گفت‌وگو با دکتر مازیار طلایی، جامعه‌شناس

نمایش پولداری؛ رقابت در مصرف‌گرایی

بتازگی در برخی شبکه‌های اجتماعی در محیط مجازی، صفحه‌هایی برای نمایش ثروت برخی افراد مرفه ـ با عنوان بچه پولدارها ـ ایجاد شده است که واکنش‌های بسیار زیاد و مختلفی را در جامعه برانگیخته است.
کد خبر: ۷۲۷۴۶۴

در این بین، سوال جدی‌ای که پیش می‌آید این است که این گروه از افراد چه ویژگی‌های شخصیتی دارند و اصلا چه شرایط و پیش زمینه‌هایی موجب شده است که عده‌ای از افراد ثروتمند جامعه، علایق و روش‌های زندگی خودشان را در معرض دید عموم قرار بدهند و به آن فخر بفروشند.

درباره خاستگاه اجتماعی این گروه از ثروتمندان، ویژگی‌های شخصیتی آنها و دلایل پیدایش چنین حرکت‌های نمایشی‌ای، با دکتر مازیار طلایی، مدرس جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در پی می‌آید.

پولدار بودن به خودی خود اتفاق بدی نیست، اما سوال اینجاست که چه شرایط اجتماعی‌ای پیش آمده است که برخی از همین پولدارها، حاضر می‌شوند درباره ریز جزئیات زندگی شخصی‌شان عکس بگیرند و آن را در محیط‌های عمومی به اشتراک بگذارند؟

به نظرم باید برای دست یافتن به یک تحلیل درست و علمی، ابعاد این اتفاق را از منظر متغیرهای کلان جامعه‌شناسی بررسی کنیم.

داستان اینجاست که این روزها به جای تفاوت در طبقه اجتماعی با تفاوت در سبک‌های مختلف زندگی روبه‌رو هستیم.

اگر سبک زندگی را مجموعه‌ای از رفتارها، پوشش، خوراک و مسائل اینچنینی تعریف کنیم، امروزه همین سبک زندگی معرف جایگاه اجتماعی افراد شده است.

یعنی اگر در قرن 19 و اولیل قرن 20، طبقه اجتماعی افراد را به دو گروه تولیدکننده اعم از افراد سرمایه‌دار و نیروی کار تقسیم می‌کردند، اما امروزه دیگر این تعریف عوض شده است. این روزها در جامعه ما تعریف طبقه اجتماعی به سمت میزان مصرف رفته است، درواقع دیگر خیلی مهم نیست که شما تولیدکننده باشید یا نباشید، بلکه میزان مصرف شما نشان‌دهنده سبک زندگی‌تان خواهد بود.

اگر در گذشته، طبقه افراد چندان انتخابی نبود، اما حالا با تعریف سبک زندگی، فردی می‌تواند حتی درآمد متوسطی داشته باشد، اما تلاش کند که زیاد مصرف کند و در گروه افراد پولداری قرار بگیرد که میل به مصرف بالا دارند. در توضیح بیشتر این مطلب باید بگوییم که اگر در گذشته، طبقه اجتماعی افراد با رابطه آنها با تولید مشخص می‌شد، اما حالا سبک زندگی به جای طبقه آمده است که معیار طبقه‌بندی آن هم مصرف است.

براساس این توضیح، افرادی که دارای یک سبک زندگی خاص و یک نوع و میزان خاص از مصرف هستند، با یکدیگر در یک گروه قرار می‌گیرند.

چرا باید سبک زندگی و به قول شما میزان مصرف‌گرایی‌شان را جار بزنند؟

چون سبک زندگی و میزان مصرف آنها به هویت و جایگاه اجتماعی آنها تبدیل شده است. آنهایی که میزان مصرف بالایی دارند، تلاش می‌کنند شبیه هم زندگی کنند، از همدیگر تقلید کرده و یک سبک زندگی خاص را پیش می‌گیرند. این سبک زندگی و میزان مصرف بالا، معیار هویت آنهاست و آنها دوست دارند که هویتشان را بروز دهند. جار زدن مصرف گرایی، تلاشی است برای آن که نشان بدهند سبک زندگی‌شان از بقیه مردم متمایز است و با همین جلب توجه، دنبال کسب جایگاه اجتماعی برتر در جامعه هستند. به بیان دیگر، وقتی جامعه به سمتی حرکت می‌کند که مصرف‌گرایی به یک ارزش تبدیل می‌شود و در واقع، سبک زندگی و مصرف هر فرد، نماد جایگاه او در جامعه می‌شود، در نتیجه بدیهی است که مصرف بیشتر و نمایش آن می‌تواند فرد را در جایگاه مرجع‌تری قرار دهد که همه تلاش می‌کنند از سبک زندگی او تقلید کنند و اتفاقا اغلب مدها را هم همین افراد رواج می‌دهند، زیرا سبک زندگی و میزان مصرفشان، مقلدان زیادی دارد.

ببینید آنها از یک طرف ثروتشان را به معرض نمایش می‌گذارند که به اعتقاد شما، دنبال هویت یافتن و مرجع شدن هستند، اما چرا اغلب جامعه باید نسبت به این نمایش ثروت، حس خوبی نداشته باشند؟

جالب‌ترین بخش قضیه اینجاست که اغلب مردم حس می‌کنند افرادی که امروز به عنوان بچه پولدار در تهران، زندگی‌شان را به نمایش می‌گذارند، این ثروت را با تلاش، پشتکار و خلاقیت به دست نیاورده‌اند.

مثلا شما می‌توانید در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مثل آمریکا هم مشابه چنین حرکاتی را ببینید، اما تفاوت اینجاست که اگر مثلا مدیر سایت فیسبوک، گوشه‌ای از زندگی شخصی‌اش را در معرض دید عموم قرار دهد، اغلب مردم آن جامعه یقین دارند که این فرد، ثروتش را با خلاقیت و پشتکار به دست آورده و اتفاقا نمایش زندگی‌اش می‌تواند مشوقی برای تلاش بیشتر افراد جامعه باشد، اما در جامعه ما چنین چیزی مصداق ندارد. در جامعه ما می‌بینیم برخی افراد با دلالی، رانت و رابطه به جایگاه‌های بزرگ اقتصادی می‌رسند. حال اگر همین افراد یا فرزندانشان، ثروت شخصی‌شان را به دیگران نشان بدهند، مردم نمی‌توانند حس خوبی به آنها داشته باشند، زیرا آنها را افراد موجه و شایسته‌ای برای کسب ثروت نمی‌دانند.

همین اتفاق اخیر چه تبعات روانی و اجتماعی را می‌تواند در جامعه بر جای بگذارد؟

اولین بازخوردش می‌تواند بروز حس یاس و سرخوردگی در جامعه باشد. اگر از نگاه روان‌شناسی اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم، این گونه نمایش ثروت می‌تواند عملکردهای واکنشی مختلفی را در پی داشته باشد. مثلا در افراد قانون شکنی که زمینه بروز جرایم را دارند، این اتفاق می‌تواند آنها را برای ارتکاب جرم و دور زدن قانون تحریک کند، زیرا می‌خواهند به هر طریقی که شده، سبک زندگی پولدارها را تقلید کنند.

اما در اکثریت جامعه و در قشر فرهیخته که علاقه‌ای به دور زدن قانون ندارند، این اتفاق می‌تواند به سرخوردگی یا مهاجرت نیروی انسانی نخبه منجر شود، زیرا با خود گمان می‌کنند که نمی‌توانند از طریق فعالیت‌های مشروع علمی و اقتصادی به این میزان از ثروت، دسترسی داشته باشند.

البته نباید فراموش کرد که برای رفع این مشکل باید مساله را به صورت ریشه‌ای حل کرد، نه این‌که فقط با مظاهر تجمل‌گرایی برخورد شود. یعنی درست است که چنین خودنمایی‌هایی تاثیر مخربی در جامعه دارد، اما باید در سطحی بالاتر هم با جریان ثروت‌های بادآورده و نامشروع برخورد شود تا نمایش ثروت موجب نفرت از ثروتمندان نشود.

امین جلالوند ‌/ ‌گروه جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها