منطق ‌صواب و ظلم‌ستیزی اسلام

سال‌هاست مساله فلسطین، برای آن دسته از مسلمانان که با باطن انساندوستانه و معنوی اسلام خو‌گرفته‌اند، به غم بزرگی تبدیل شده است. هرازگاهی جابران رژیم صهیونیستی به مردم غیرنظامی اعم از کودکان و زنان بی‌گناه مسلمان وحشیانه حمله‌ور می‌شوند.
کد خبر: ۶۹۷۲۴۸
منطق ‌صواب و ظلم‌ستیزی اسلام

این در حالی است که همین جنایتکاران، عامل تبلیغات بی‌انصافانه علیه اسلام و پیامبر اکرم(ص) هستند و در حالی که دست‌های خودشان آغشته به خون کودکان بی‌گناه غزه است، اسلام و پیامبر اکرم(ص) را به خشونت‌طلبی متهم می‌کنند. در اینجا سعی داریم با توجه به تاریخ حیات مبارک پیامبر اکرم(ص)، نشان دهیم که پیامبر با چیزی جز ظلم سر ستیز نداشت و خشونت را حتی علیه آنها که به حقانیت او ایمان نیاوردند، تاوقتی که ظلمشان آشکار نشده بود، اعمال نکرد و حتی با کفار نیز در همان زمانی که قدرت داشت، تا جای ممکن جوانمردانه برخورد کرد.

نزد شیعه و سنی حیات پیامبر از اهمیت بالایی برخوردار است و نگاهی به زندگی پیامبر اسلام می‌تواند راهگشای شناخت اسلام و عمل اسلامی باشد.

پس از آغاز وحی و دریافت وظیفه خطیر پیامبری، داستان اسلام آرام و با یک منطق درونی آغاز شد؛ داستانی که آینده خویش را در حیات شریفه نبوی نهفته داشت. پیامبر اسلام ابتدا دعوت پنهان را در پی گرفت. گفت‌وگوی دینی ابتدا با نزدیکان آغاز شد و پس از سه سال از حیات پیامبری به مرحله دعوت آشکار رسید. در این فاصله پیامبر جلب رضایت و همدلی قریش را نیز در نظر داشت. با وجود جذب بسیاری از نزدیکان به اسلام، دعوت علنی از بزرگان که از حاکمان مکه بودند، آغاز شد. به نظر می‌رسید پیامبر مانند حضرت موسی ابتدا میل به اصلاح از بالا داشته‌اند.

دعوت رهایی‌بخش

جذب بسیاری از مظلومان و بردگان در زمان حیات نبی مکرم اسلام نشان از دعوتی رهایی‌بخش داشت و سنخ پیام ایشان با مخالفت صاحبان قدرت روبه‌رو شد. شکنجه و سرکوب در وحشیانه‌ترین شکل آغاز شد. هواداران پیامبر اسلام در بدترین شرایط با تحریم و شکنجه روبه‌رو شدند.

در مدت سه سال در شعب ابیطالب، شاهد مقاومت مسلمانان و خاندان پیامبر بودیم؛ مقاومتی که در آن پیامبر و مسلمانان اولیه تسلیم قدرت سیاسی نشدند. مهاجرت به حبشه از دیگر راهکارهای مسلمانان بود؛ راهکاری که تکیه بر تنش‌زدایی داشت.

پیامبر در مکه سیاست تحمل و مقاومت را پیش گرفتند. به نظر می‌رسد دعوت از طائف در راستای مهاجرت بوده باشد. حمایت نکردن طائفیون نیز ایشان را تسلیم نساخت. «پیغمبر خدای بدین گونه در هر موسم حج به نزد قبایل می‎رفت و آنها را به خدا و اسلام دعوت می‎کرد.» سیاست گفت‌وگو با زائران کعبه به ثمر نشست و ایشان در گفت‌وگو با اهل یثرب نتایج مثبتی گرفت.

صلح، ره‌آورد محمد(ص) برای اهل یثرب

نحوه توافق پیامبر با اهل یثرب در ادامه منطق پیامبرانه صورت پذیرفت. حضور سیاسی پیامبر همواره مبتنی بر گفت‌وگو و توافق بوده است. در دو پیمان عقبه اول و دوم اهل یثرب مسلمانان را پذیرفتند و هیچ بحث از حکومت پیامبر به میان نیامد. اهل یثرب که در عقبه اول از قوم خزرج بودند، با آشنا شدن با حضرت پیامبر به این نتیجه رسیدند که ایشان می‌تواند مشکل اختلاف ایشان را با قوم اوس رفع کند.

در بیعت دوم عقبه که آن را مقدمه هجرت خوانده‌اند، عباس عموی پیامبر فرمودند: محمد از ماست و تا آنجا که توانسته‌ایم از او حمایت کرده‌ایم. اکنون او می‌خواهد نزد شما بیاید. اگر توان حمایت او را دارید، چه بهتر وگر نه او را نزد ما رها کنید.

این توافقات بعدی بود که ریاست پیامبر را بر یثرب پذیرفت و نام شهر را به مدینه النبی تغییر داد؛ البته پذیرش پیامبر توسط مردم آن شهر با این تعهد صورت می‌گرفت که هر حمله و تهاجمی علیه پیامبر با دفاع مردم شهر صورت گیرد. پس از پیمان عقبه دوم، پیامبر 12 نماینده از سوی خود به یثرب فرستاد. این نمایندگان منصوب پیامبر نبودند و پیامبر از یثربیان حاضر در پیمان عقبه دوم خواسته بود تا از سوی او به عنوان نماینده حاضر شوند. نگارش میثاق و قانون مسلمانان نیز برای دوری پیامبر از اجبار بود. توافق‌نامه اولیه مسلمانان نحوه حکومت پیامبر را نشان می‌دهد. اراده پیامبر بی‌حد و مرز نبوده و در توافق با اهل مدینه بوده است. اگر بعدها مشکل و چالشی به وجود آمد، دلیل آن خروج و شکستن همین توافق بود.‌

برای پیامبر اسلام هدف وسیله را توجیه نکرده است. آیاتی چند از قرآن نیز بر اهمیت مشورت در تصمیم‌گیری تاکید کرده است.

پیمان برابری شهروندان و نهی ستمگری

این پیمان از پیامبر نه به عنوان حاکم یثرب که به عنوان پیامبر یاد کرده است. این، نوشته و پیمان‎نامه‎ای است از محمد پیامبر [فرستاده خدا] تا در میان مومنان و مسلمانان قبیله قریش و [مردم] یثرب و کسانی که پیرو مسلمانان شوند و به آنان بپیوندند و با ایشان در راه خدا پیکار کنند [به اجرا درآید.] در این پیمان‌نامه اقوام یثرب با هم برابر بوده و دارای وظایف و حق برابرند. از سویی دیگر، با این پیمان اهل مدینه، به عنوان یک واحد مستقل عنوان شده‌اند. «آنان در برابر دیگر مردمان، یک امت‌ا‎ند.»

براساس بند 13 این میثاق ستمگری نهی شده است و عدالت بیش از پیوند خونی مورد تاکید قرار گرفته است. «همه مومنان پرهیزکار باید در برابر هر مسلمانی که ستم کند یا از راه ستمگری چیزی از ایشان بخواهد یا آهنگ دشمنی و تباهی میان مومنان را در سر بپروراند، همداستان به ستیز برخیزند؛ هرچند وی فرزند یکی از ایشان باشد.» از سویی دیگر برابری فقط در میان مسلمانان نبوده و شامل حال یهود نیز می‌شد. «هرکس از یهود از ما پیروی کند، بی‎هیچ ستم و تبعیض، از یاری و برابری برخوردار خواهد شد.» در این پیمان همه (یهودیان و مسلمانان) دارای امنیت هستند و تنها قیدی که فرد را با مجازات روبه‌رو می‌کند، ستمگری و پیمان‌شکنی است. «هرکس از مدینه بیرون رود و هر که در مدینه بماند، در امان خواهد بود؛ مگر کسی که ستم کند و پیمان شکند.» بدین سان سیاست نبوی بر بنیاد توافق که محصول مشورت و در نظر گرفتن تمام اطراف سیاسی و اجتماعی بود، تداوم یافت و دورانی طلایی در تاریخ سیاسی اسلام را به یادگار گذاشت.

میثم قهوه‌چیان / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها