ازنگری بیطرفانه تاریخ معاصر و بخصوص نهضت مشروطه و بازیگران آن امری بسیار ضروری است. در صحنه انقلاب مشروطه ایران، بازیگران گوناگونی نقش بازی کردند که یکی از آنان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله است. جمله معروفی هست که هر انقلابی فرزندان خود را می‌بلعد، خلاف این نیز صادق است که در هر انقلابی دشمنان آن، به مقامات بالا دست پیدا می‌کنند، عین‌الدوله نماد بارز همین مدعاست. وی که صدراعظم مقتدر زمان استبداد بود و در دوران مشروطه دشمن درجه یک آن محسوب می‌شد، پس از انقلاب به مقامات بالا رسید و صدراعظم حکومت مشروطه شد. در اینجا به بررسی نقش عین‌الدوله در شکل‌گیری انقلاب مشروطه و دوران پس از آن و همچنین مبارزات دولت استبداد با مردم آزادیخواه خواهیم پرداخت
کد خبر: ۶۰۲۴۴۲
عین‌الدوله و مشروطه

سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله فرزند سلطان احمدمیرزا عضدالدوله و نوه فتحعلیشاه قاجار، در 1224 شمسی در تهران زاده شد. در پانزده سالگی برای ادامه تحصیل وارد دارالفنون شد تا فنون نظامی بیاموزد. وقتی در 20 سالگی تحصیلات او به پایان رسید، به تبریز رفت و کار اصطبل خاصه ولیعهد به او واگذار شد و با جدیت و تلاش شبانه‌‌روزی، سر و سامانی به آنجا داد و رضایت ولیعهد از هر جهت فراهم شد و به دستور مظفرالدین میرزا، به دامادی او درآمد و مهدعلیا دختر 14 ساله ولیعهد را به عقد دائم او درآوردند. پس از این وصلت حکومت چند شهر از جمله جوین و میان آباد به او سپرده شد و بر اثر جدیت، امنیت از دست رفته شهرها مجددا بازگشت.

عین‌الدوله در حقیقت دست راست ولیعهد بود و طبعا در تمام کارها مداخله می‌کرد. پس از عزل امیرنظام گروسی از پیشکاری آذربایجان و انتصاب عبدالرحیم قائم‌مقام تبریزی به جای وی، امنیت از آذربایجان رخت بربست و شهر تبریز دچار آشوبی بزرگ شد و غالب خانه‌های مردم به تاراج رفت و قائم مقام گذشته از این‌که نتوانست آشوب را فروبنشاند، خانه‌اش نیز مورد تاراج و غارت واقع شد. ولیعهد، عین‌الدوله را مأمور امنیت تبریز کرد، او با قاطعیت کامل، آرامش را به شهر تبریز بازگرداند و مسببین را مجازاتی سنگین داد و قائم مقام چون ناتوانی خود را دید، از پیشکاری آذربایجان استعفا داد و عملا عین‌الدوله امور را در دست گرفت. سرانجام بر اثر اصرار مظفرالدین میرزا، شاه اوایل سال 1313 با پیشکاری و وزارت آذربایجان عین‌الدوله موافقت کرد.

هنوز چند ماهی از وزارت عین‌الدوله سپری نشده بود که شاه به قتل رسید. عین‌الدوله یک هفته پس از قتل ناصرالدین شاه، وسایل تاجگذاری موقت مظفرالدین شاه را در تبریز فراهم کرد و با شکوه و جلال فراوان ولیعهد 44 ساله را بر اریکه سلطنت جای داد. اردوی شاه جدید پس از تاجگذاری موقت در تبریز عازم تهران شد و با نظم و نسقی که عین‌الدوله داده بود، پس از 40 روز وارد تهران شد. عین‌الدوله در انتظار مقام ریاست وزرایی بود، اما امین‌السلطان صدراعظم شد و عین‌الدوله تبعیدا به حکومت مازندران منصوب شد. عین‌الدوله برای امتثال شاه، این مأموریت را موقتا پذیرفت و به ساری رفت ولی بیش از 2 ماه آنجا نماند. به تهران آمد و از شاه اجازه مسافرت به عتبات را گرفت و به آنجا رفت و متجاوز از یک سال در نجف و کربلا معتکف بود. در اوایل 1317 هجری قمری، به حکمرانی خوزستان، بختیاری، لرستان، بروجرد و نهاوند منصوب شد و پس از قریب یک سال حکومت تهران، اداره خالصه حضرت عبدالعظیم، خوار، ایلات، تجریش، اداره نظمیه و انبار مبارکه به او واگذار شد.

پس از بازگشت شاه و امین‌السلطان از سفر دوم فرنگستان، آشوب‌هایی در سراسر کشور برخاست. اخذ 2 فقره وام از روسیه تزاری، واگذاری نفت ایران به یک شرکت انگلیسی، تقسیم خالصجات دولتی بین درباریان و اعطای امتیاز حفریات به فرانسوی‌ها موجب شورش‌هایی در کشور گردید. شبنامه‌های متعدد، تشکیل انجمن‌های مخفی و ایراد خطابه‌های مکرر از طرف وعاظ موجب حملات شدید به امین‌السلطان شد و شاه ناگزیر میرزا علی‌اصغر خان را از صدارت عزل و عین‌الدوله را به این سمت منصوب کرد.

عین‌الدوله در آغاز صدارت با وبایی خانمانسوز و خزانه‌ای خالی روبه رو شد. وی که مایل نبود وام سومی از روس‌ها دریافت کند، در جهت تقلیل بودجه و تأمین مخارج دربار، حکام ولایات را به تهران احضار و از هرکدام پیشکش‌های قابلی دریافت کرد. با این حال این درآمدها، صرف سفر سوم مظفرالدین شاه و همراهانش به فرنگ شد.

عین‌الدوله و نهضت مشروطه

در غیاب شاه، محمدعلی میرزا ولیعهد عهده‌دار نیابت سلطنت بود و عین‌الدوله در واقع زمام کلیه امور کشور را در دست داشت. استبداد عین‌الدوله و اطرافیان شاه در اداره حکومت باعث شد روزبه‌روز نفرت عامه از عین‌الدوله و نزدیکان شاه افزایش یابد و در این میان طرفداران امین‌السلطان هم مردم و علما را به مخالفت با عین‌الدوله تحریک می‌کردند.

در اوایل سال 1323 انتشار نسخه‌هایی از عکس از مسیو نوز بلژیکی رئیس گمرکات به دست وعاظ و علما افتاد که در آن نوز عبا و عمامه پوشیده بود و این موضوع را توهین به اسلام دانستند، بر سر منبر به حکومت وقت حمله کردند و در این امر سید عبدالله بهبهانی که از عین‌الدوله رنجیده بود، پیشقدم متعرضان شد. اما عین‌الدوله اعتنایی به این اعتراض نکرد، بلکه روز به روز بر اقتدار نوز افزود.

این مخالفت بعد از مراجعه شاه نیز با علما و مردم ادامه داشت تا این‌که علاءالدوله حاکم تهران تجار را به بهانه گرانی قند به چوب بست و این باعث شد مخالفان عین‌الدوله و علمای تهران که در رمضان 1323 با یکدیگر بر ضد او اتحاد کرده بودند در 16 شوال همین سال به حضرت عبدالعظیم رفتند و مهاجرت صغرای علما بر ضد عین‌الدوله صورت گرفت و در پی آن خصومت بین ایشان و عین‌الدوله علنی شد.

بعد از مدتی گفت‌وگو بین مهاجرین و دربار، متحصنین بازگشت به تهران را منوط به شرایطی کردند که از جمله آنها عزل مسیو نوز از ریاست گمرکات و مالیه، عزل علاءالدوله حاکم تهران و تأسیس عدالتخانه بود.

شاه فرمان تأسیس عدالتخانه را صادر کرد. پناهندگان حضرت عبدالعظیم در 16 ذیقعده 1323 در میان استقبال پرشور مردم به تهران بازگشتند، اما عدالتخانه که مطبوعات خارجی آن را به پارلمان تعبیر کرده بودند، تأسیس نشد.

عین‌الدوله که نابودی خود را در پیروزی مشروطه‌خواهان می‌دید، اگرچه بعد از بازگشت علما به دیدار سیدین سندین (طباطبایی و بهبهانی) رفت و اظهار فروتنی کرد، حتی علاءالدوله را از حکومت تهران برکنار کرد، اما مدتی بعد بار دیگر به آزار ملیون پرداخت و بر سختگیری خود افزود و در صدد برآمد که به زور سرنیزه از اجتماعات مردم جلوگیری کند.

در ضمن برخورد عده‌ای از تظاهرکنندگان با نیروهای دولتی که برای نجات حاج شیخ محمد واعظ سخنران بی‌باک و آزادیخواه از دست سربازان گارد اجتماع کرده بودند، در درگیری میان مردم و سربازان طلبه‌ای به نام سید عبدالحمید بر اثر شلیک گلوله‌ای کشته شد.

واقعه قتل طلبه جوان منجر به ایستادگی مردم در مقابل حکومت شد. تجار به همراه عده‌ای از مردم پایتخت به سفارتخانه‌های انگلیس و عثمانی رفته، بست نشستند و دسته‌ای به زعامت روحانیون به قم رفتند (مهاجرت کبری) و در جوار حضرت معصومه متحصن شدند. اهداف نهایی ملیون، عبارت بود از عزل عین‌الدوله از صدارت، کیفر دادن قاتلین شهدای وطن، بازگشت دادن علما از قم و عودت دادن تبعید شدگانی چون حاجی میرزاحسن رشدیه و دیگران به تهران و افتتاح دارالشورای ملی. شاه دستور داد تا جلسه هیأت وزیران با حضور وزیر خارجه تشکیل و به درخواست‌های ملیون رسیدگی شود، اما پیش از تشکیل جلسه از صدارت کنار رفت و جلسه‌ای تشکیل نشد و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله که مردی آزادیخواه و روشنفکر بود، به صدارت منصوب شد.

خلع عین‌الدوله از صدارت

درباره خلع عین‌الدوله از صدارت یا کناره‌گیری خود او از آن مقام، روایات گوناگونی وجود دارد، احمد کسروی در کتاب تاریخ مشروطه در این‌باره چنین می‌نویسد: «این روزنامه [حبل‌المتین] که به پاس پول‌های عین‌الدوله، آن دشمنی‌های پست‌نهادانه را با کوشندگان می‌نموده، چون روتر [رویتر، خبرگزاری انگلیسی] آگاهی از افتادن عین‌الدوله داده خودداری کند نتوانسته و چنین نوشته: آنچه مخبر رویتر و اخبارات خارجه درباره خلع شاهزاده عین‌الدوله اتابک و صدراعظم نوشته، مقرون به صواب نیست. شاهزاده را از صدارت خلع نکردند. چنان که موثقا اطلاع داریم از چندی به این طرف مکرر شاهزاده استعفا از صدارت داده قبول نمی‌شد، این دفعه چون علما و اصلاح‌خواهان هم مخالف بودند، استعفای ایشان را دولت قبول کرد. نه این‌که ایشان را خلع کردند.» اما کسروی که نویسنده حبل‌المتین را مورد حمله قرار داده، در جای دیگری از کتاب خود می‌نویسد: «همان روز عین‌الدوله از صدراعظمی کناره‌جویی و شاه جای او را به مشیرالدوله سپرد.»

عین‌الدوله پس از عزل از صدارت، به فریمان و سپس مازندران تبعید شد و در جریان فوت مظفرالدین شاه و تاجگذاری محمدعلی میرزا در تهران حضور نداشت. این تبعید و دوری از مرکز قریب 2 سال طول کشید تا این‌که پس از به توپ بستن مجلس و تعطیل مشروطیت، محمدعلی میرزا او را به تهران احضار کرد و با اختیارات کامل والیگری آذربایجان را به او سپرد. در آن ایام آذربایجان محور مقاومت و مخالفت با محمدعلی شاه بود. عین‌الدوله، محمدولی خان تنکابنی سپهدار و میرزاعلی‌خان ارشدالدوله را همراه خود نمود. سپهدار فرمانده کل قوا شد و ارشدالدوله فرماندهی فوج مخصوص را عهده‌دار گردید. عین‌الدوله چندی در تبریز و باسمنج توقف کرد. پس از مدتی قوای روسیه تزاری برای درهم شکستن وضع موجود تبریز را اشغال کرد و عین‌الدوله به ناچار به تهران بازگشت.

عین‌الدوله و حکومت مشروطه

پس از فتح تهران و خلع محمدعلی میرزا از سلطنت، عین‌الدوله پرچم هیچ سفارتخانه‌ای را بر در منزل خود آویخت و عصر همان روز عصازنان بدون محافظ به سمت بهارستان قدم برداشت. پس از ورود به آنجا به ملاقات سردار اسعد بختیاری و محمدولی خان سپهدار اعظم رفت و خود را در اختیار آن دو قرار داد تا هر عقوبتی را که صلاح بدانند، در موردش اجرا کنند، اما 2 سردار فاتح مقدم او را گرامی داشتند و از وی خواستند که به منزل خود بازگردد. عین‌الدوله برای کمک به دولت ملی، املاک خود را در قراچه‌داغ به دولت واگذار کرد و علاوه بر آن یکصد هزار تومان نیز پول نقد به سران حکومت پرداخت و سران فاتح نیز در مقابل به وی قول والیگری فارس را دادند. ولی پس از افتتاح مجلس و با اعتراض سیدحسن تقی‌زاده، موضوع منتفی شد. این اقدام عین‌الدوله 2 پرسش را پیش روی ما می‌نهد، آیا رویکرد او نسبت به حکومت مشروطه تغییر کرده بود و او پیش از پیروزی مشروطه تنها به وظیفه خود در برابر آشوب‌ها عمل کرده بود؟ یا این تغییر رویکرد، تنها مبین هوش دیپلماتیک این سیاستمدار کهنه‌کار در راستای حفظ جان خویش یا ادامه حیات سیاسی خویش بوده است؟ که البته به نظر می‌رسد تا حد زیادی پاسخ هر دوی این پرسش‌ها مثبت باشد، کارنامه سال‌های بعد عین‌الدوله نیز نشان‌دهنده صداقت او در ارائه خدمات به حکومت مشروطه و اجرای وظایف در راستای حفظ حکومت مزبور است.

عین‌الدوله تا پایان سال 1291 خورشیدی، از امور سیاسی به دور بود. در آن سال با رسیدن میرزا محمدعلی خان علاءالسلطنه به رئیس‌الوزرایی رسید و در کابینه خود عین‌الدوله را به وزارت داخله منصوب کرد. عین‌الدوله اولین اقدامی که به عمل آورد، صدور فرمان انتخابات دوره سوم بود.

وی در ترتیب ولات و حکام تغییراتی به سزا داد و افراد خوش‌سابقه و لایق را به حکومت فرستاد و از هر نظر آرامش نسبی در سیاست داخلی ایجاد کرد. عین‌الدوله در کابینه مستوفی‌الممالک نیز به وزارت داخله منصوب گردید.

احمدشاه اواخر سال 1293، پس از استعفای مستوفی‌الممالک، میرزا حسن خان مشیرالدوله را صادر کرد، اما وی براثر کارشکنی روس و انگلیس پس از 40 روز کناره گرفت و میرزا جواد خان سعدالدوله به صدارت رسید، اما شارژدافر روس و سفیر عثمانی با این انتخاب مخالفت کردند. در این بحران، نمایندگان مجلس عاقبت سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله را به صدارت برگزیدند. بر اساس منابع، به نظر می‌رسد در آن ایام این بهترین انتخاب ممکن بوده است، چرا که عین‌الدوله مردی بسیار وطن‌پرست بود و هرگز زیر پرچم خارجی نرفته بود.

عین‌الدوله پس از معرفی وزیران به مجلس شورای ملی، ضمن اشاره به جنگ جهانی و اشغال ایران توسط نیروهای عثمانی، روس و انگلیس و تشریح اوضاع اسف‌بار اقتصادی ایران، از نمایندگان خواست وی را در این شرایط یاری رسانند. 2 ماه پس از آغاز کار عین‌الدوله، ناگهان بین ایلات کرمانشاه با سپاهیان عثمانی به فرماندهی رئوف‌بیک جنگ سختی درگرفت و ایلات کرمانشاه قوای عثمانی را منکوب و به عقب راندند. بر اثر این اتفاق غیرمترقبه که دولت هیچ‌گونه دخالتی در آن نداشت، 20 نفر از وکلای مجلس که عضو فرقه دموکرات بودند، به تحریک حاج عزالممالک وکیل کرمانشاه، فرمانفرما وزیر داخله کابینه را استیضاح کردند. موتمن‌الملک طی نامه‌ای از عین‌الدوله خواست برای پاسخ به استیضاح، وزیر داخله را به مجلس بفرستد. عین‌الدوله در پاسخ رئیس مجلس، متعذر به این نکته شد که به استناد قانون اساسی، وزیران کابینه مسوولیت مشترکی دارند، اگر از طرف وزیری عملی انجام پذیرد که مورد استیضاح مجلس واقع شود، بدون تردید رئیس‌الوزرا و سایر وزیران پاسخگوی آنها هستند، لذا در اجرای استیضاح از وزیر داخله، هیات وزیران به اتفاق در مجلس حضور خواهند یافت تا به استیضاح پاسخ دهند.

مجلس، دولت عین‌الدوله را مبری از هر لغزشی دانست؛ اما سلیمان میرزا در نطق مفصل خود خواستار عزل فرمانفرما از وزارت داخله شد. ولی عین‌الدوله زیر بار نرفت و اظهار کرد سمت او در کابینه را تغییر می‌دهم، ولی از هیات وزیران نباید خارج شود. چون دموکرات‌ها با این نظریه موافقت نکردند، عین‌الدوله و وزیران استعفا دادند. پس از استعفای هیات وزیران، مدرس و سردار معظم در صدد التیام برآمدند و مجدداً مجلس به عین‌الدوله ابراز تمایل کرد و فرمان صادر شد ولی باز دموکرات‌ها به اخراج فرمانفرما از کابینه اصرار می‌ورزیدند. عین‌الدوله زیر بار نرفت و فریاد برآورد بروید رئیس‌الوزرای دیگری انتخاب کنید.

سرانجام عین‌الدوله

عین‌الدوله یک بار دیگر در آبان ماه 1296 به ریاست وزرایی برگزیده شد و پس از انتخاب وثوق‌الدوله به صدارت در سال 1297، با اختیارات کامل والی آذربایجان شد و خمسه و زنجان در قلمرو حکومت او قرار گرفت. اما در دوران شورش خیابانی به تهران بازگشت و در زمان کودتای سوم حوت 1299، توسط دولت کودتا دستگیر و 100 روز در زندان به سر برد. عین‌الدوله پس از سقوط سیدضیاء و آزادی زندانیان، گوشه عزلت اختیار کرد و عاقبت در آبان ماه 1306 در 84 سالگی درگذشت.

سلطان عبدالمجید میرزا عین‌الدوله در طول حیات سیاسی خود فراز و فرود زیادی را پشت سر گذاشت. وی که صدراعظم استبداد و رئیس‌الوزرای عصر مشروطه بود، قوی‌ترین کابینه دوره مشروطیت را تشکیل داد. او که در عصر استبداد مظهر شقاوت و بی‌رحمی بود، در حکومت مشروطه نیز برای حفظ قانون و احترام به دموکراسی و آزادی‌های فردی پیشرو بود.

سارا رهبری‌حقیقت

منابع:

آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، تهران، پیام، 1355. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ج 2، 1357. داودی، مهدی، عین‌الدوله و رژیم مشروطه، تهران، 1357. دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، 1362. کسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، تهران، 1385. ملک‌زاده، مهدی، تاریخ استقرار انقلاب مشروطیت، تهران، 1362. ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علی‌اکبر سعیدی سیرجانی، تهران، 1361.

 
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها