراماسونری که از دل آن تصمیمات سیاسی بسیاری بیرون میآمد. تصمیماتی که نتیجهاش گاه بازگرداندن فروغی توسط رضاخان بود و گاه تحویل تاج و تخت به محمدرضا پهلوی و تبعید شاه چرخش کرده به سوی آلمانها به جزیره موریس. بیدلیل نیست اگر پس از انقراض قاجاریه، تشکیلات فراماسونری در ایران توسعه پیدا کرد و «لژ پهلوی» بهوسیله ارنست پرون (Ernest Perron) تشکیل شد.
دومین راز نهفته در قلهک، گورستان این باغ است که محل دفن اجساد انگلیسی است. بریتانیاییهایی که هرچند برخی از آنها در جنگ با ترکان عثمانی یا جنگهای جهانی اول و دوم کشته شده بودند و برخی نیز دیپلماتهای بریتانیایی و خانوادههایشان را شامل میشدند، اما گفته میشود برخی دیگر از آنها دشمنان ایران بودهاند که در نبرد با دلاوران تنگستان به هلاکت رسیدند. شاید خاطرات نبرد ایرانیها با متجاوزان انگلیسی در جنوب کشورمان موجب شد تا در جریان حمله چندی قبل به سفارت انگلیس در تهران، برخی دانشجویان «باغ قلهک» را «باغ شهید دلواری» خطاب کنند که نمادی از مقاومت مردم ایران در برابر انگلیسیها بوده است.
گورستان باغ قلهک در جنوب این باغ در ضلع شمالی خیابان دولت قرار گرفته و اهالی محل آن را «گورستان دولت» نیز مینامند. در این گورستان بنای گنبدی شکلی با سبک معماری ایرانی ـ اسلامی وجود دارد که در هر سوی آن، هشت کتیبه یادبود خودنمایی کرده و بر آنها بیش از 4000 نام به چشم میخورد که خاطره کشتهشدگان را زنده نگه میدارد.
خاطره تلخ تهران از قلهکنشینان
اما باغ قلهک فقط یادآور فراموشخانه و گورستان انگلیسیها در تهران نیست، بلکه این باغ فراتر از اینها، نمادی از قریب به دو قرن رابطه پرفراز و نشیب ایران و انگلیس بهشمار میرود که اکنون در سرمای روابط دو کشور در انتظار گشایشهای دیپلماتیک است.
با وجود اینکه روابط ایران و بریتانیا از دوره ایلخانان مغول یعنی قریب به 700 سال پیش آغاز شده، ولی در 200 سال اخیر، ایرانیها خاطراتی نه چندان شیرین از مهمانان ناخوانده اروپایی دارند. سیاهه این خاطرات تلخ آنقدر بلند و البته تکراری است که مرور آن فقط یاد کلاسهای کسالتبار تاریخ در دوران مدرسه را زنده نگه میدارد، اما همین خاطرات ناراحتکننده میتواند الگویی برای روابط امروز ایران با کشوری باشد که داعیه کدخدایی جهان را به ایالات متحده سپرده است.
قراردادهای استعماری و انحصاری با ایران در دوره قاجار، به انحراف کشاندن قیام مشروطه، دفاع از کودتای رضاخانی و استبداد پهلوی، اشغال ایران همزمان با جنگ جهانی اول که به قحطی فاجعهباری در ایران منتهی شد، حمایت از سرکوب احزاب و مطبوعات در دوره محمدرضا پهلوی، استثمار نفتی ایران، کودتای 28 مرداد، حمایت از آخرین شاه ایران در سرکوب انقلابیون، حمایت از رژیم بعث عراق در جریان تجاوز به کشورمان، تحریم ایران و ایجاد فشار سیاسی ـ تبلیغاتی علیه تهران در قریب به چهار دهه گذشته از پیروزی انقلاب اسلامی، تنها بخشی از فهرست بلندبالای دخالتهای لندن در امور داخلی ایران است؛ همان دخالتهایی که باعث شد افکار عمومی جامعه ایرانی هنوز هم این مَثَل داییجان ناپلئونی را که «کار، کار انگلیسهاست» باور داشته باشند.
چرخش بریتانیا به وقت قدرت ایران
با این همه در عالم سیاست، در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد. منافع کشورها گاه باعث میشود تا آنها در هر مقطع زمانی سیاستی پیشه کرده و اخم و لبخندهایشان برآمده از شرایط جهانی باشد.
شاید برای همین است که در 1.5 سال گذشته، آنگاه که لندن شاهد تقویت قدرت منطقهای ایران و بیاثر بودن تحریمهایش بود، این واقعیت را پذیرفت که باید سیاستی دیگر در قبال ایران اتخاذ کند. سیاستی که البته نمیتواند از یاد برنده گذشته تلخ روابط دو کشور باشد. بیهوده نیست اگر رئیس گروه دوستی پارلمان انگلیس و ایران که ده سال قبل در قالب پروتوئیکای اروپایی مشغول مذاکره هستهای با تهران بود و البته بهسبب شیطنتهای رئیسجمهور وقت آمریکا راه به جایی نبرد، بتازگی در گفتوگویی با یک رسانه ایرانی گفته است: «متاسفانه تاریخ ایران در انگلیس شناخته نشده است. وقتی من با مخاطبان انگلیسی در خصوص ایران صحبت میکنم، از آنها میخواهم که تصور کنند چه حسی خواهند داشت اگر ایران انحصار تولید تنباکو را در انگلیس به دست میگرفت، اگر ایران صد سال پیش میگفت ما از تولید نفت دریای شمال سود مختصری به شما میدهیم و بقیه را به عنوان سهم خود برداشت خواهیم کرد، اگر ایران شخص اول دولت را تغییر میداد، اگر در مقابل دفتر نخست وزیری در داونینگ استریت کودتا میکرد تا نخستوزیر را تغییر دهد و اینکه بعد از انقلاب ایران هم انگلیس از جنگ عراق علیه ایران حمایت کرد، میتوان نتیجه گرفت که چرا ایرانیها نسبت به ما خوشبین نیستند... ما باید این نگرانیها را دریابیم و من امیدوارم ایران بداند در اینجا افراد بسیاری هستند که این نگرانیها را درک میکنند. ما نمیتوانیم به گذشته بازگردیم اما آن را هم تائید نمیکنیم، لذا میخواهیم ارتباطمان را با ایران ارتقا ببخشیم.
