یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
صدایش شبیه به بچههای امروزی و دیروزی نبود. نوای مبهمی همچون صدای کبوتر و اردک از دهانش بیرون میآمد. با آنکه هیچ چیزش شبیه به بچهها نبود، ولی کودکان خوب و سربراه دیروز با او بشدت همذات پنداری میکردند. میدانستند وقتی سر و کلهاش پیدا میشود که قرار است برنامههای کودکانه روی آنتن برود. کوچولوها از دیدنش خوشحال میشدند. به اندازه لحظهای که او چشمش به آرم بزرگ «برنامه کودک و نوجوان» میافتاد و از خوشحالی پرواز میکرد. او بیکار بود و حوصلهاش حسابی سر رفته بود. کبوتر پیغامرسان را که میدید کنجکاو میشد و میفهمید که قرار است اتفاقی بیفتد. کبوتر در اقدامی مهربانانه با منقارش پرده را کنار میزد و اعلام میکرد که وقت دیدن برنامههای کودک است. آن زمان هنوز برنامههای کودک و نوجوان از هم جدا نشده بود. مثل الان نبود که خردسالان هم برای خودشان برنامه اختصاصی داشته باشند. همه برنامههای مربوط به دختربچهها و پسربچههای سه تا هجده ساله را یک کاسه کرده بودند و بعد از تیتراژ «بق بق بق بق» به علاقهمندان تقدیم میکردند. از شبکه پویا خبری نبود که کودک هر زمان اراده کند بتواند کارتونهای محبوبش را ببیند. برای دیدن کارتونهای پینوکیو، پلنگ صورتی، مهاجران، چوبین، سندباد و سریالهای چاق و لاغر و باز هم مدرسهام دیر شد، چارهای جز تحمل قدم زدنهای این پسرک علاف و بیخاصیت نداشتیم.
سروش امیدوار / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد