طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می زنند و آنها که روزنامه می خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۵۹۰۸۵۴
مش غضنفر و الیت ماندگار

تهران امروز : این که بد نیست گاهی وقتا یه وزیر عوض می‌شه
این که بد نیست گاهی وقتا یه وزیر عوض می‌شه
خب بشه اما چرا این همه دیر عوض می‌شه
شیر بشکه سالمه بشکه خودش نشتی داره
به جای بشکه چرا واشر شیر عوض می‌شه
امتحان کن، سر رات یه سیر پنیر خوب بخر
نون خالی حتی طعمش با پنیر عوض می‌شه
وقتی کار خراب می‌شه گاهی سیاست اینه که
زندگی یه جوری جاش با مرگ و میر عوض می‌شه
وقتی هم قراره هرگز چیزی تغییر نکنه
نشونه‌ش اینه که روزی دو وزیر عوض می‌شه
جاده آسفالته ولی ملات اون مزخرفه
مشکلو وقتی می‌گی بشکه قیر عوض می‌شه
از پایین وقتی می‌ری بالا خوبه عوض نشی
از بالا هر کسی که می‌افته زیر عوض می‌شه
آخه توی دهن شیر چطوری می‌خواد بره
آدمی که عقیده‌ش تو صف شیر عوض می‌شه
اینکه باز کی جاش میاد تو میکده، بی‌خبرم
اما اینجا هر کی حافظ!می‌شه پیر عوض می‌شه
داری راهتو می‌ری مقصدتم مشخصه
با یه باد مختصر گاهی مسیر عوض می‌شه
جوونا عوض بشن اقتضای سن شونه
آخه آدم چی بگه وقتی یه پیر عوض می‌شه
روز می‌شینه رو حصیر وقتی مریداش پیش شن
شب یه چیز از پر قو جاش با حصیر عوض می‌شه
یه نبات بر می‌داره فوت می‌کنه به من می‌ده
می‌گه حالت خرابه اینو بگیر عوض می‌شه
به همین سادگی باور می‌کنی هر چی می‌گه
هر چی اون بخواد توی این هیر و ویر عوض می‌شه
تو همین شعر منم اون اگه تصمیم بگیره
به همون سادگی جای ویر و هیر عوض می‌شه
یه سری به کارخونه‌ش بزن تو هم عوض می‌شی
مزه اون همه کالباس با یه سیر عوض می‌شه
عوضی نشی! عوض شدن که خیلی هم خوبه
شاعری نباش که با سکه و لیر عوض می‌شه

جام جم: سرقت در گورستان

تیتر بالای مطلب خیلی پلیسی و معمایی شد. انگار که مطلب امروز را آگاتا کریستی می‌خواهد بنویسد!.... حتما هم یا پای جناب آقای «پوآرو» در میان خواهد آمد، یا سرکار خانم «مارپل» که قیافه این دومی بیشتر به فضول محله می‌خورد تا یک کارآگاه چیره دست، اما مگر همیشه پای یکی از این خارجی‌ها باید به وسط کشیده شود؟ باز خوب شد این کارآگاه‌ها چینی نبودند.

خلاصه چرا باید همیشه دست نیاز به سوی یک کارآگاه اجنبی دراز کرد؟ مگر بیل به کمر خودمان خورده؟...

بگذارید شمه ای از مراتب پلیسی و کارآگاهی خودمان را با پیگیری یک اتفاق پدید آمده، به رخ ملت و مسئولان بکشیم. پس تا حرف اضافه دیگری نزدیم، توجه شما را به یک خبر پلیسی جلب می کنیم.

اصل خبر: «زن میانسالی که در شلوغی گورستان و غسالخانه بهشت زهرا، اموال زنان را سرقت می کرد؛ همراه با پسرش از سوی ماموران پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران در شهرری دستگیر شد.»ــ به نقل از جراید دارای صفحه حوادث

بررسی سوابق پرونده: قضیه سرقت در گورستان، آن قدر که ما تحقیق و جستجو کردیم؛ یک چیز جدیدی نیست که تازه کشف شده باشد.

در روزگاران قدیم هم سارقانی بودند که محل کارشان در گورستان بوده و به نام «کفن دزد» شناخته می شده اند. منتهی به دو دلیل، عملا کفن دزدی برافتاد یا تغییر شکل داد و پیشرفت کرد:

دلیل اول: افزایش قیمت کفن در مقایسه با افزایش قیمت دیگر اجناس و کالاها و خدمات، از چنان ارزشی برخوردار نیست که دزدیدن آن برای شخص سارق صرفه کند.

سارقان عصر حاضر ترجیح می دهند تا به جای کفن ــ که معمولا با ترس و لرز هم همراه است ــ چیزهایی مثل ضبط و پخش خودروها یا لاستیک آنها را به سرقت ببرند.

تلفن همراه شهروندان را از دستشان کش بروند یا سوار بر موتور، کیف آنها را بزنند و......امثال این اعمال ناشایست و شایسته عتاب وعقاب که ادامه نمی دهیم؛ چون ممکن است بدآموزی داشته باشد.

دلیل دوم: قدیم، وقتی که مرده خدابیامرز را دفن می کردند، روی قبر را فقط خاک می ریختند و لذا شکافتن و لخت کردن فرد متوفی و مدفون، کار سختی نبود؛ بخصوص اگر دزد کفن با متولی گورستان گاوبندی هم کرده بود اما حالا بازماندگان طرف با سنگ های گرانیتی و مرمرین سخت و سنگین، چنان روی قبر بیچاره را می پوشانند که اگر هم زنده شد، نتواند جم بخورد و پرونده انحصار وراثت وراث داغدار را به خطر اندازد. مرده آن است که دستش بزنی، جم نخورد!

بسته پیشنهادی: حالا به هر حال یک اتفاقی افتاده و یک سرقتی در گورستان شده و طلا و جواهرات و گوشی موبایل عده ای به سرقت رفته؛ اما چاره چیست؟ الحمدلله که سارقان را گرفتند و چوب توی آستینشان خواهند کرد؛ اما شم کارآگاهی من به من می گوید که کماکان پیشگیری بهتر از مچ گیری است. فلذا نکاتی تخصصی دارم:

1ـ نصب دزدگیر: بالاسر ــ و بلکه حتی داخل ــ هر چند تا قبرتازه و کهنه، یک چندتا دوربین مداربسته مجهز به دزدگیر نصب بشود، دارای قدرت آژیرکشی بالا ــ به نحوی که حتی خوف آن برود که خود مرده هم زنده بشود ــ تا هر که در شلوغی مراسم کفن و دفن، دست به سرقت از اطرافیان عزادار شخص متوفی می زند، چنان رسوا بشود که رنگ مرگ بر چهره شان بنشیند.

2ـ افزایش گشت: مسئولان سازمان متوفیات و گورستان، نیروهایی را ــ بلاتشبیه مثل کبرا 11 ــ آموزش دهند که داخل گورستان و به خصوص هنگام شلوغی ناشی از مرده تازه آوردن، لا به لای قبور گشت بزنند. نه که به مرده ها تذکر بدهند، خیر؛ توجیه شوند که باید مواظب زنده ها باشند. آن هم فقط زنده های مشکوک که دستشان کج است.

3ـ توصیه به سارقان: دزد هم به هرحال آدم است. حالا آدم منحرف. اما ممکن است بتواند توبه کند و دوباره آدم بشود. پس در فضایی قرار داده شود که همه اش برخورد ضربتی و گوش نواز برای تنبیه وی به کار گرفته نشود. ببرندش سر همان قبرها و نشانش دهند که آینده خودش را در خشت خام همین قبر ببیند و توبه کند. «ای دیده، اگر کور نئی، گور ببین!» برای همین هم از قدیم توصیه کردند که: «رو به گورستان دمی خامش نشین / و آن سخن گویان خامش را ببین». صاحب هر قبری به زبان خاموشی به هر دزدی می گوید که دست از دزدی بردار که اینجا بدتر از آنجا، به حسابت خواهند رسید.

سیاست روز : ترین های هفته

رییس دانشگاه آزاد: من یک چهره علمی هستم و برکناری من ربطی به دولت ندارد. هاشمی و سید حسن خمینی هم از حامیان مدیریت من هستند.

عبارت فوق چه مفهومی دارد؟

الف) شما را به خدا اجازه بدهید من بمانم و ریاست کنم.

ب) اگر اخراجم کنید به حسن آقا و اکبرآقا می گویم که حالتان را بگیرند.

ج) من خیلی آدم حسابی هستم لطفا کسی به ترکیب من دست نزند.

د) هوای ما رو داشته باش هوات رو دارم / من که توی اینجور چیزها کم نمی آرم

عبارت گهربار زیر از کدام یک از جوادهای زیر است؟

قطعا کسانی که در این وقت شب دارند این فوتبال زیبا را تماشا می کنند یعنی هنوز نخوابیده اند.

الف) جواد هاشمی

ب) جواد یساری

ج) جواد نکونام

د) جواد خیابانی

در شوره‌زاربارش شبنم موثرتر است تا بارش‌های سیل‌آسا!

شعر بالا از کیست؟

الف) مریم حیدرزاده

ب) حیدر مریم زاده

ج) سهراب سپهری

د) برادر علی جنتی - وزیر ارشاد –

پلیس راهور: پلیس‌های متخلف جریمه می شوند.

جمله بالا یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟

الف) چاقو ، دسته اش را نمی برد.

ب) این بار خیاط در کوزه افتاد.

ج) هر چه بگندد نمکش می زنند / وای به روزی که بگندد نمک

د) وقتی که ما می خوابیم / آقا پلیسه بیداره / اما گرفتار می شه / هر کی خلافی داره

رییس دفتر رییس جمهور: با مردم همه کار شدنی است.

منظور از جمله فوق چیست؟

الف) با مردم هر کاری می شود کرد و صدایشان هم در نمی آید.

ب) هر کاری که دلمان بخواهد با مردم می کنیم.

ج) مردم معمولا چیزهایی خوبی هستند به خصوص در هنگام انتخابات!

د) هر سه گزینه فوق صحیح است.

شرق: خطر تجاوز به خط عابر پیاده

رییس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران گفت: طرح تشدید برخورد با تجاوز به گذرگاه عابر پیاده از امروز، شنبه، آغاز می‌شود.

الان خیلی خوب شده است. فقط به گذرگاه عابر پیاده تجاوز می‌کنند آن قدیم‌ها که اینطوری نبود؛ در تهران قدیم، بین عابر و پیاده و گذرگاه فرقی قایل نبودند.

دیالوگ

- آقای دکتر، ما تنهایی جایی که با خیال راحت رفت‌وآمد می‌کردیم، خط عابر پیاده بود که متاسفانه گویا به خط عابر پیاده هم تجاوز می‌شود.

- خب از پل عابر پیاده استفاده کن.

- بَه. همین هفته پیش از همساده ما رو روی پل عابر پیاده زورگیریی کردند. کلا پل عابر‌پیاده بعد از ساعت 10 شب قبلا به‌عنوان «تله زورگیری» به‌صورت غیررسمی افتتاح شده بود.

دیالوگ 2

- فرزند گلم الان کجایی؟

- مامانی روی خط عابر پیاده سر کوچه هستم. دارم میام خونه.

- خاک به سرم. مراقب خودت بااااااش. جیــــــــــغ. تالاپ. (صدای غش کردن)

قدیم و جدید

واقعا الان خوب شده است.

قدیم زیر یک گذرهایی خوف بود. اصلا اسمش گذر بود اما آدم نمی‌توانست بگذرد.

یا بین راه پیاده می‌شدی دیگر نمی‌توانستی سوار شوی.

یا بین راه سوار می‌شدی دیگر نمی‌توانستی پیاده شوی.

یا اگر عابر بودی، از روت عبور می‌کردند.

یا اگر عبور می‌کردی زورگیر خفتت می‌کرد و هرچه پول داشتی پیاده می‌شدی.

بعد چه سوار می‌کردند، چه پیاده می‌شدی، چه از روت عبور می‌کردند، چه خفتت می‌کردند پیش‌فرض این بود که...

الان خیلی خوب شده است. نه توی کوچه و خیابان خفت‌گیری است، نه زورگیری. نه کسی با ماشین می‌زند به کسی یا چیزی، در می‌رود. تجاوز اینها هم که مثل دایناسورها نسلشان از بین رفته، الان به‌صورت نمادین خلافکارها فقط به «گذرگاه عابرپیاده» تجاوز می‌کنند.

و چون هیچ مساله‌ای الان امنیت شهروندان را تهدید نمی‌کند، ذهن همه درگیر تجاوز به خط عابر شده.

قدس: مش غضنفر و الیت ماندگار

سین. ترش - از وَختی وَرداشتن ای چِفتِ خیابونا تابلو دِلَنگون کِردن که اینجه کارت پارکِ هوشمند مِخه ...

یُ او یَرِگه هایِ مامورِ اِلیت با جِلیزقه های سبزِشایُ او ماشین حسابایِ چُمبه به دستِشا میَن سَروَختِ ماشینایُ نُمره هاشایِ مِزِنَن تو دَسگایُ اَزِشا پول سیوا مُکُنَن، تا هَمی حالا فِکِر کُنُم از بالایِ پارک کِردنِ ماشینِ خوسُرُم چِفتِ خیابونا یَک دیویست سیصد هزارتومنی از جیبِ تُنبونُم دَرآمده یُ به جیبِ اِلیت رِفته.

 دیروزَم واز تا پیکان لَخّه رِ گُذیشتُم چِفت خیابونُ آمدُم بُرُم میوه چینه بِخِرُم ناسَن واز مامورِ اِلیت آمد نمره ماشین رِ زد تو دَسگایُ بِزِم گفتِگ هو یَره بدهکاری یُ شارجِت تِموم رِفته.

 تا ایره گفتِگ هَمچی اعصابُم داغون رَفت که عینِ بوروسلی پِرّیدُم سمتِشُ هَمچی یَک لِقَطِ قایِم زدُم به دَسگایِ تو دستِش که پَرت رَفت اووَرُ خورد به زِمینُ توخ توخ رَفت.

بعدِشَم یَخَنِش رِ قُرص گیریفتُمُ عینِ کیشته چِسپوندُمِش به دیفالُ گفتُم یَرِگه چَلغوز! مَگِر ای اِلیتِ شما که یَک دو سه ساله قِراردادِش تِموم رِفته یُ قِرار بوده تعیین تکلیف بِره یُ وَرِش دِرَنُ کارِش تِموم بِره، رِفته که حالا به تِموم رِفتنِ شارجِ کارت پارک مو گیر مِدی؟

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم ما مردم چیکار کِردِم که ای شورای شهرُ شهرداری ایقذَر ما رِ پَخمه فرض کِردن که چَنسالِ با ای اِلیتِشا دُرُستِما کِردَنُ هَم هَرروزَم مِگَن از فردا تعیین تکلیف مِره یُ هنوزَم نِرِفته!

کیهان : فرمایش (گفت و شنود)

گفت: آقای هاشمی رفسنجانی گفته است؛ «مردم در انتخابات اخیر کاری کردند که در کشورهای دیگر برای آن باید خون‌ها ریخته شود»!

گفتم: مگر همین مردم در انتخابات 88 همین کار بزرگ را با دامنه خیلی فراتر انجام ندادند، چه کسانی در آن سال چون نامزد خودشان رأی نیاورده بود، دست به آشوب و بلوا زدند و خون مردم بی‌گناه را به زمین ریختند؟!

گفت: ایشان گفته است، شرایط امنیتی در سال‌های گذشته همه مردم را تلخکام کرده بود!

گفتم: چه کسانی با قتل و ضرب و شتم مردم کوچه و بازار و آتش زدن اتوبوس و مسجد و برهم زدن عاشورای حسینی(ع) و پاره کردن عکس امام(ره) و شعار به نفع آمریکا و اسرائیل دست به ناامنی زده بودند؟!

گفت: چه عرض کنم؟! ایشان به این سؤالات پاسخی نداده‌اند.

گفتم: ناصرالدین شاه در سفرنامه خود نوشته بود؛ نزدیک بندر انزلی که رسیدیم یک کشتی عجیب دیدیم و تعجب کردیم که این کشتی مال چه کسی است ولی بعدا به یادمان آمد که تهیه این کشتی را خودمان فرمایش داده بودیم!

حمایت: حراج دیپلم به شرط استعلام

گاهی در روزنامه‌ها و جراید اخباری را می‌خوانیم و می‌شنویم که دلمان می‌خواهد کله عمو سیفی، خدمتگزار مدرسه مان، را به دیوار بکوبیم! حالا چرا این بنده خدا؟ چون خدایی زور ما به دیگران نمی‌رسد. چند روز پیش یکی از روزنامه‌ها خبری در خصوص فروش مدرک دیپلم با قابلیت استعلام و ریزنمرات به مبلغ 38 میلیون ریال چاپ کرده بود!

البته آموزش و پرورش صحت این اخبار را نمی‌پذیرد و علی فرهادی، سخنگوی این وزارتخانه، سازمان متبوعش را از این تخلفات مبرا می‌داند و تاکید می‌کند که بعد از راه‌اندازی سامانه «ساهت» سیستم احراز هویت تحصیلی دانش آموزان و استفاده از فناوری ارتباطات در استعلام‌ها و در نهایت، نشستن امضای مدیرکل آموزش و پرورش منطقه در پای همه مدارک صادرشده، روزنه‌ای برای ورود جاعلان باقی نمی‌گذارد.

اما ذکر این نکته ضروری است که در این خبر بحث مدرک جعلی نیست و گفته شده است دیپلم‌هایی صادر می‌شوند که کاملاً وجاهت و ساختار قانونی دارند؛ با وجود این جناب آقای سحرخیز، معاون وزیر و رییس ستاد پیشگیری از جعل وزارت آموزش و پرورش همچنان ترجیح می‌دهد در این بخش سکوت و بر موضوع دیپلم‌های جعلی تمرکز کند؛ همان مدارکی که صوری بودنشان پس از استعلام فاش می‌شود و جز در مواردی اندک، قابل استفاده نیستند. (جراید – 29 مرداد 92) ما به راست و دروغ خبر کار نداریم.

ما فقط به منظور جلوگیری از تبعات بعدی و آینده نگری ذاتی خودمان، چند رهنمود مدبرانه و پیشنهاد سوفسطایی ارایه می‌کنیم:

الف- تست افراد دارای دیپلم: دانشگاه‌ها و اداره‌هایی که برای ثبت‌نام یا استخدام مدرک دیپلم را استعلام می‌کنند، بی‌زحمت از صاحب دیپلم بخواهند اسم و فامیل خود را در برگه بنویسد و تحویل دهد؛ بماند که خیلی‌ها با دارا بودن مدرک واقعی هم توان نوشتن آن را ندارند!) ب توجه به ظاهر افراد: عزیزانی که اقدام به فروش مدرک تحصیلی می‌کنند، لطفا به قیافه افراد نیز توجه داشته باشند و دست‌کم به افرادی دیپلم بفروشند که قیافه‌شان به افراد باسواد بخورد! پ- عاقبت کار: کسانی که خدای ناکرده با این باندها همکاری دارند مطلع که این نوع دیپلم‌ها، وام‌های میلیادری (!) نیستند که قابل پیگیری و برگشت نباشند. از ما گفتن بود!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها