آموزش های نوین در ایران

نگاه به تحولات جدید از پنجره دارالفنون

پس از جنگ‌های ایران و روس و شکست سختی که بر سپاه ایران وارد آمد و به از دست رفتن قلمرو وسیعی از صفحات شمال کشور منجر شد، ایرانیان دریافتند جنگ با روسیه، نبرد دو سپاه نبود، بلکه رویارویی دو جامعه با دو شیوه سلوک بود؛ یکی خواب‌آلوده و غافل از دگرگونی‌های عصر جدید و دیگری چشم به جهانی نو گشوده. و تازه این روسیه بود که زیر یوغ تزارها کمر خم کرده بود و با گام‌هایی عقب‌تر از ممالک پیشرفته اروپا راه می‌پیمود.
کد خبر: ۶۸۵۷۹۵
نگاه به تحولات جدید از پنجره دارالفنون

در بدو کار عباس میرزا و اطرافیانش همچون میرزا عیسی قائم مقام اول، چاره را در اعزام محصل به خارج دیدند تا روزنه‌ای به سوی علم و تکنولوژی اروپا یا به قول خودشان ترقیات ممالک فرنگی بگشایند، اما از آنها که رفتند، عده‌ای بازنگشتند و برخی دیگر که آمدند، آموخته‌هایشان چندان به کار نمی‌آمد. در نهایت دولت به این فکر افتاد با تاسیس مدرسه‌ای و با دعوت از استادان کارکشته شرایطی برای تحصیل دانش‌آموزان فراهم آورد.

سابقه ساختمان مدرسه دارالفنون در خیابان ناصرخسرو تهران به دوران میرزا تقی خان امیرکبیر، یعنی سال 1230 خورشیدی باز می‌گردد.

میرزا تقی‌خان امیرکبیر، صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار با توجه به مشکلاتی که بر سر راه تعلیم و تربیت دانش‌آموزان قرار داشت، تصمیم گرفت با بنیاد یک مدرسه عالی و دعوت از استادان ایرانی و فرنگی، محصلان را در داخل کشور و زیرنظر خود و متناسب با نیازهای جامعه پرورش دهد. مدرسه‌ای که او بنیانش را گذاشت و اندکی پس از عزل و قتلش افتتاح شد، یک پلی‌تکنیک بود و به همین سبب دارالفنون نام گرفت. رشته‌هایی که در دارالفنون تدریس می‌شد عبارت بود از شیمی، داروسازی، هندسه، ریاضی، طب، توپخانه، مشق نظام، پیاده‌نظام، معدن و کان‌شناسی،‌ جغرافیا، زبان فرانسه، عربی و ادبیات فارسی.

این رشته‌ها یا از علوم و فنون نظامی بود یا در ربط با آن؛ زیرا شکست سهمگین از روسیه و جدایی قفقاز از خاک ایران در اذهان باقی مانده بود و دولت، تقویت بنیه نظامی را یک وظیفه اساسی تلقی می‌کرد. بعدها رشته‌های دیگری همچون نقاشی و موزیک و تاریخ مد نظر قرار گرفت و رشته‌های اولیه با فاصله گرفتن از حال و هوای نظامی، سمت و سوی علمی بیشتری پیدا کرد. اغلب معلمان خارجی بودند و امیرکبیر در استخدام آنها روسی و انگلیسی نبودن را یکی از شروط نانوشته قرار داده بود؛ چرا که ایران از این دو، زخم‌ها بر پیکر و سوءظن‌ها در دل داشت.

هرچه بود، دارالفنون فراتر از یک پلی‌تکنیک عمل کرد و از همه مهم‌تر این که سرآغازی بر تاسیس مدارس دیگر در ایران شد.

همچنین چند مدرسه عالی دولتی همپای دارالفنون شکل گرفت که از جمله آنها مدرسه فلاحت و علوم سیاسی بود و جالب آن‌که شاگردان این دو نیز از دارالفنونی‌ها عقب نیفتادند و در جنبش مشروطه همه جا حاضر و ناظر و عامل بودند. پیشقراول مدرسه‌سازی در تهران، انجمن معارف بود که از بزرگ‌ترین کانون‌های روشنفکری در شهر به شمار می‌آمد و علاوه بر چند مدرسه جدید، سنگ بنای کتابخانه‌ای را گذارد که بعدها در ادغام با کتابخانه دارالفنون به کتابخانه ملی ایران تبدیل شد.

این ساختمان را میرزا رضای مهندس از معماران دربار طراحی کرد؛ به همان شیوه معهود معماران قدیم، حیاطی در وسط و ایوان‌هایی در چهار طرف و حجره‌هایی در پشت ایوان‌ها. معماری مدرسه نسبتی هم با حال و هوای سربازخانه‌ها داشت؛ چرا که میرزا رضا قبلا هنگام لشکرکشی محمدشاه قاجار به هرات چند قلعه جنگی برای او ساخته بود.

نکته قابل توجه این که طراحی باغچه‌ها و سنگفرش‌های حیاط مدرسه درست مثل پرچم انگلستان، بعلاوه و ضربدری متقاطع را به نمایش می‌گذارد که گویا اقتباسی است از سربازخانه ولیچ انگلستان.

دارالفنون کار خود را با 150 شاگرد آغاز کرد و تا واپسین سال‌های سلطنت ناصرالدین شاه، یعنی حدود سال 1271 خورشیدی، 1100 شاگرد را در دامان خویش پرورش داد؛ شاگردانی که کارهای بزرگ و برزمین مانده مملکت غالبا به دست آنها رفع و رجوع می‌شد. فقط در یک قلم، 89 نفر از دانش‌آموختگان دارالفنون به مقام وزارت رسیدند و 28 نفرشان وزیر آموزش و پرورش (معارف و فرهنگ) شدند. بسیاری از دیگر دانش‌آموختگان نیز ستاره‌هایی در سپهر فرهنگ و اجتماع ایران بودند؛ کمال‌الملک غفاری، علینقی وزیری، نصرالله مین‌باشیان، بدیع‌الزمان فروزانفر، قاسم غنی، مجتبی مینوی، عیسی صدیق، علی‌اکبر سیاسی و در روزگار نزدیک‌تر به ما محمود حسابی، حسین گل گلاب، محمود افشاریزدی، مهدی چمران، یدالله سحابی، بهرام بیضایی و...

دارالفنون اگرچه به وسیله دولت تاسیس شد و اداره‌اش نیز به دست دولت بود، اما لزوما آن‌گونه که دولت خودکامه قاجار می‌خواست، پیش نرفت و در اواخر دوره ناصری به کانون آزادی‌طلبی و نشر اندیشه‌های نو بدل شد. یک بار ناصرالدین‌شاه در جواب اعتمادالسلطنه که گفته بود در زمان فتحعلی‌شاه یکی نبود نامه ناپلئون به شاه را ترجمه کند و حالا چهار پنج هزار نفر فرانسه‌دان در تهران هستند، دستی به سبیل مبارک کشید و فرمود: آن وقت بهتر از حالا بود. هنوز چشم و گوش مردم این طور باز نشده بود!

در دوره پهلوی و با تاسیس دانشگاه تهران، دارالفنون جایگاه یگانه و ممتاز خود را از کف داد و به یک دبیرستان تبدیل شد؛ منتها دبیرستانی ممتاز و معتبر، اما هرچه زمان پیش رفت و پهلوی به آخر کار خود نزدیک شد، دارالفنون کم فروغ‌تر از گذشته ظاهر شد.

ندا حق‌طلب / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها