بهطور کلی واژه گرمابه مرکب از دو کلمه گرم و آبه است. در اینجا آبه به معنی آب نیست یا به عبارتی گرمابه مساوی آب گرم نیست، بلکه آبه به محل ساختمان گفته میشده، مثل سردابه (ساختمان سرد) گورابه (قبرستان یا مقبره).
عموما شیوه استفاده از این فضاهای عمومی چند گونه بوده است؛ گرمابههایی که به صورت متناوب طی روز ابتدا مردانه (از اذان صبح تا طلوع آفتاب یا قبل از ظهر) بود و سپس تبدیل به حمام زنانه میشد (از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب) یا چند روز هفته مخصوص مردان بود و دیگر روزها به استفاده زنان اختصاص داشت. حمامهایی که در این اواخر ساخته میشد، شامل دو قسمت زنانه و مردانه بود که هر کدام ورودی جداگانهای داشت و حمامهایی هم متصل به هم احداث میشد که یکی برای استفاده مسلمانان و دیگری برای غیرمسلمانان اختصاص داشت، مانند حمام چهار فصل اراک. برای آگاهی مردم از دایر بودن حمام و ساعات تغییر حمام از مردانه به زنانه از بوق شیپور مخصوص استفاده میکردند.
گرمابههای عمومی معمولا در گذرهای عمومی و تقاطع گذرها و بازارچهها و بازارها احداث میشدند تا دسترسی مردم به آنها آسانتر باشد. اصولا عوامل متعددی در شکلگیری فضاها و بخشهای حمام نقش داشتند که مهمترین آنها را میتوان تنظیم دما، رطوبت، مسیر دسترسی، قرارگیری در داخل یک بافت شهری، آبهای روان و ایجاد راهروهای خروجی برای فاضلاب دانست. عموما ایجاد حمامها در یک مکان با توجه به تأمین آب بهداشتی و خروج فاضلاب و... طراحی میشده است. برای مثال، میتوان از قنات شهر آباد کرمان که برای تأمین مجموعه بناهای گنجعلیخان در میدان شهر ساخته شده، یاد کرد. اهمیت مذهبی شستوشو به حدی بود که به پاکی و غیرغصبی بودن آبی که مورد استفاده قرار میگرفت، توجه بسیاری مبذول میشد. گاهی اوقات با وجود آن که آب نهر روان در کنار حمامها وجود داشت با زدن چاه زه آب حمامها را تامین میکردند. به همین ترتیب براع دفع فاضلاب مالکان حمامها سعی میکردند به گونهای فاضلاب را از محل دور نگهدارند. در اغلب حمامها مسیر دسترسی به بنای اصلی حمام با طراحیهای جالبی صورت میگرفت. به این ترتیب که هر فضا به صورت مجاور تنظیم میشد تا به این صورت از ورود ناگهانی هوای سرد جلوگیری شود. بنابراین عامل مهمی که در بنای حمام تأثیر داشت تنظیم و حفظ دما و گرمایش بود.
فضاهای تشکیلدهنده حمام
ورودی: حمامها قبل از ورود به راهروی منتهی به حمام در جلوی خود فضای کوچکی به نام پیشخوان داشتند و سردر حمامها نیز با تزئینات آجرکاری و بیشتر کاشیکاری با نقوشی از گل و بوته و اغلب با مضمونهای حماسی شاهنامه با کاشی خشت مزین بود. پس از پیشخوان نخست فضای ورودی در ارتباط مستقیم با خارج قرار میگرفت سپس به وسیله راهرویی باریک و پیچدار که مانع از هدر رفتن دمای داخل حمام بود به یک دهلیز و از آن جا به بینه یا سربینه حمام میرسید.
بینه یا سربینه: این فضا به وسیله تعدادی پله که از سطح اصلی گذر پایینتر بود با راهروی ورودی ارتباط مییافت. فضای سربینه جایگاهی بود برای درآوردن لباس و نشستن و مانند سکویی دور تا دور فضا را فرا گرفته بود. معمولا یک قسمت از این سکو عمیقتر و وسیعتر و پرتزئین و تمیزتر از دیگر قسمتهای سکو بود که اصطلاحا به آن شاهنشین میگفتند. این محل مخصوص اعیان و بزرگان و دولتمردان بود. فضای سربینه معمولا هشتگوش و چهارگوش و بندرت دایره بود. در زیر سکوهای رختکن حفرههایی به عنوان کفشکن تعبیه شده بود. در وسط فضای سربینه که گودتر از فضاهای سکوها بود حوض کوچکی متناسب با نقشه سربینه (چهارگوش، هشتگوش و دایره) قرار داشت و بر بالای این قسمت گنبد حمام که از داخل تزئینات آجری یا کاشی یا آجر و کاشی داشت بر پایه چهار ستون پیلپا استوار شده بود. در سقف سربینه نورگیرهای زیبایی قرار داشت که در رأس قوس طاقها یا اطراف گنبد تعبیه شده بود و فضای داخل را روشن میکرد.
میاندر: ارتباط سربینه با گرمخانه از طریق میاندر انجام میشد. این دالان نیز به منظور جلوگیری از به هدر رفتن گرمای داخل گرم خانه ، پر پیچ و خم و باریک و دارای سقف کوتاهی بود و معمولا سرویسهای بهداشتی نیز در حد فاصل این دالان قرار داشت.
گرمخانه: بعد از میاندر به فضای گرمخانه میرسیم. در گوشهای از این فضا که محل تمیز کردن سر و بدن بود خزینه آب گرم قرار داشت. خزینه، فضایی حوضمانند با آب گرم محسوب میشد که ابعاد آن متناسب با بزرگی و کوچکی حمام از 12 تا 25 متر مربع بود. فضای گرمخانه به دلیل حرارتی که از زیر حمام به آن میرسید همیشه گرم بود. به علاوه چون دیوارهای جانبی حمام تکیه بر خاک داشتند و با هوای بیرون مربوط نبودند از این رو همواره داخل حمامها گرم بود و سرما نفوذی در آنها نداشت. درکنار خزینه مخزن آب سرد قرار داشت.
آب خزینه را معمولا روزی یک بار و بعضا دو روز یکبار عوض میکردند. کف حمامها با سنگ مرمر یا ساروج پوشانیده میشد و تمام قسمتهای گرمخانه و راهرو و سربینه و هشتی دارای ازارهای از جنس سنگ و کاشی بودند.
از آنجا که حمامهای سنتی بهداشتی نبوده و به دلیل استفاده مشترک از آب خزینه و لنگ، انواع و اقسام بیماریها میتوانسته بسادگی شیوع پیدا کند، خصوصا بیماریهای پوستی مانند گَری و سالک که بسیار شایع بوده است، به همین دلیل کمکم کاربرد خزینهها و گرمابههای عمومی در شهرها از رونق افتاد و جای خود را در دل شهرهای توسعه یافته قرن 20 از دست داد. این در حالی است که در صورت رعایت شرایط بهداشتی خزینهها، این مراکز بهداشتی میتوانند مجددا مورد استفاده قرار گیرند.چنانچه امروزه در کشور ژاپن و ممالک اروپایی از استخرهای عمومی آب گرم به عنوان محل استراحت و تجدید قوا استفاده میشود. البته بسیاری از حمامهای قدیمی نیز مصون از تیغ کلنگ تجدد نبودهاند و اکنون ویرانههای آنها زیر خیابانهای جدیدالتاسیس مدفون است. این اتفاق در شرایطی است که به دلیل محصور بودن فضاهای داخل حمام و وجود طاقهای بسیار زیبا با کاربندیها و مقرنسهای خیرهکننده و همچنین تزئینات و نقاشیهای حماسی، میتوان حمامهای قدیمی را با عنوان موزه، چایخانه و رستوران تغییر کاربری داد و به این روش در راستای حفظ این قسم ابنیه بسیار مؤثر در فرهنگ شهرسازی ایران کوشید.
حمام گرفتن هخامنشیان
کاوشهای باستانشناسی در تختجمشید میگوید در زمان هخامنشیان استفاده از نوعی حمام معمول و متداول بوده است. در کاوشهای تختجمشید، بقایای یکی از حمامهای خصوصی این دوره در یکی از کاخهای آن کشف شده است.
این حمام از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل شده که پلهای آنها را از یکدیگر متمایز میکند.
حمام مزبور دارای محوطه کوچکی به اندازه 75/1×25/2 متر بوده و در وسط آن چاه حمام قرار داشته است. روی چاه با آجر مشبک با ابعاد 55 × 55 سانتیمتر پوشانده شده و فاضلاب حمام از روی آجر مشبک به داخل چاه سرازیر میشد. ضمن کاوش در قسمتهای دیگر حمام و همچنین چاه یاد شده، لوازم شستوشو، کاسه سفالین و گلابدان نیز به دست آمده است. استفاده از حمامهای خصوصی در دوره اشکانی هم متداول بوده و نمونههای جالبی از آن در کاخ آشور کشف شده است.
مهدیس نجفزاده/جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: