زندگی​نامه​های ورزشی

فرق تماشاچی‌ها و کتابخوان‌ها

ماریو بارگاس یوسا در کتاب «موج‌آفرینی» فصلی دارد به نام «مارادونا». در اینجا او به چگونگی ستاره شدن یک بازیکن می‌پردازد؛ می‌گوید یک ستاره در خودش و بازی‌اش «چیزی» دارد که تماشاگران برایش به ورزشگاه می‌روند، لذت می‌برند و شاد می‌شوند. گاهی حتی به مرحله‌ای می‌رسد که تماشاگران به خاطر او احساس غرور ملی می‌کنند.
کد خبر: ۷۴۳۸۲۲
فرق تماشاچی‌ها و کتابخوان‌ها

به گفته یوسا، این دوره برای هیچ ورزشکاری ماندنی نیست. می‌گذرد. بعد به دوره‌ای اشاره می‌کند که هر ستاره‌ای کم‌فروغ می‌شود و کم‌فروغ‌تر؛ تا جایی که هیچ نوری از او نمی‌تابد. آن وقت یوسا می‌گوید که این ستاره سابق، می‌خواهد هر که باشد، اگر به پای خودش نرود، در زمین فوتبال «هو» می‌شود. از زمین بیرونش می‌کنند. حتی مارادونا را.

این ستاره‌های سابق، البته نه همگی‌شان، بلکه تعدادی از آنها، راهشان به کتاب می‌افتد. گاهی یک نویسنده که ممکن است در استخدام همان ستاره باشد، پای ستاره را به کتاب باز می‌کند.

زندگی‌اش را می‌نویسد تا دیگران هم به گذشته‌اش راه پیدا کنند. از این جا به بعد روش درخشیدن عوض می‌شود؛ زیرا سوت‌زنندگان و تشویق‌کنندگان هر ستاره عوض می‌شوند.

حالا ستاره سابق که تبدیل به کتاب شده است، نه در میدان ورزش، بلکه در دست‌های خوانندگان کتاب، باید بدرخشد. اما نه با پا یا سر و بدن، بلکه با زندگی‌اش. آنهایی که روزی به احترام هنرنمایی ورزشی‌اش از جا بلند شده‌اند یا در میدان سوت کشیده و کف زده‌اند، حالا تغییر شکل داده و همه و همه باید این بار از راه کتاب به زندگی این ستاره راه پیدا کنند.

در این مرحله ورزشکار یا ستاره باید زندگی‌اش «چیزی» داشته باشد که کتابخوان‌ها را به زندگی‌اش بکشد و به احترامش کتاب را بخوانند.

اگر در کشور ما و در میان جامعه کتابخوان ردی از زندگینامه‌های ورزشکاران دیده نمی‌شود، یا ویترین کتابفروشی‌ها هیچ وقت به کتاب زندگی ورزشکاران بزرگ ما تزئین نمی‌شود، فقط یکی از دلایلش کتاب‌نخوانی مردم و غربت کتاب است. علت دیگرش که مهم‌تر است، زندگی آنان است که هیچ نویسنده‌ای به آن راه ندارد. هم از طرف ورزشکاران و هم از طرف فرهنگ اجتماعی و اخلاقی ما سرک کشیدن به زندگی خصوصی دیگران کاری پسندیده نیست. به همین دلیل کتاب‌هایی از زندگی ورزشکاران و حتی ستارگان دیگر هنرها نوشته نمی‌شود. برای این که یک کتاب خواندنی شود، تاریخچه‌ای از ورود و خروج یک ورزشکار به چند باشگاه و تیم آماتور و حرفه‌ای، کفایت نمی‌کند. چرایی و چگونگی این ورود و خروج‌ها مهم است.

پرداختن به زد و بندهای شغلی و باز کردن راه از این‌ همه مشکلات مهم است. اگر زندگی یک ورزشکار نتواند خیلی از پلیدی‌ها را رو کند، به چه دردی می‌خورد؟ خواندنش به سود کدام نوجوان است؟ زندگینامه‌ای که نتواند پشت صحنه برخی از موفقیت‌ها یا شکست‌ها را رو کند، خیلی خواندنی نیست. این پشت‌صحنه‌ها البته در بسیاری از مواقع ناراحت‌کننده است. جامعه ما که ورزشکار هم جزئی از آن است، رفتن به سراغ این صحنه‌ها را قبول نمی‌کند.

بنابراین نباید خیلی منتظر نوشته شدن زندگینامه‌هایی از ستارگان ورزشی‌مان باشیم؛ زیرا ورزشکار همان‌طور که یوسا می‌گوید پس از دوره درخشش ورزشی‌اش، تمام می‌شود؛ برگرداندن تماشاگر دیروز در قالب خواننده کتاب امروز، به زندگی معمولی ورزشکاران، کاری سخت است؛ خیلی سخت.

ابراهیم زاهدی‌مطلق / روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها