ماجرای کمیته رشت

با به توپ بسته‌شدن مجلس شورای ملی به دستور محمدعلی شاه قاجار، دوره اول مشروطه ایرانی به پایان رسید.
کد خبر: ۶۴۷۹۰۸
ماجرای کمیته رشت

این دوره که در تاریخ به استبداد صغیر شهرت یافت، موجب چیرگی خودکامگی دستگاه حاکمه و شکل‌گیری بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در کشور شد. در این دوره با انحلال مجلس، صف‌بندی‌های موافقان و مخالفان مشروطه بار دیگر از سر گرفته شد و گروه‌هایی که با پیروزی مشروطه‌‌خواهان، گویی به هدف‌های خود دست ‌یافته بودند، با سرکوب آن روش‌های مبارزه پیش از مشروطه را علیه دستگاه حاکمه از سر گرفتند و انجمن‌های سری را احیا کردند. سرآمد این گروه‌ها در داخل کشور در شهرهای تبریز، اصفهان و رشت بود. در این میان مناطق شمالی به طور عام و رشت به‌طور خاص به‌دلیل نفوذ شوروی و رفت و آمد گروه‌هایی با تفکرات کمونیستی، بیشترین تأثیرپذیری را از اندیشه‌های انقلابی داشت. به همین مناسبت بررسی نقش گیلان در جریان‌های مرتبط با انقلاب مشروطیت و حوادث پس از آن از اهمیت بسزایی برخوردار است.

منطقه گیلان از دیرباز به علت موقعیت جغرافیایی ویژه و همسایگی با قدرت‌هایی چون روسیه از اهمیت بسیاری در زمینه اقتصادی و بازرگانی برخوردار بود. علاوه بر موقعیت تجاری، این منطقه کانون مناسبی برای جذب اندیشه‌های نو بود. همجواری با روسیه، سکونت بازرگانان و سرمایه‌داران خارجی از ملیت‌های روسی، انگلیسی، فرانسوی و عثمانی در این خطه، وجود قشر متوسط تحصیلکرده و مرتبط با مجامع اروپایی و همچنین رفت و آمد مهاجران ایرانی به باکو، روسیه و عثمانی، زمینه را برای ورود افکار آزادیخواهی فراهم کرد.

این دلایل موجب شد که گیلان همپای آذربایجان به صورت یکی از مراکز حرکت‌های انقلابی و تندرو در زمان قبل و بعد از مشروطه درآید. در این دوره فرقه اجتماعیون عامیون در گیلان برپا بود و به دو شکل نیمه‌آشکار به مانند مرکز غیبی تبریز و آشکار در چارچوب سیاسی ـ نظامی انجمن مجاهدین به فعالیت می‌پرداخت. انجمن دیگری نیز به نام انجمن ابوالفضل در رشت و پیرامون آن فعالیت می‌کرد که اکثر اعضا و رهبران آن پیشه‌ور یا کاسب جزء بودند که بر حرکت روستاییان منطقه اثر می‌گذاشتند.

مهم‌ترین گروهی که در دوره بعد از مشروطه اول در گیلان شکل گرفت، «کمیته ستار» در رشت بود. این نام بنابر نظر عده‌ای از این جهت انتخاب شده بود که افراد شکل‌دهنده آن، هدف‌ها و مواضع این گروه، باید سری و مکتوم می‌ماند. عقیده عده‌ای دیگر بر آن است که نام این کمیته برگرفته از نام ستارخان، مجاهد مشهور تبریز بوده است.

اعضای اصلی کمیته در آغاز عبارت بودند از: میرزا عبدالکریم (کریم‌خان رشتی) و عبدالحسین‌خان معزالسلطان، فرزندان حاج وکیل بیگلربیگی پیشین رشت، میرزا حسین کسمایی، یکی از رهبران فرقه اجتماعیون رشت، عمیدالسلطان، احمد علی‌خان، سید یحیی ندامانی (ناصرالاسلام)، حاج حسین اسکندرانی و جوادخان ناصرالملکی.

علاوه بر کمیته، در این زمان همراه با تحولاتی که در عثمانی، اروپا و تبریز می‌گذشت، در رشت مجامع سری دیگری متشکل از ارامنه ـ گرجی‌ها، انقلابیون قفقاز و سوسیال دموکرات‌های مسلمان آن دیار شکل گرفت. حضور این عده از آن جهت بود که کمیته تصمیم گرفت برای سرنگون کردن حاکم منطقه و مبارزه برای احیای مشروطه، از سوسیال دموکرات‌های قفقاز یاری بخواهد. میرزا کریم‌خان در شوال 1326‌/‌ آبان 1287 به قفقاز رفت و با اجتماعیون ایرانی این منطقه تماس برقرار کرد. کمیته اجتماعیون در تفلیس با حزب ارمنی هنچاک ارتباط داشت. این دو سازمان به کمک آزادیخواهان گیلان آمدند. از این رو با حزب سوسیال دموکرات روسیه قراردادی بسته شد و برپایه آن، 23 داوطلب به فرماندهی انقلابی گرجی «والیکو» مخفیانه وارد رشت شدند. آنان نیروهایی کارآزموده بودند که در پناهگاه‌های خود تسلیحات برای گروه فراهم می‌کردند. ضمن آن‌که کمیته ستار با همکاری اجتماعیون قفقاز از طریق محمدتقی صادق‌اف، تاجر باکویی و عضو کمیته اجتماعیون عامیون قفقاز و حیدر عمواوغلی، اسلحه و تجهیزات نظامی دریافت می‌کرد. ریاست این جماعت در گیلان به عهده علی محمدخان تربیت بود که از تبریز به این منطقه آمده و با کمیته ستار همکاری می‌کرد. در کنار این فعالیت‌ها میرزا کریم‌خان رشتی روابط خود را با ایرانیان مقیم پاریس و انجمن سعادت استانبول حفظ کرد و از حمایت‌ این گروه‌ها برخوردار بود.

کمیته ستار برای هماهنگی بیشتر در درون خود، دو کمیسیون فرعی تشکیل داد. مهم‌ترین بخش کمیته ستار، کمیسیون جنگ بود که ریاست آن بر عهده یپرم‌خان بود که در این زمان به کمیته ستار پیوسته بود. اعضای دیگر این گروه را الکساندر آقایان از ارامنه، انتصارالسلطان از طرف مجاهدین گیلانی، صادق‌اف از طرف قفقازی‌ها، سیدعلی مرتضوی از طرف مجاهدین آذربایجانی و سرگو ارژنیکیدزه انقلابی مشهور گرجی که تا فتح تهران همراه مجاهدین بود، تشکیل می‌دادند. کمیسیون جنگ مهم‌ترین بازوی اجرایی کمیته ستار بود که برای ایجاد قیام و حمله به تهران نقشه می‌کشید. دومین بخش، کمیسیون مالی و وظیفه آن تهیه پول و برآوردن حاجات مالی کمیته بود.

قیام رشت در محرم 1327‌/‌ نوزدهم بهمن 1287 روی داد. در این زمان حاکم منطقه، آقابالاخان سردار افخم از حاکمان دولتی رشت بود. دسته‌ای از نیروهای مجاهدین به سرکردگی معزالسلطان (سردار محیی) در این روز به باغ مدیریه در کنار شهر وارد شدند. سردار افخم در درگیری با نیروهای سردار محیی در این نقطه کشته شد. دسته‌ای دیگر از نیروها به ریاست والیکو به دارالحکومه در مرکز شهر حمله بردند که بین آنها و نیروهای قزاق و سربازان مدافع جنگ درگرفت که با کمک نیروهای یپرم‌خان، به پیروزی مجاهدین انجامید.

رهبران کمیته پس از چیرگی بر رشت، سیاستی میانه‌ در پیش گرفتند و صادق اکبر( محتشم‌الملک) را که بعدها به سردار معتمد معروف شد، به حکومت گیلان برگزیدند. متعاقب تسلط مجاهدین بر اوضاع منطقه گیلان، اعلامیه‌ای از رشت به ولایات فرستاده شد که در آن به لزوم هماهنگی و ایجاد ارتباط بین انجمن‌های ملی جهت نیل به هدف مشترک و اعاده مشروطیت اشاره شد. علاوه بر این علی‌رغم دودستگی‌هایی چند در افکار سران کمیته با موافقت نهایی، از محمدولی‌خان سپهدار تنکابنی دعوت شد که به رشت آمده و حکومت رشت و رهبری قیام را به عهده گیرد.

سپهدار یکی از بزرگ مالکین کشور به شمار می‌آمد. وی چندین دوره به مناصب مهم حکومت و وزارت رسید و از منابع درآمدی چون ریاست ضرابخانه و امتیاز بهره‌برداری از جنگل‌های شمال سود برده بود. ابتدای جنبش مشروطه وی در صف مخالفان آن قرار گرفت و در آن زمان با لقب نصرالسلطنه مامور حفاظت از پایتخت بود.

وی در واقعه مسجد جامع، دستور تیراندازی به مردم را صادر کرد که این امر موجب بدنامی او شد. چند نفر از علما خواهان تبعید وی از پایتخت شدند و آقا نجفی اصفهانی وی را تکفیر کرد. پس از گشایش مجلس، سپهدار با جناح ارتجاعی دربار همراه و زمان محاصره تبریز به‌عنوان ریاست کل نظام آذربایجان منصوب شد، اما به‌دلیل آن که در این عملیات به عین‌الدوله نیز ماموریت جنگ تبریز داده شده بود، از این عمل سرخورده شد و به دلیل نا‌سازگاری با وی و مغضوبیت از طرف دربار به جنگ تبریز پایان بخشید و ضمن ارتباط برقرار کردن با مشروطه‌خواهان تبریزی و همدلی با آنان، از اردوی دولتی کناره گرفت و به تنکابن بازگشت. وجود این دشواری‌ها در عمل با دربار و همچنین شهرت وی در منطقه و چشم‌انداز آینده سیاسی پیش رو سبب شد که سپهدار به این پیشنهاد کمیته پاسخ مثبت دهد. این امر در آینده نزدیک نشان داد که وی در تصمیم خود دچار اشتباه نشد، زیرا پس از فتح تهران وضع به‌گونه‌ای شد که سپهدار با لقب سپهسالار سه بار به عنوان رئیس‌الوزرا و یک بار به عنوان وزارت جنگ دست یابد.

علاوه بر قدرت و پایگاه سپهدار علی‌رغم پیشینه ضد مشروطه وی، عامل دیگر در تصمیم کمیته به انتخاب وی، نگرانی از حمله نیروهای سپهدار به منطقه رشت برای خنثی‌سازی اقدامات کمیته بود، در این بین نباید از مصلحت‌اندیشی و محافظه‌کاری سپهدار چشم پوشید.

کمیته ستار پس از تصرف رشت، طبق برنامه‌ریزی صورت گرفته به سمت قزوین حرکت کرد. فرماندهان ارشد این دسته عبارت بودند از: میرزا علی‌خان سالار فاتح کجوری (دیوسالار)، عبدالحسین‌خان معزالسلطان، اسدخان میرپنج (ابوالفتح‌زاده) و ابراهیم‌خان منشی‌زاده افسران سابق قزاق، علی‌محمدخان تربیت، حاجی موسی‌خان میرپنج، یپرم، والیکو، عمیدالسلطان، اسکندرخان، مشهدی صادق، میرزا کوچک خان و وقارالسلطنه.

نیروهای ملی در ماه صفر 1327‌/‌ اسفند 1287 به رودبار و منجیل دست یافتند. سپس در چهاردهم ربیع الثانی 1327‌/‌ پانزدهم اردیبهشت 1288 پنج روز پس از آمدن روس‌ها به تبریز، به قزوین رسیدند و پس از برخورد با نیروهای دولتی، بر قزوین دست یافتند و سراسر جاده رشت به قزوین در کنترل قفقازی‌ها قرار گرفت. با دستیابی به قزوین، ارتباط تلگرافی بین رشت، تبریز، اصفهان و استانبول برقرار شد.

گشوده شدن قزوین توسط مجاهدین گیلانی، مقاومت سرسختانه تبریز در برابر قوای دولتی، آمادگی مشروطه‌خواهان اصفهانی برای اعزام به پایتخت و فشار دولت‌های روس و انگلیس به شاه مبنی بر احیای حکومت مشروطه و اعطا نکردن وام به وی تا زمان برقراری شرایط فوق، محمدعلی شاه را وادار کرد تا ضمن عدول از سیاست پیشین خود، با ارسال دستخط‌هایی مبنی بر برقراری مشروطه، پذیرش قانون اساسی، عفو عمومی و برگزاری انتخابات، از هجوم مجاهدین به سمت تهران و تسخیر پایتخت جلوگیری کند. وی همچنین دولت جدیدی به ریاست سعدالدوله بر سر کار آورد، ضمن آن که به سپهدار نیز پیشنهاد حکومت گیلان و مازندران را داد که این امر به تزلزل سپهدار در اجرای تصمیم خود منجر شد.

این چرخش سیاسی بر عده‌ای از مشروطه‌خواهان گیلانی، اصفهانی و تبریزی اثر گذاشت و برخی خواهان پایان شورش بودند. از جمله دلایل اصلی بعضی از این افراد نگرانی از مداخله سیاسی و نظامی دولت‌های خارجی در ایران و هرج و مرج ناشی از جنگ داخلی بود، زیرا زمان پیشروی گیلانی‌ها به سمت قزوین، انگلیسی‌ها در بوشهر و روس‌ها جمادی‌الثانی 1288 در انزلی نیروهای خود را پیاده کردند. همچنین دودستگی‌ها بین اردونشینان کار را بر نیروهای مجاهدین و اتخاذ تصمیم قطعی دشوار کرد.

باوجود این شرایط، حرکت نیروهای بختیاری به سرکردگی سردار اسعد به سمت پایتخت و پافشاری سران کمیته به اجرای نقشه پیشین، دودستگی‌های موجود بین اردوی رشت را از بین برد. در این بین فرستاده‌های روس و انگلیس نیز فعالیت خود را از سر گرفته و در دیدار با سران مجاهدین از آنها خواستند که با شاه کنار آمده ، وعده‌های او را بپذیرند.

سرانجام سران اردو ضمن مخالفت با خواسته‌های شاه و فرستادگان روس و انگلیس، راه تهران را در پیش گرفتند. در ینگی امام دسته پیشقراول اردو، موسی‌خان میرپنج بود که به همراه یپرم اردو را رهبری می‌کرد. دسته مهاجم که عمدتا ارمنی بودند و به رهبری یپرم و یا قفقازی‌ها تحت فرمان محمدبیگ قرار داشتند، حمله را پس از مجروح شدن موسی‌خان توسط نیروهای دولتی ادامه دادند. دو گروه مشروطه‌خواهان بختیاری و گیلانی در بادامک کرج به هم پیوستند و حمله نهایی به تهران صورت گرفت. اردوی ملی در بامداد روز بیست و چهارم جمادی‌الثانی 1327‌/‌ بیست و دوم تیر 1288 وارد پایتخت شد.

جنگ تهران سه روز به طول انجامید روز سوم قوای یپرم‌خان از شمال، ابوالفتح‌زاده از جنوب و بختیاری‌ها از غرب حمله کردند. نیروهای بختیاری تلگرافخانه و بانک شاهنشاهی را در اختیار گرفتند. از شرق علی‌محمد‌خان تربیت و میرزا کوچک خان مدرسه آلمانی را که مشرف بر قزاقخانه بود تصرف کردند. تهران در محاصره قرار گرفت و محمدعلی‌شاه از سلطنت‌آباد گریخت و در سفارت روس متحصن شد و مجاهدین موفق به تصرف پایتخت شدند.

منابع:

آبادیان، حسین، بحران مشروطیت در ایران، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1383.

براون، ادوارد، انقلاب مشروطیت ایران، ترجمه مهری قزوینی، تهران، نشر کویر، 1380.

تدین، عطاء‌الله، نقش گیلان در نهضت مشروطیت ایران، تهران، انتشارات صفی‌علیشاه، 1353.

رابینو، ه.ل، مشروطه گیلان، به کوشش محمد روشن، رشت، انتشارات طاعتی، 1368.

فخرایی، ابراهیم، گیلان در جنبش مشروطیت، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1371.

ملک‌زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، جلد 5 و6 ، تهران، انتشارات علمی، 1373.

ناظم‌الاسلام، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384.

نوایی، عبدالحسین، فتح تهران، تهران، انتشارات بابک، 1356.

یزدانی، سهراب، مجاهدان مشروطه، تهران، نشر نی، 1388.

فاطمه امیری‌پری / جا​م​جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
گیلدا
Iran, Islamic Republic of
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۲/۱۲/۰۳
۰
۱
برقرار باد گیلان و گیلانی.

نیازمندی ها