این چرخش بریتانیا پس از آن صورت گرفت که لندننشینان اذعان کردند تعطیلی سفارتشان در ایران پس از برگزاری تجمع دانشجویان و تصرف آن ـ که البته مورد تائید دولت کشورمان نبود ـ به منافع بریتانیا در منطقه ضربه زده است. این نگاه بویژه پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی تقویت شد و در اولین گام، کارداران غیرمقیم دو کشور گامهایی آهسته برای بهبود مناسبات برداشتند؛ گامهایی که با دیدار رئیسجمهور کشورمان و نخستوزیر انگلیس در نیویورک با شتاب بیشتری پی گرفته شد، اما لفاظیهای کامرون در مجمع عمومی سازمان ملل، این روابط را گامی به عقب برد.
پیشینه مناسبات دو کشور باعث شده است تا حتی در یکی از گرمترین ادوار روابط، هنوز هم ایران و بریتانیا با احتیاط به یکدیگر نزدیک شوند و شاید همین دیوار بلند بیاعتمادی است که باعث شده مشکلات بازگشایی سفارتهای دو کشور بهدلیل بیم جاسوسی سفارت انگلیس در تهران که شاید برآمده از خاطرات نقشآفرینی لندن در بحران 88 است، لاینحل باقی مانده و دو کشور به مذاکره در چارچوب گفتوگوهای هستهای و آمد و شدهای پارلمانی و کاردارهای غیرمقیم بسنده کنند.
بهار به قلهک بازمیگردد؟
زمستان سرد این روزهای قلهک، نمادی است از سردی روابط دو کشوری که با وجود اهمیت هر یک در دو جغرافیای متفاوت جهان، در برخی حوزهها منافع مشترکی با یکدیگر دارند.
افزون بر پرونده هستهای کشورمان و ضرورت برداشتهشدن تحریمهای ضدایرانی که خود میتواند یکی از راههای جبرانکننده اشتباهات بریتانیا در تاریخ سیاسی ایران باشد، ایران و انگلیس در خاورمیانه نیز برخی منافع مشترک دارند. نیاز اروپا به منابع انرژی ایران و اهمیت اقتصادی بازار کشورمان برای لندن نیز از دیگر دلایلی است که میتواند مبنای نزدیکی دو کشور در آینده قرار گیرد. با وجود اینکه اظهارنظرهای سیاستمدارانی شبیه جک استراو ـ که تندروهای صهیونیست زمانی او را به دلیل مواضع نزدیک به تهران، «جک تهرانی» لقب داده بودند ـ درباره بهبود مناسبات تهران و لندن، امیدواریها به بازگشت بهار سیاسی به قلهک را افزایش داده است، اما به نظر میرسد وزیدن باد بهاری در باغ انگلیسی شمال تهران، نیازمند تغییرات آب و هوایی بیشتری است که دولت انگلیس باید برای رقم خوردن آن تدبیر کند. گامهایی که بتواند خاطره استعمارگریهای کشوری را که هنوز در ایران «روباه پیر» نامیده میشود اندکاندک پاک کرده و فصلی تازه در مناسبات تهران و لندن رقم بزند.
میگویند یکی از ویژگیهای باغ ایرانی، نظم هندسی و توازن آن است. باغ ایرانی تقسیمبندیهای مربعشکلی به یک اندازه دارد و جایی برای تفاوت گذاشتن میان اضلاع در آن نیست. باغ قلهک نیز بهعنوان باغی بهیادگار مانده از باغهای دلگشای ییلاقات شمال تهران، همین ویژگی را دارد و دیپلماتهای انگلیسی اگر در طول تاریخ باهوش میبودند، درمییافتند که با ایرانی که چنین به هندسه و اعتدال اضلاع احترام میگذارد، نباید برخوردی کنند که این توازن را در عالم سیاست برهم بریزد.
حالا اگرچه برخی بریتانیاییها دلخوش به تاریخ فراموشخانه قلهک، میپندارند که شاید بشود بخشی از تاریخ ایران و انگلیس را به فراموشی سپرد، اما سیاستمداران باهوش در لندن نباید از یاد ببرند که بازگرداندن فصل اعتدال به قلهک، نیازمند تلاش برای بازگرداندن نظم از دست رفته در مناسبات دوجانبه است. نظمی که تنها در سایه بازگشت احترام متقابل بهدست میآید و این همان راهبردی است که دولت انگلیس باید فراتر از هر منفعتاندیشی و گمان دیگری، آن را در پیش گیرد.
مصطفی انتظاری هروی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سیر تا پیاز حواشی کشتی در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با عباس جدیدی مطرح شد
حسن فضلا...، نماینده پارلمان لبنان در گفتوگو با جامجم:
دختر خانواده: اگر مادر نبود، پدرم فرهنگ جولایی نمیشد
درگفتوگو با رئیس دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا ابعاد بیانات رهبر انقلاب درخصوص تقلید زنان از مجتهد زن را بررسی کردهایم