روزنامه خندان

چه خبر از زیر میز؟

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۵۸۹۵۰۵
چه خبر از زیر میز؟

سیاست روز : چهارجوابی

وزیر بهداشت دولت دهم: در سفرهای استانی، هر کجا که می رفتم می دیدم همه چیز هست و همه چیز به وفور پیدا می شود.

به نظر شما منظور برادر طریقت منفرد از "استان ها" کدام یک از گزینه های زیر است؟

الف) استان های کشور استکباری انگلستان که ایشان ماهی یک بار به آنجا سفر می کنند.

ب) استان های کشور امپریالیستی و جهانخوار آمریکا که فرزند ایشان در آنجا سکونت دارند و وی هر از چندگاهی راهی آنجا می شوند.

ج) استان های کشور سوئیس که واقعا در آنجا همه چیز هست و همه چیز به وفور پیدا می شود.

د) شنونده باید عاقل باشد.

محمد نهاوندیان: کسی از دولت گلایه نکند.

جمله بالا که در جمع اعضای اتاق بازرگانی مطرح شده چه معنا و مفهومی دارد؟

الف) ایشان قبلا رییس اتاق بازرگانی بوده و هر چیزی که دلش خواسته به دولت گفته اما حالا رییس دفتر رییس جمهور است.

ب) چون همه چی آروم است و ما چقدر خوشحالیم.

ج) چون آقای نهاوندیان ناراحت می شوند و این موضوع برای اتاق بازرگانی خوب نیست.

د) هر سه گزینه فوق صحیح است.

یک عضو کمیسیون اقتصادی مجلس: یکی از مشکلات بزرگ کشور در بحث اقتصادی و معیشت مردم است.

اظهارنظر فوق یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟

الف) فلانی چشم هایش را بست و باز غیب گفت.

ب) از کرامات پیر ما چه عجب؟ / پنجه را باز کرد و گفت : وجب!

ج) از کرامات پیر ما این است / شیره را خورد و گفت شیرین است

د) وقتی عزا خیلی عزا باشد ، قبرکن هم اشکش در می آید.

شعر زیر از کدام شاعر مطرح ایرانی است؟

در راستای امنیت ، اخلاق و تدبیر

بدپوششان

روی شناورهای دریایی

دستگیر خواهند شد

الف) سهراب سپهری

ب) مریم حیدزاده

ج) عطار نیشابوری

د) احمد گراوند –جانشین فرمانده مرزبانی کشور

قدس: مش غضنفر و زائرسراهای ارزان قیمت

سین. ترش - از بِچِّگی عادت کِردُم هَروَخت دِلُم مِگیره وَرمِخِزُم تا حرمِ آقا مُرُمُ هَم تو صحن که وایمِستُمُ یَک شُمالی بِزِم مُخوره دِلُم واز مِره.

دیروزَم وَرخواستُم تا حرم رفتُمُ یَک زیارَتی کِردُمُ موقه وَرگِشتن، هَمو نِزدیکایِ حَرَم که بودُم ناسَن یَک وانت لَخّه که توش یَک عالَم آدم لوکّه بود چِفتُم ترمز زد. از قیافِهاشا مَلوم مِرَفت مِشَدی نیستنُ زَوّارَن. رارَندِهه با یَک لَهجه خیطّی اَزِم پرسید ای زائرسراهایِ آرزون قیمت که مِگَن تو مِشَد هَستِگ کُجه شه؟ اولِش مُخواستُم مِشَدی بازی دَربیارُمُ بُگُم مِدِنُمُ نِمُگُم ولی وَختی قیافه هایِ خِستَشایِ دیدُم دِلُم بِرَشا سوخت. گفتُم بِرار ما تو مِشَد زائرسرایِ آرزون نِدِرِم؛ هَمَّشا گیرونَن. گفتِگ از اَلَکی نگو؛ مو خودُم چارسال پیش که آمدُم مِشَد شِنُفتُم که مِخَن زائرسرایِ آرزون بِرِیِ زوّارایی که عینِ ما پول نِدرَن درست کُنَن. یَک نِگایِ عاقل اَندَر پَخمه یی بِزِش کِردُمُ گفتُم یَره تو مِشَد چارسال فِقط طول مِکیشه که تصمیم بیگیرن یَک کاری رِ بُکُنَن یا نِکُنَن. تازَش از وَختی تصمیمِشا قُرص بِره یَکچیزی بینِ ده تا صدسال طول مِکیشه تا تصمیمِشای عملی کُنَن.

حالا مو یِ مَش غضنفر موندُم چیجوریه که ای شورایِ شهریا تو ای هفت سالی که گُذِشته هَم یَک خُردویَم بِرِیِ راه اِنداختنِ زائرسراهایِ آرزون کار نِکِردَن، بعد هَم حالا که چارروز به آخِرِ کارِشا مُنده ناسَن یادِشا افتاده که مِشَد زائرسرایِ آرزون قیمتَم مِخه؟!  

 تهران امروز:چه خبر زیر میز؟

فضل و ادب علم و هنر، زیر میز

غایت آمال بشر زیرمیز

قفل شده گر همه درها به روت

هست کلید همه، در زیر میز

کامت اگر تلخ شد از روی میز

نقل و عسل، قند و شکر زیر میز

شادتر از چهچه بلبل است

عربده و عرعر خر زیر میز

ناله اگر بی‌اثر است‌ای پسر

ناله مکن، نیک نگر زیر میز

تا که گره واشود از کار تو

رمز و اشارات و نظر زیر میز

آن که نشسته ست در آن سوی میز

دارد دنیای دگر زیر میز

دست ارادت بگشا سوی او

بعد بگو که: چه خبر زیر میز؟

پس زد اگر دست تو را دست او

با عجله دست ببر زیر میز

حرف نزن! حرف ندارد اثر

دارد بی‌حرف، اثر زیر میز

درس نخواندی؟ نگرانش نباش

مدرک بی‌رنج بخر زیر میز

مانع قانونی اگر داشت کار

چاره آن نیست مگر زیر میز

چند نشینی به امید حقوق؟

یک نظر انداز پسر زیر میز

سیم و زرو سکه و ماشین و ارز

گردش و ویلا و سفر زیر میز

بی صف و بی‌نوبت و بی‌زحمت است

هر چه مهیا شده در زیر میز

کیهان: خیلی چسبید! (گفت و شنود)

گفت: اردشیر امیرارجمند مشاور ارشد و فراری میرحسین موسوی که به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شده است شدیدا به اعضای سابق ستاد موسوی اعتراض کرده است.

گفتم: چرا؟! واسه چی؟!

گفت: خطاب به آنها گفته است؛ شما که در جلسات رأی اعتماد مجلس اعلام کردید در انتخابات 88 تقلب نشده است چرا این اعتراف را در همان سال 88 مطرح نکردید که آشوب و بلوا نشود؟! چون موسوی براساس اعتماد به حرف شما اعلام تقلب کرده بود!

گفتم: چه عرض کنم؟! یارو می‌گفت با نامزدم قرار گذاشتیم خودکشی کنیم و برای انجام آن روی پل یک رودخانه خروشان رفتیم. نامزدم خودش را به درون رودخانه پرت کرد و... پرسیدند؛ پس تو چی؟! تو چیکار کردی؟! و یارو گفت؛ آره! هوا خیلی سرد بود، وارد یک قهوه‌خانه شدم و چندتا چای داغ خوردم. خیلی چسبید!

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها