کارگروه ساماندهی مد و لباس در کشور بویژه در این سالها با برگزاری نمایشگاهها و جشنوارههای مختلف توانسته روند جدید و قابل قبولی در حوزه مد و لباس کشور ایجاد کند. دو سیاست محوری در دستور کار این کارگروه قرار دارد؛ نخست هویتبخشی به دستاندرکاران حوزه مد و لباس و دیگر ارتقای قدرت انتخاب مردم در حوزه مد و لباس. در میزگردی با حضور حمید قبادی، رئیس کارگروه ساماندهی مد و لباس و ابوالقاسم شیرازی، رئیس اتحادیه تولیدکنندگان پوشاک کشور درباره وضعیت مد و لباس، برندسازی و موانع آن، اقدامات کارگروه ساماندهی مد و لباس و جایگاه ایران در مد و لباس جهان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد مد و لباس یکی از مهمترین وجوه فرهنگی و اجتماعی مردم در هر جامعه باشد. با وجود این، چرا پس از گذشت قریب به سه دهه از انقلاب اسلامی، مسئولان ما در سال 85 به فکر راهاندازی کارگروهی برای ساماندهی مد و لباس افتادند؟ آیا پیش از این چنین ضرورتی احساس نمیشد؟
قبادی: اگر تأخیری در شروع کار به چشم میخورد، طبیعتا دلایل خاص خودش را در آن مقطع زمانی دارد. اما نکته قابل توجه این است که کشور به این جمعبندی رسید و این نیاز و خلأ را احساس کرد که باید به مقوله پوشش مردم توجه کند. مد به عنوان یک رفتار و نماد فرهنگی در همه جای دنیا مطرح است. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نظام جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسید که باید به این نیاز و خواست مردم توجه شود. هر گاه ما به خواست واقعی مردم توجه کردیم و به موقع گام برداشتیم نتایج مثبتی گرفتیم و از آن سو هر گاه در توجه به آن تأخیر داشتیم با عوارضش مواجه شدیم و پس از متوجه شدن ضررها به فکر برنامهریزی افتادیم. تا قبل از سال 85 یک خلأ جدی در این حوزه وجود داشت. البته منفعل بودن در مقوله مد و لباس تنها مختص به پس از انقلاب نیست، بلکه پیش از انقلاب نیز در این حوزه دچار انفعال بودیم و چیزی به عنوان مد و لباس ایرانی ـ اسلامی نداشتیم؛ بلکه مد ما تقلیدی بود از کشورهای غربی. گاهی از کسانیکه ادعا میکنند ما پیش از انقلاب در حوزه مد و لباس صاحب سبک بودیم، میپرسم آن زمان چه دستاورد مهمی داشتیم که عملا نمیتوانند به موضوع مشخصی اشاره کنند.
پس از انقلاب هم شرایط به گونهای بود که این موضوع در اولویت قرار نداشت، ولی با این حال یک تغییر رویکرد در پوشش و لباس جامعه ما رخ داد که قابل توجه بود. پیش از آنکه تولیدکنندگان ما تولید مانتو را در دستور کار خود قرار دادند، طراحی و تولید چنین پوشاکی در کشورهای اسلامی سابقه نداشت. این جریان اعتقادی با انقلاب اسلامی و ارزشهای آن همراه شد و خاستگاه مانتو ارزشهای انقلاب اسلامی بود و پس از سال 85 بیشتر به مقولات زیباییشناختی، تنوع رنگ، شکل و طرح آن توجه شد.
به نظر شما هم این خلأ وجود داشت؟
شیرازی: از دیرباز کشور ما نیز مثل سایر کشورهای دیگر، نسبت به مسأله پوشاک از مد تبعیت میکرد که مقوله جدیدی نیست. پیش از انقلاب ما چندان توجهی به هویت ایرانی ـ اسلامی در این عرصه نداشتیم. آنچه در آن زمان ترویج میشد مدهای خارجی بود. اما پس از انقلاب با رجعت به ارزشها و نیست، با کاهش مراودات با غرب و تغییر رویکرد نسبت به پوشش، چنین خلأیی به وجود آمد. با وجود این، پیرو تقاضای مردم از همان مدهای خارجی وارداتی استفاده میشد و باز هم هویت ایرانی ـ اسلامی در این زمان مغفول مانده بود. متأسفانه طراحان و تولیدکنندگان ما جسارت کافی برای طراحی و تولید لباسی که در عین مقبولیت خطوط قرمز را حفظ کند، نداشتند. هیچ دستگاهی متولی مد و لباس نبود و بجز پراکندگیگوییها و نظرات مختلف، معیار مشخصی در این زمینه ارائه نمیشد. هر کسی میخواست در این عرصه وارد شود، احساس میکرد سرمایهاش به خطر میافتد. این وضعیت همچنان وجود داشت تا در نهایت دولت و مجلس به این نتیجه رسیدند که در صورت ادامه این روند ممکن است در عرصه مد و لباس هرج و مرج ایجاد شود و قانون مد و لباس مطرح شد. با وجود این، اگر مجلس به جای سپردن تصدی این عرصه به وزارت ارشاد و دیگر دستگاهها و سرمایهگذاری آنها در مد و لباس، این موضوع را به بخش خصوصی واگذار میکرد، شاید وضع به گونهای دیگر بود. اما تصدیگری و سرمایهگذاری دولت در این عرصه هیچ دستاورد خاصی در پی نداشت. تا اینکه در اواخر دولت پیشین، مسئولان رویکرد جدیدی به حوزه مد و لباس اتخاذ کردند و با ادامه این روند در دولت کنونی شاهد شکوفا شدن و به بار نشستن تلاشهای طراحان و تولیدکنندگان با حمایت کارگروه ساماندهی مد و لباس هستیم. بویژه تلاشهای کارگروه برای هماهنگی و درگیر کردن دستگاههای دیگر در این عرصه، تحول ایجاد شده است. پیش از این تنها نیروی انتظامی در این عرصه ورود میکرد و با وجود اینکه همکاریهایی بین این نیرو و اتحادیه صورت میگرفت، ولی تلاشها موفق نبود.
اشاره کردید که در این دو سه سال اخیر فعالیتهای خوبی در این عرصه صورت گرفته است. اما پرسشی که مطرح میشود این است که این تلاشها چه نمود بیرونی داشته است؟ برای مثال در اکثر کشورها طراحان لباس جزو افراد شناختهشده هستند که در جریانسازی در عرصه مد ولباس نقش دارند. آیا در کشور ما نیز طراح لباسی داریم که شناختهشده و توانایی جریانسازی در این عرصه را داشته باشد؟
شیرازی: درست است که مردم ما طراحان لباس را نمیشناسند و شاید این به عنوان یک خلأ به نظر برسد، اما به گمانم نیازی نیست که مردم طراح را بشناسند. در واقع، این طراح است که ایدهپردازی کرده و به تولیدکنندگانی که به صورت انبوه پوشاک تولید میکنند و در جامعه ما تأثیرگذارند، الگو میدهد. این الگوها از کجا شکل میگیرد؟ تنها در کارگروه مد و لباس به عنوان متولی این امر است که این طرحها ثبت شده و سپس به شکل انبوه به مردم عرضه میشود.
با وجود این، طراحان ما باید توسط رسانهها به مردم معرفی شوند. برای مثال، طراحان برتر و برگزیدگان جشنواره مد و لباس در صدا و سیما معرفی شوند و در آن صورت است که میتوان انتظار داشت مردم از تولیدکنندگان، مد و لباسی بر اساس الگوهای ایرانی ـاسلامی مطالبه کنند.
در واقع، این مردم هستند که یک مد و لباس را مطالبه میکنند، نه اینکه تولیدکننده مد یا لباس خاصی را به مردم تحمیل کند.
البته فرآیند رایج شدن یک مد و لباس کمی پیچیده به نظر میرسد. گفته میشود در غرب این برندها هستند که نقش فعالی در مدسازی دارند. اما دقیقا در این سالها که نه کارگروهی داشتیم و نه برند و طراح بنام، چگونه یک مد در کشور ما طرفدار پیدا میکرد؟ برای مثال، زمانی مانتوی خفاشی مد شد یا شلوار ساسوندار برای مردان.
شیرازی: وجه غالب این مدها به این صورت بود که در کشورهای همسایه ـبرای مثال ترکیه ـ این مدها برای ما پیشبینی میشد. با تولید این مدها و لباسها از طریق ژورنالها یا ماهواره این مدها به مردم میرسید و با مطالبه مردم این لباسها برای عرضه در فروشگاهها کشور وارد میشد.
پس این مدها به نوعی وارداتی بود؟
شیرازی: بله وارداتی بود، اما با رویکرد جدید ما باید برندسازی را تقویت کنیم. چراکه برند برای مردم موضوع مهمی است. برندها میتوانند یکی از عوامل مهم مدسازی باشند. البته در کنار ثبت آثار طراحان و برگزاری نمایشگاهها و جشنوارهها برای معرفی کار طراحان، برندسازی در دستور کار هم اتحادیه تولیدکنندگان و هم وزارت ارشاد و هم وزارت صنعت و معدن و تجارت قرار دارد.
قبادی: در تکمیل حرفهای آقای شیرازی همانطور که ایشان اشاره کردند در بحث مدسازی در سالهای گذشته بیشتر جریانهای مد غیرایرانی بوده و تاکنون نیز ادامه دارد. در مقطعی، فشار در این عرصه بر کشور ما خیلی زیاد بود و ما همواره مورد تهاجم و واردات مفاهیم غیرایرانی به کشورمان بودیم. توسعه مد روشهای مختلفی هم دارد؛ از خیابان گرفته تا انواع رسانه و روشهای تبلیغاتی در مدسازی نقش بسزایی دارد.
یکی از سیاستهای کارگروه ثبت آثار طراحان و معرفی آن از طریق نمایشگاهها و جشنوارهها و رسانهها و درنهایت ترویج این طرحها و تولیدات در جامعه است. اما تجربه نشان داده در عرصه فرهنگی هر جا دولت به صورت دستوری وارد شده، نتیجه مطلوبی حاصل نشده است. شما و همکارانتان در کارگروه پیشبینی چنین چیزی را داشتهاید؟
قبادی: باید توجه داشت در کارگروه ساماندهی مد و لباس تنها وزارت ارشاد حضور ندارد، بلکه اتحادیه سراسری پوشاک، انجمن طراحان وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، صدا و سیما و... عضو این کارگروه هستند. این به معنای فعالیت نهادهای دولتی در عرصه مدسازی نبوده و چنین چیزی مغایر با قانون و آییننامههای اجرایی است. در چند سال اخیر، اعتنا و توجه به بخش خصوصی موتور محرکه این جریان شده است. ما اگر طرحی را در کارگروه تائید میکنیم به معنای این نیست که کارمندان وزارت ارشاد نشستهاند و طرحها را تائید میکنند. مسیر طراحی و خلاقیت و ایدهپردازی در جامعه باز است؛ چه در تولیدکننده و چه در طراح. امروز در عرصه پوشاک ما بویژه در حوزه لباس کودکان و مردان برندسازی اتفاق افتاده و در لباس زنان نیز در حال شکلگیری است. این برندها همه واحد طراحی دارند. اولین شرط برند شدن داشتن واحد قوی طراحی است، بعد ساز و کار صنعتی و مراکز عرضه و دیگر مؤلفههای مؤثر در برند شدن.
به هر ترتیب، نگاه ما در حوزه مد و لباس بههیچوجه نگاه دولتی نیست و کاملا به بخش خصوصی توجه داریم؛ البته بخش خصوصی که هویت و شناسنامه پیدا کرده باشد. پیش از این، صدها نفر در حوزه طراحی مد و لباس فارغالتحصیل میشدند، ولی هیچ یک از آنها تا قبل از شروع به کار کارگروه هیچ نمود و هویت بیرونی نداشتند و تولیدکننده اطمینانی از تولید آثار دانشآموختگان حوزه مد و لباس نداشت و سرمایهاش را در معرض خطر میدید. اما امروز این انسجام در حال شکلگیری است و با حمایت قانون ساماندهی طراح به کمک تولیدکننده میآید. موسسات مدساز در کشور ما راهاندازی شده و چیزی حدود 180 موسسه در حوزه طراحی مد و لباس فعال خواهد شد. به این شکل، ویترین مغازهها به عرضه محصولات مورد نظر مردم تبدیل میشود، چراکه مردم همواره تنوعطلب هستند و ذائقهشان در حال تغییر است. البته باید اشاره کرد که این به معنای مصرفگرایی نیست، چون امکان مصرفگرایی در کشورمان را نداریم، مد در اینجا معنای دیگری پیدا میکند. یکی از کارکردهای مد توسعه مصرف است در صورتی که بیش از 70، 80 درصد مردم جامعه ما در حد ضرورت لباس میخرند. مد در کشور ما کارکرد بومی پیدا میکند که پاسخی به نیازهای اولیه است، نه مصرفگرایی که در قانون مد و لباس هم به آن توجه شده است.
اشاره کردید 180 موسسه مدسازی در کشور فعال خواهند بود. یعنی قرار است این مؤسسات با طراحی مد و لباس درآمدزایی کنند یا وابسته به تولیدکنندگان پوشاک هستند؟
قبادی: این مؤسسات ساز و کار مدسازی را قرار است در کشور پیش ببرند و ممکن است تولیدکننده هم باشند. از این 180 مؤسسه، کار 60 مؤسسه نهایی شده است و مطابق با روشهای بینالمللی نمونههای جدید را طراحی کرده و در اختیار تولیدکنندگان میگذارند. اکنون اعضای اتحادیه تولیدکنندگان پوشاک از این طرحها استفاده میکنند. در سال 94 با کمک و سرمایهگذاری اتحادیه، فضایی 400 متری را به نمایشگاه دائمی آثار ـ طراحان که مسیر ارتباطی بین طراحی و تولید است ـ فراهم میشود. تولیدکننده مختار است و ما نمیتوانیم اجبارش کنیم که طرح خاصی را تولید کند، ولی اگر برای او مزیت ایجاد کنیم و اگر احساس کند این طرحها ذائقه مردم را قلقلک میدهد و مورد استقبال مردم قرار میگیرد، قطعا تولید میکند. روال این است که مسیر طراحی به این نمایشگاه ختم خواهد شد و تولیدکنندگان اتحادیه با مراجعه به این نمایشگاه طرحی را انتخاب میکنند و همان جا با طراح قرارداد میبندند و طرح را میخرند و با تیراژ مشخصی آن را تولید میکنند. مالکیت معنوی اثر به نام طراح ثبت شده، ولی این تولیدکننده است که آن را در ویترین به نمایش در میآورد. بنابراین دستگاههای دولتی در طراحی و تولید نقشی ندارد و تنها بر رعایت اصول و چارچوبها نظارت دارد.
یعنی شما هم تائید میکنید که دولت در نهایت به این نتیجه رسیده است که سیاستهای سلبی و ایجابی نتیجهبخش نیست و باید به سیاستهای تشویقی روی آورد؟ سیاستهای تشویقی تا چه اندازه کارآمد بوده است؟
قبادی: آقای شیرازی باید پاسخ بدهند که در صنوف این احساس وجود دارد یا خیر.
شیرازی: به نظرم سیاستهای تشویقی نتیجهبخش بوده است. اکنون بسیاری از تولیدکنندگان از طرحهای ایرانی ـ اسلامی استقبال کردهاند و در فروشگاهها هم این لباسها عرضه میشود و مردم هم آنها را میخرند و میپوشند.
آمار مشخصی در این زمینه دارید؟
شیرازی: شما اگر پوشش مردم را با پنج سال پیش مقایسه کنید، متوجه این تأثیرگذاری خواهید شد.
قبادی: باید اشاره کنم بزودی آماری را با همکاری اتحادیه منتشر میکنیم که چند نمونه محصول در قالب طرحهای اسلامی ـ ایرانی در پوشاک زنان و مردان طی دو سه سال گذشته طراحی و تولید شده و حتی تیراژ آنها را هم اعلام خواهیم کرد.
این تأثیرگذاری در کدام بخش بیشتر بوده است؟
شیرازی: ببینید پوشاک دو دسته است؛ یکی پوشاک آقایان و کودکان که میتوانند در ملأعام بپوشند و دیگری پوشاک بانوان که بخشی از آنها در محافل زنانه میتوانند از آن استفاده کنند و دیگری لباسی که در جامعه و فضای عمومی بر تن میکنند که همواره دغدغه جامعه بوده است. در واقع، سیاستهای تشویقی بیشترین تأثیر خود را در بخش پوشش و حجاب زنان داشته است. در کنار تولید انواع چادرها، مانتو مورد توجه اغلب تولیدکنندگان و کارگروه بوده است. مانتو برای خانمها باید از قد مناسبی برخوردار باشد، یعنی تا زانو و همچنین از نظر حجم اندازه بدن باشد. در گذشته با هجمههای فرهنگی، بیشتر زنان مانتوهایی با دو سایز کوچکتر از اندازه خودشان و کوتاهتر میپوشیدند. امروز به واسطه طرحهای ایرانی ـ اسلامی این مسأله کمتر به چشم میخورد. مانتو در این چارچوب میتواند طرحهای مختلفی داشته باشد، حتی طراح میتواند آن را با طرحهای خارجی تلفیق کند. یعنی از نظر پوشش، مانتو نباید حجم بدن بانوان را نمایان کند. حالا طرح میتواند از فرهنگ ایرانی یا حتی از نظر زیبایی با طرحهای خارجی تلفیق شده باشد.
به نظر شما این تمرکز بر لباس و پوشاک زنان سبب غفلت از مد و لباس مردان و کودکان نمیشود؛ یعنی به نوعی یک آسیب نیست؟
قبادی: ما در همه حوزه تولیدات داخلی مشکل فرهنگسازی داریم که در مقطع کنونی نه به تولیدکننده و نه به مصرفکننده برمیگردد. متأسفانه خروجی تولیدات داخلی ما سبب شده مردم احساس کنند که جنس خارجی از جنس ایرانی بهتر است. بسیاری از محصولات زیبا و با کیفیت ما با اسم غیر ایرانی تولید میشود. خود تولیدکنندگان از این مسأله ناراحتند، ولی میگویند اگر ما اسم خودمان را بر این محصولات بزنیم، مردم استقبال نمیکنند. یکی از آنها میگفت محصولی را با نام تولیدی خودش عرضه کرده بود که 40 درصد افت فروش داشت. این به فرهنگسازی برمیگردد. رسانه هنوز به صورت جدی به کمک این حوزه نیامده است. اگر با فرهنگسازی شرایطی فراهم شود تا نگاه مردم ما اصلاح شود، شما پی خواهید برد بسیاری از محصولاتی که الان به اسم خارجی عرضه میشود، ایرانی هستند. البته این به معنای سودجویی تولیدکننده نیست، ولی در ذهن مردم ما جا افتاده که جنس خارجی بهتر از مشابه ایرانیاش است.
با این همه، تلاشهایی برای تغییر نگاه مردم در حال انجام است؛ از جمله برگزاری نمایشگاهها و جشنواره و کمکم محصولات ایرانی به کام مردم ما شیرین میشود. سه هفته پیش مجموعهای به همت اتحادیه و حمایت کارگروه در خیابان منوچهری افتتاح شد که بیش از 300 برند یا تولیدکننده ایرانی لباس مردان در آن حضور دارند و پوشاک مردانه از جمله پیراهن، شلوار، کت و شلوار، بلوز، لباس اسپرت و... عرضه کردهاند.
شیرازی: البته منظور از برند، 300 تولیدکننده هستند که تمام شرایط و مؤلفههای برند شدن را دارند، ولی متأسفانه مطرح نشدهاند.
واقعا چرا نام این تولیدکنندگان بر سر زبانها نمیافتد؟ من میتوانم براحتی ده برند پوشاک خارجی را نام ببرم، ولی پنج برند پوشاک ایرانی را نمیشناسم.
شیرازی: مطرح شدن برند هزینههای مضاعفی دارد. تولیدکننده داخلی سعی میکند برای رقایت با محصولات ترک محصولش را با بهترین کیفیت و قیمت نازل تولید و عرضه کند. حالا اگر بخواهد برای برند شدن هم هزینه کند، قیمت تمامشده محصولاتش بالا میرود و دیگر توان رقابت با کالای خارجی را ندارد. این وظیفه دستگاههای دولتی و نظارتی است که این تولیدکنندگان را به عنوان برند در جامعه ما معرفی کنند.
با وجود این، قبول دارید که برندسازی به نوعی فرهنگسازی است؟
قبادی: دقیقا؛ برندسازی یعنی انتقال یک مفهوم از طریق روشهای تجاری به مردم و کاملا فرهنگ در پشت آن قرار دارد. چرا در دنیا لباس یک محصول فرهنگی شده است؟ چون کار انتقال مفهوم را انجام میدهد. در واقع، لباس یک رسانه است و از آن مهمتر پایداری دارد.
یکی از اقدامات ما در سال 94 این است که فرآیندهای برند شدن مؤسسات را تسهیل کنیم. این وظیفه دولت است. اما چگونه؟ در مراسم افتتاح آن مجموعهای که خدمت شما عرض کردم، آقای شیرازی گفتند که شاید برای نخستین بار است در کشور ما همزمان تولیدکننده طبق روال دنیا محصولاتش را بدون دخالت بنکدارها و واسطهها، مستقیما به مصرفکنندگان عرضه میکند. آنها اعلام میکنند که ما تا اینجا آمدیم، حالا دولت برای ما چه اقدامی میکند؟ نقش دولت و رسانه ملی چیست؟ نخستین درخواست آنها این است که تعرفه محصولات تولیدی که مورد تائید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و کارگروه است با تعرفه فرهنگی صورت بگیرد. مگر لباس یک محصول فرهنگی نیست؟ همچنین برای برندسازی باید زمینه برای تبلیغ و رسانهای شدن یک برند فراهم شود. اگر شرایط تبلیغات برای تولیدکنندگان فراهم شود، مطمئن باشید در سال 94، 50 برند پوشاک مردانه و ده برند پوشاک زنانه به برندهای موجود ما اضافه خواهد شد. ما به عنوان کارگروه ساماندهی مد و لباس با شناسایی و معرفی بیش از 300 فروشگاه اتحادیه که لباس ایرانی ـ اسلامی عرضه میکنند در این مسیر گام برداشتهایم. این مراکز در سایت اینترنتی iranmode.com معرفی شده و تا پایان سال 94 به 1500 تا 2000 فروشگاه ارتقا پیدا خواهد کرد. اما این اقدامات کافی نیست و باید با روشهای گوناگون هزینه تبلیغات را برای تولیدکننده کاهش دهیم.
آیا تولیدکنندگان ما با شیوههای برندسازی آشنایی داشته یا اصلا دغدغه برند شدن دارند؟
شیرازی: باید اشاره کنم اکثر تولیدکنندگان ما راه و روش و فوت و فن برند شدن را میدانند. ولی آنچه ما را در برندسازی عقب انداخته، ایجاد مانع توسط دولت است. دولت باید در این مسیر اعتمادسازی کند. وقتی تولیدکننده داخلی از زیر سایه برند خارجی درمیآید و خودش به برند تبدیل میشود، اولین کسی که سراغش میآید تعزیرات است و برای محصولاتش قیمتگذاری میکند. آیا برای محصولات خارجی کسی قیمتگذاری میکند؟ کسی در خارج به برندها میگوید که چرا گران یا ارزان فروختی؟ چرا وقتی پوشاک در سبد حمایتی دولت نیست و تولیدکننده برند هیچ کمک و حمایتی از دولت دریافت نمیکند، دولت در کارش دخالت کرده و تعزیرات برای محصولاتش قیمتگذاری میکند؟ همه جای دنیا برند قیمت خودش را دارد. باید اجازه داد که قیمت محصول را بازار تعیین کند، نه اینکه همه سازمانهای نظارتی بیایند و برای برند تعیین تکلیف کنند. این یکی از عوامل بازدارنده است. همین عوامل باعث میشود صنعت پوشاک ما اگر توان برند شدن را هم داشته باشد، خودش را هویدا نکند. الان اگر به برندهای داخلی نگاه کنید همه از برند شدن اظهار پشیمانی میکنند. باید اجازه دهیم این برندها شکوفا شود.
تولیدکنندهای که هنوز برند نشده، اکنون مالیات مشخصی میدهد که شاید از پرداخت آن هم راضی نباشد، اما خدا نکند که همین تولیدکننده برند شود؛ همان مالیات را 20 برابر میکنند. در حالی که وقتی یک تولیدکننده خودش را به این سطح رسانده باید برای او تخفیف و تسهیلات مالیاتی قائل شویم، حالا این کار را نمیکنیم حداقل همان مالیاتی را که پیشتر میگرفتیم بگیریم. از سوی دیگر، هر چه تعداد کارکنان شما بیشتر باشد، بیمه هزینه بیشتری از شما درخواست میکند. در حالی که وقتی یک تولیدکننده کارآفرینی میکند باید تخفیف بیشتری برای او قائل شد. به هر حال همه این عوامل سبب میشود تولیدکننده ترجیح دهد در سایه به فعالیتش ادامه دهد و عطای برند شدن را به لقایش ببخشد.
کمیل انتظاری / گروه فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد