با دکتر سیدحسن حسینی، دبیر شورای نخبگان کشور

برنامه بنیاد نخبگان برای مهاجرت هدفمند مغزها

در همه کشورها نظام‌های اختصاصی برای حمایت از نخبگان و افراد مستعد برتر وجود دارد، گرچه ممکن است شیوه فعالیت آنها در مقایسه با هم متفاوت باشد. در کشور ما نیز لازم بود برای آغاز فعالیت‌های مشابه به منظور شناسایی و حمایت از نخبگان موسسه یا سازمانی راه‌اندازی شود.
کد خبر: ۵۷۱۵۸۹
برنامه بنیاد نخبگان برای مهاجرت هدفمند مغزها

به این ترتیب بنیاد ملی نخبگان کشور با همین هدف و تحت اشراف بالاترین مرجع در امور اجرایی کشور یعنی رئیس‌جمهور راه‌اندازی شد. بنیاد ملی نخبگان کشور به پیشنهاد و ابتکار رهبر معظم انقلاب در سال 84 تاسیس و شروع به فعالیت کرد. این نشان‌دهنده این است که در کشور ما ضرورتی برای شناسایی و حمایت از نخبگان و استعدادهای برتر وجود داشته و براساس این ضرورت  موسسه‌ای تحت عنوان بنیاد ملی نخبگان راه‌اندازی شده است تا از طریق مجموعه‌ای از فعالیت‌های حمایتی و تشویقی، نخبگان را در کشور تحت حمایت خود قرار دهد. برای این‌که این سازمان از اهداف اصلی خود دور نشود، لازم است ارزیابی شده و خروجی آن مورد توجه قرار گیرد. گرچه شاید در بلندمدت بهتر باشد این بنیاد در دل یا نهاد همه ارگان‌ها و سازمان‌هایی که با امور نخبگان در تماس هستند، گنجانده شود. با دکتر سیدحسن حسینی، دبیر شورای نخبگان و معاون فرهنگی و امور نخبگان در بنیاد ملی نخبگان کشور گفت‌وگو کرده‌ایم تا ببینیم نخبه کیست و چه تعریفی دارد و این بنیاد از چه طریقی از این افراد حمایت می‌کند.

بدون تردید فردی که از نظر جامعه نخبه تلقی می‌شود با فردی که از طرف بنیاد ملی نخبگان به عنوان نخبه معرفی می‌شود، ویژگی‌های متفاوتی دارد. از نظر بنیاد ملی نخبگان، نخبه چه کسی است و چه ویژگی‌هایی دارد؟

در سند راهبردی امور نخبگان کشور که بتازگی تدوین شده برای فردی که اصطلاحا نخبه نامیده می‌شود، تعاریف دقیقی ارائه شده است. اگر تعاریف دقیق و فنی را کنار بگذاریم براساس آنچه در بنیاد ملی نخبگان ملاک کار ما را مشخص می‌کند، به کسی نخبه گفته می‌شود که از خودش کارآمدی نشان داده باشد و بتواند فعالیت نخبگانی را ترجیحا به‌طور گروهی و تیمی ارائه کند. نخبه‌شدن یا نخبه‌بودن در خلأ اتفاق نمی‌افتد و به‌طور انزوایی کسی نخبه نمی‌شود. نخبه فردی است که در محوریت یک فعالیت نخبگانی و با همکاری  و مشارکت یک گروه فعالیت می‌کند تا بتواند مشکلات و محدودیت‌های موجود در مسیر توسعه علمی، پژوهشی، فرهنگی و اجتماعی را از میان بردارد. به چنین فردی نخبه گفته می‌شود. در حقیقت، نخبه کسی است که بسیاری از توانمندی‌های او به فعلیت درآمده و دارای کارآمدی است. در مقابل فرد نخبه، مستعد برتر به کسی گفته می‌شود که قابلیت‌ها و ظرفیت‌های ویژه‌ای دارد و از نظر هوشی، توانمندی‌های فعالیتی و شرایط مختلفی که ممکن است برای هر کس وجود داشته باشد، کارآمدی دارد، اما هنوز به فعلیت کامل درنیامده است. به این فرد، مستعد برتر گفته می‌شود که بنیاد از هر دو گروه حمایت می‌کند.

آیا واقعا لازم است از افرادی که نخبه و مستعد برتر هستند، حمایت کرد؟

دلیل لزوم حمایت از نخبه‌ها و استعدادهای برتر تقریبا مشخص و واضح است. در جامعه‌ای که در بخش‌های مختلف رو به توسعه، پیشرفت و تحول است باید بتوان از بهترین نیروها بهترین استفاده را کرد. حمایت از نخبگان به معنی تبعیض و تمایز بین اقشار و صنوف مختلف مردم نیست و تنها با این هدف است که هرکس به اندازه توانایی و استعدادی که دارد در کشور مورد توجه قرار گیرد. منفعت این کار هم به کل کشور می‌رسد، یعنی بنیاد با این  نیت از یک نخبه حمایت می‌کند که ممکن است هدفی محقق نشود، اما این موارد اغلب در اقلیت است. در این صورت، حمایت از استعدادهای برتر و نخبگان در جهت کمک به توسعه و پیشرفت کشور در عرصه‌های مختلف است. اگر کسی به صورت فردی به این موضوع نگاه کند، خلاف اهداف بنیاد است. به عبارت دیگر، اگر کسی فکر کند بنیاد به فردی کمک می‌کند، او را مورد تشویق و حمایت قرار می‌دهد و جوایزی را به او اعطا می‌کند که تنها منافع فردی به همراه دارد و هیچ منفعتی برای کشور ندارد، این خلاف اهداف بنیاد است. هدف، توسعه و پیشرفت کشور به کمک نخبگان بوده و در این زمینه فکر شده است. به نظر من این هدف تا حد زیادی به مرحله تحقق نزدیک شده است. به هر حال در بخش عمده‌ای وقتی به این افراد کمک می‌شود نتیجه آن به کل کشور برمی‌گردد و نه‌تنها به یک گروه خاص یا در یک محدوده معین و مشخص.

آیا در کشورهای دیگر هم نظام یا بنیاد مشابهی برای شناسایی و حمایت از نخبگان و استعدادهای برتر وجود دارد؟

در کشورهای دیگر هم به همین صورت است. فکر نمی‌کنم بتوانید هیچ‌ کشور توسعه‌یافته یا در حال توسعه‌ای را پیدا کنید که برای نخبگان و سرآمدان علم و دانش و اختراع برنامه‌ای نداشته باشد. البته ممکن است سازمانی به نام بنیاد ملی نخبگان نباشد، اما در کشورهایی مانند آمریکا در اطراف دانشگاه‌ها موسساتی وجود دارد که این موسسات بهترین‌ها را شناسایی و از آنها حمایت می‌کند. در بیشتر موارد به این افراد کمک‌هزینه‌ای پرداخت می‌شود که بیشتر وقت‌ها این کمک‌‌ها یکطرفه بوده و لازم نیست این افراد در آینده برای دولت یا موسسه‌ای که به آنها کمک می‌کند، کاری انجام دهند. بلکه حمایت از این افراد با هدف توسعه کشور است. بنابراین ممکن است شما با اسم بنیاد نخبگان یا یک موسسه خاص تحت این عنوان مواجه نباشید، اما حتی رتبه‌بندی دانشگاه‌ها نیز نشان‌دهنده این است که برای نخبگان و استعدادهای برتر دانشگاه‌های ویژه‌ای در نظر گرفته می‌شود که اگر در این دانشگاه‌ها به تحصیل ادامه دهند از حمایت‌های ویژه‌ای بهره‌مند می‌شوند. موسساتی که در اطراف این دانشگاه‌ها وجود دارند، می‌توانند حساس باشند و بهترین‌ها را شناسایی کنند، اما راه‌های مختلفی برای شناسایی و حمایت از نخبگان وجود دارد. شاید براساس ضرورت‌های جمهوری اسلامی، کشور ما به این نتیجه رسیده‌اند که بنیادی برای حمایت از نخبگان راه‌اندازی شود. شاید اگر بتوان در آینده اهداف بنیاد را در جاهای دیگر جستجو کرد، اصلا دیگر نیازی به بنیاد نباشد. ممکن است براساس آنچه در سند راهبردی امور نخبگان دیده شده است، بنیاد فقط باید یک نهاد فراستادی و هماهنگ‌کننده ارگان‌ها و موسسات مختلف در کشور بوده و نقش دیگری نداشته باشد و این دیدگاه نظام شناسایی نخبگان و سرآمدان در کشور ما را بیشتر به نظام مشابهی که در دیگر کشورها وجود دارد، شبیه می‌کند. نظام شناسایی نخبگان در کشورهای پیشرفته‌ای که دارای دانشگاه‌های برتر هستند، به گونه‌ای است که حتی نسبت به شناسایی نخبگان در دیگر کشورها هم حساس هستند. آنها می‌روند در کشورهای دیگر یا به قول خودشان در کشورهای توسعه‌نیافته یا جهان دیگر جستجو می‌کنند، بهترین‌ها را پیدا کرده و جذب می‌کنند، بنابراین در همه کشورها این نظام حمایتی وجود دارد.

آیا قرار است بنیاد همیشه به عنوان یک حلقه ارتباطی بین مخترعان و سرمایه‌گذاران وجود داشته باشد یا این‌که بهتر است بنیاد به دنبال راهکاری برای ایجاد فضای کسب و کار باشد؟

نخبگان یا استعدادهای برتر، اقشار مختلفی را تشکیل می‌دهند. این سوال بیشتر مربوط به حوزه مخترعان است. بله، اگر مخترعان را به عنوان یک گروه از چند گروهی که مشمول حمایت‌های بنیاد ملی نخبگان هستند در نظر بگیریم، قطعا همین‌طور است. یعنی بنیاد ملی نخبگان در حوزه امور مربوط به مخترعان باید تسهیل‌کننده و هدایتگر و خودش نباید متصدی باشد. بلکه متصدیان اصلی صاحبان سرمایه و صاحبان صنایع خصوصی یا نهادهای دولتی هستند که می‌توانند کمک کنند.

در اینجا هم بنیاد باید نقش میانجی‌گری داشته باشد که سال‌هاست در این نقش فعالیت خود را آغاز کرده است و نقش واسطه‌ای و فراستادی خود را بخوبی ایفا می‌کند.

بسیاری از مخترعان، حمایت‌های بنیاد را تنها در کمک‌های تشویقی خلاصه می‌کنند و نقش بنیاد در حمایت از مخترعان را کمرنگ می‌بینند. آیا واقعا همین‌طور است؟

اختراعاتی که به مرحله تجاری‌سازی می‌رسد، یکسری ایده‌هایی است که در نهایت به محصولی تبدیل شده است، بنابراین محصولات را ارزیابی می‌کند. به این اختراعات، اختراع سطح 3 گفته می‌شود که از حمایت‌های تشویقی اندکی برخوردار می‌شود که در واقع برای تکمیل و رفع نواقص محصول اولیه است.

اگر مخترع بخواهد بعد از این مرحله، محصولی را تجاری‌سازی کند خودش این هنر و استعداد را ندارد. پس باید یک بستر یا ظرفیت یا مکانی به عنوان دالان تسهیل‌کنندگان وجود داشته باشد تا مخترع بتواند اختراعش را ارائه کند و افرادی بیایند و این اختراع را بخرند و سرمایه‌گذاری کنند. بنیاد در حال حاضر برای حمایت از مخترعان چنین نقشی را ایفا می‌کند و با برگزاری نمایشگاه‌های منطقه‌ای و جشنواره‌ها این فرصت را به مخترعان می‌دهد تا ایده‌ها و اختراعات‌شان را به نمایش گذارند.

در نمایشگاه‌ها و جشنواره‌های منطقه‌ای و همچنین جشنواره نوآوری و شکوفایی در کنار داوری اختراعات، بحث مهم تجاری‌سازی نیز مطرح است. در واقع هدف اصلی ایجاد امکانی برای عرضه و نمایش همه اختراعات است. در اینجا صاحبان سرمایه خصوصی، بانک‌ها، سرمایه‌گذاران شخصی و گروهی و شرکت‌های مختلف حضور دارند که در بعضی موارد به عقد قرارداد‌هایی نیز منجر می‌شود. یعنی ما توانسته‌ایم از این طریق قراردادهایی هم منعقد کنیم.

یعنی بنیاد توانسته است به عنوان یک پل ارتباطی بین صاحبان ایده و سرمایه‌گذاران تاثیر‌گذار باشد؟

در اینجا بنیاد توانسته است این دو گروه را به هم برساند. گروهی که ایده‌هایی داشته‌اند و گروهی که صاحب سرمایه بوده‌اند. مخترعان، اهل تجاری‌سازی، بازار، شناخت و تحلیل آن نیستند. وقتی یک مخترع را به بازار می‌فرستیم، هم جنبه خلاقانه و مبتکرانه‌ای که دارد خراب می‌شود و هم این که این اختراع می‌سوزد و او نمی‌تواند کارش را به سرانجام برساند. او باید ایده‌هایی را به محصول اولیه برساند و سپس فردی پیدا شود که این ایده را از او بخرد یا سرمایه‌گذاری کند یا طرح کسب و کار در اختیارش قرار دهد. اینها نسخه‌ها و تجویزهای مختلفی است که بنیاد از طریق تجاری‌سازی ارائه می‌کند. در گروه‌های دیگر هم به همین صورت است. مثلا بنیاد از نفرات برتر کنکور سراسری و المپیادی‌ها هم حمایت می‌کند. ما برای جذب این افراد به سراغ دانشگاه‌ها می‌رویم و این افراد را به دانشگاه‌ها و مراکز مختلف معرفی می‌کنیم.

آیین‌نامه خوب و نگهداشتن نیروهای نخبه مورد نیاز سازمان‌ها و نهادهای دولتی که تدوین، تصویب و ابلاغ شده است نیز نشان‌دهنده نقش بنیاد ملی نخبگان به عنوان واسطه و میانجی است. وجود افراد سرآمد برای ایجاد تحول در کشور ضروری است و نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. این به معنی نادیده‌گرفتن دیگر افراد و کسانی که باید به تکمیل این حلقه کمک کنند، نیست. تحول به استعداد خاصی نیاز دارد و این افراد باید در بخش‌های مختلف مشغول کار شوند. نه‌تنها در اختراعات، ابتکارات و طرح ایده‌ها، بلکه در بخش‌های علمی‌تر و پژوهشی‌تر مانند نفرات برتر کنکور سراسری و المپیادی‌ها که همه مشمول حمایت‌های بنیاد هستند، بنیاد نقش فراستادی دارد و نباید نقش تصدیگری داشته باشد.

در اساسنامه بنیاد نیز نقش تصدیگری دیده نشده است. اما فعالسازی بخش‌های دیگر در کشور هم کار ساده‌ای نبوده و این‌طور نیست که شما بتوانید براحتی آنها را متقاعد کنید. در کشور ما این بخش‌ها، یعنی چرخ‌‌های مکمل که موتوری را به حرکت درمی‌آورد آن‌طور که باید نهادینه نشده است.

اما این فرهنگسازی در کشور ما آغاز شده و آیین‌نامه آن هم به تصویب رسیده است. یعنی در کشور در این زمینه خلأ قانونی، تشکیلاتی و سازمانی وجود ندارد و بنیاد باید بیش از گذشته فعالیت کند. اگرچه این فعالیت‌ها در حال حاضر آغاز شده است، اما باید در آینده سرعت بیشتری بگیرد.

آیا هدف از جشنواره‌های منطقه‌ای اختراعات فقط نمایش توان علمی کشور است یا این که طرح‌ها تا مرحله تجاری‌سازی تحت حمایت‌های بنیاد قرار می‌گیرد؟

دورنمای ما این است که فقط بتوانیم این توانایی را که در کشور وجود دارد به مرحله عرضه برسانیم. یعنی اگر فردی در این کشور، قابلیت، ابتکار و استعدادی دارد و می‌تواند طراح ایده‌‌ای باشد و در نهایت آن را به محصولی تبدیل کند، این مجال را پیدا کند که ایده یا توانایی‌اش را به معرض نمایش بگذارد. برای امسال هشت نمایشگاه منطقه‌ای را برنامه‌ریزی کرده‌ایم. سال‌های گذشته نیز نمایشگاه‌های منطقه‌ای برگزار شده است که برگزاری این نمایشگاه‌ها در مجموع به 2000 اختراع مورد تائید بنیاد منتهی شده که رقم قابل توجهی است. طبیعی است که همه این اختراعات به مرحله تجاری‌سازی و بازار نمی‌رسد در دنیا این نرخ بیش از یک درصد نیست. البته نیاز صنعت و بازارها بسیار بیشتر از اینهاست، چرا که ما یک کشور در حال توسعه هستیم. در مرحله تجاری‌سازی نیز بنیاد کمک‌هایی می‌کند، اما این کمک‌ها بیشتر برای راه‌اندازی طرح بوده و قرار نیست بخش دولتی از ابتدا تا انتهای مسیر مخترعان را همراهی کند. این‌طور نیست که حتی وقتی اختراعی وارد بازار می‌شود دولت خریدار آن باشد. به هر حال، مخترع باید به بازار یا صاحب سرمایه برسد تا در نهایت این محصول تجاری‌سازی شده و وارد بازار شود و به درآمدزایی و سوددهی برسد. این چرخه، یک چرخه تکمیلی و طبیعی است که بنیاد نمی‌خواهد تا پایان این حلقه، مخترع را همراهی کند. البته برای تجاری‌سازی اختراعات تسهیلات قرض‌الحسنه و تشویقی و تا حدی کمک‌هایی در نظر گرفته شده که می‌تواند برای شروع کار مناسب باشد، اما نباید توقع داشت دولت این مسیر را تا آخر طی کند. این فکر نادرستی است. مخترع باید به بخش خصوصی و سرمایه‌گذار برسد. سرمایه‌گذار هم باید توانایی تحلیل بازار و مدیریت ریسک داشته باشد. من فکر می‌کنم نیازهای کشور بیش از حدی است که این ریسک، خطرپذیر باشد. در عین حال برای ریسک‌های خطرپذیر هم می‌توان از راه‌هایی مانند بیمه استفاده کرد.

بنیاد به‌طور کلی چه تسهیلاتی برای مخترعان در نظر گرفته است؟

ما در حوزه اختراعات سطح 3 به ازای هر اختراع، کمک نقدی سه تا پنج میلیونی در نظر گرفته‌ایم. علاوه بر این، تسهیلات دیگری نیز در اختیار مخترع قرار می‌گیرد. اگر مخترعی بتواند چند اختراع ارائه و حداقل یک طرحش را به بازار عرضه کند و به مرحله تجاری‌سازی برساند از نظر بنیاد به عنوان مخترع سطح 2 شناخته می‌شود که می‌تواند از تسهیلات دیگری استفاده کند. در نهایت، کسی که مخترع سطح یک است از تسهیلات بیشتری برخوردار می‌شود. مخترع سطح یک مخترعی است که ثبت اختراع بین‌المللی دارد. البته تعداد این افراد در کشور خیلی زیاد نیست.

هنوز هم بسیاری از نخبگان که صاحب ایده هستند به خارج از کشور می‌روند و طرح‌های خود را در آنجا ارائه می‌دهند. به نظر شما این نشان‌دهنده ضعف بنیاد در حمایت از نخبگان نیست؟

این افراد یا مخترعانی که در نمایشگاه‌های خارج از کشور شرکت می‌کنند باید بدانند این نمایشگاه‌ها معتبر نیست. البته هر کس تمایل داشته باشد، می‌تواند در این نمایشگاه‌ها شرکت کند و خودش تصمیم‌گیرنده است. این نمایشگاه‌ها بیشتر یک بازار کسب و کار برای برگزارکنندگان است. تائیدهای که به اختراعات برتر داده می‌شود، معتبر نیست مگر این که اختراعی ثبت بین‌المللی داشته باشد که در این صورت ارزشمند و معتبر است. تائیدیه نمایشگاه‌های دیگر بیشتر جنبه نمایشی داشته و ارزش واقعی برای سرمایه‌گذاری ندارد. شرکت در این نمایشگاه‌ها از سوی بنیاد ملی نخبگان توصیه نمی‌شود. به هر حال به صلاحدید خود افراد بستگی دارد، اما واقعا این‌طور نیست که این ضعف بنیاد باشد. ما چند هفته پیش در استان چهارمحال و بختیاری نمایشگاه اختراعات برگزار کردیم و قرار است ماه آینده این نمایشگاه در استان اردبیل برگزار شود و پس از آن نیز نمایشگاه دیگری در جنوب کشور برگزار می‌شود. در مجموع هشت جشنواره منطقه‌ای داریم. در بهمن نمایشگاه نوآوری و شکوفایی برگزار می‌شود؛ بنابراین 9 فرصت وجود دارد و بیش از چند هزار اختراع در این 9 فرصت به نمایش گذاشته می‌شود. من فکر نمی‌کنم اگر کسی محصولی داشته باشد و بخواهد آن را به معرض نمایش گذارد تا مورد ارزیابی و داوری قرار گیرد، در این زمینه در کشور مشکلی وجود داشته باشد. علاوه بر این اگر فردی به هر علتی نتواند در این 9 جشنواره حضوری شرکت داشته باشد برای او سامانه‌ای غیرحضوری در نظر گرفته می‌شود. افراد می‌توانند مدارک خود را در این سامانه قرار دهند تا مورد ارزیابی قرار گیرد. در صورت لزوم با حضور شخص، جلسه‌ای برگزار می‌شود و در نهایت طرح ارائه شده به عنوان اختراع مورد تائید قرار می‌گیرد. البته لازم است این طرح از شرایطی مانند ثبت و تائید یک مرکز دانشگاهی برخوردار باشد. ولی در واقع بنیاد ملی نخبگان برای این افراد یعنی افرادی که اختراعی دارند 9 فرصت حضوری و یک سامانه غیرحضوری در نظر گرفته است و البته سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی هم فرصت‌هایی را برای این افراد فراهم می‌کند و اصلا چنین نیست که در کشور فرصتی برای ارزیابی اختراعات وجود نداشته باشد. ما هم اختراعات را خیلی سختگیرانه ارزیابی نمی‌کنیم، بلکه نیازهای خودمان در کشور ملاک ارزیابی است. ممکن است اختراعی در حد یک نوآوری جهانی نباشد، اما با توجه به نیازهای روزمره و صنعتی موجود ممکن است به این اختراع امتیاز بالایی بدهیم. آمارها نشان می‌دهد سال گذشته حدود 30 درصد اختراعاتی که در نمایشگاه‌های مختلف ارائه شده مورد تائید قرار گرفته که این رقم بالایی است و نشان می‌دهد اگر ایده‌ای یک ایده نسبتا قابل استفاده و کاربردی در بازار و صنعت باشد و نوآوری و ابتکار داشته باشد می‌تواند تائیدیه بنیاد را بگیرد. بنابراین ظرفیت و امکان ارزیابی و داوری اختراعات در کشور وجود دارد، اما نمایشگاه خارجی و برنامه‌هایی که با این هدف در دیگر کشورها برگزار می‌شود، مورد تائید بنیاد نیست و لوح‌های افتخار و مدال‌های اهدایی در این نمایشگاه‌ها هم ارزش چندانی ندارد. تعجب بنیاد این است که چرا رسانه و بویژه صداوسیما به این اختراعات دامن می‌زنند. مثلا در فرودگاه به استقبال این افراد رفته و گزارشی تهیه می‌کنند که از شبکه‌های مختلف صداوسیما پخش می‌شود. در صورتی که این نمایشگاه‌ها اعتباری ندارد. حتی مسئولان برگزاری این نمایشگاه‌ها هم ادعای اعتبار بالایی ندارند و هر فردی با هزینه شخصی خودش می‌تواند در این نمایشگاه‌ها شرکت کند. اگرچه گاهی آثار و اختراعات بعضی از این افراد در نمایشگاه‌های داخلی تائید نمی‌شود. البته اگر کسی بخواهد در این نمایشگاه‌ها شرکت کند؛ هیچ منعی وجود ندارد، اما اگر با نیت ارزیابی دقیق علمی اختراعاتش در این نمایشگاه‌ها شرکت کند باید توجه داشته باشد این لوح تقدیر خیلی معنی‌دار نیست و تنها در حد یک دپیلم افتخار است و نشان‌دهنده تائید بین‌المللی نیست، مگر این که ثبت اختراع بین‌المللی یا Uspatent داشته باشد. ما در کشور اختراعات را داوری می‌کنیم و در صورتی که از شرایط اولیه برخوردار باشد می‌تواند به عنوان اختراع سطح سه،  فعالیتش را آغاز کند.

سند راهبردی امور نخبگان تا چه حد می‌تواند تضمین‌کننده ایجاد نظام نخبگانی مطلوب در کشور باشد؟

سند راهبردی نخبگان سال گذشته به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و در حال حاضر مراحل اجرایی آن انجام می‌شود. با راه‌اندازی بنیاد اساسنامه و آیین‌نامه‌هایی برای آن در نظر گرفته و این ضرورت احساس شد که لازم است همه بخش‌های یک کشور و تمام ظرفیت‌هایی که وجود دارد به استفاده از نخبگان معطوف شود تا کشور از ظرفیت‌ها و استعدادهای نخبگان بهره بگیرد و به همین علت پیشنهاد سند راهبردی نخبگان از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد تا این که سرانجام این سند به تدوین رسید. به‌طور کلی هدف این سند فعال کردن همه بخش‌ها، نهادها و ظرفیت‌های کشور در شناسایی، حمایت، تشویق و به‌کارگیری و بهره‌مندی از نخبگان و استعدادهای برتر است. نخبگان هم به رتبه‌های برتر کنکور و المپیادی‌ها محدود نمی‌شوند، بلکه نخبگان بخش‌های دانشگاهی، فرهنگی و صنعتی تحت حمایت بنیاد قرار می‌گیرند و این توسعه نخبگان در سند راهبردی نخبگان دیده شده است. بنیاد ملی نخبگان موظف است گستره نخبگان را افزایش و توسعه دهد، بنابراین تعریف نخبگان از محدوده فعلی خارج می‌شود. البته در این زمینه گام‌هایی برداشته شده است. ما در حال حاضر از نخبگان هنری هم حمایت می‌کنیم.

آیین‌نامه نخبگان حوزوی هم در حال تدوین و تصویب است. شناسایی و حمایت از نخبگان قرآنی، علمی، دانشگاهی، استادان برجسته و مخترعان از تکالیفی است که این سند به عهده ما گذاشته است. یکی از اصلی‌ترین تکالیفی که این سند، برای بنیاد مشخص کرد، توسعه دایره شناسایی است. یکی از دیگر محورهای این سند موضوع جذب نخبگان است. حالا که نخبگان شناسایی شده‌اند باید مورد تشویق قرار گیرند و در بخش‌های مختلف جذب شوند. در بخش علمی و دانشگاهی افرادی آماده به خدمت هستند، اما امکان جذب آنها در کشور وجود ندارد. ظرفیت دانشگاه‌ها و کسب و کار کامل نیست و نمی‌تواند برای جذب نخبگان ظرفیت‌های مورد نیاز را تامین کند. یکی از دیگر تکالیف این یافتن، امکانی برای جذب این افراد است و این کاری نیست که فقط یک سازمان یا موسسه به تنهایی بتواند انجام دهد. بلکه فرآیند فرادستگاهی است. بخش آموزشی و فرهنگی هم در این سند دیده شده است. به نظر من سند راهبردی نخبگان، سند کاملی است، اما مهم‌تر از تدوین سند، اجرای آن است که باید بتدریج به سمت اجرایی شدن آن گام برداریم. کارهایی که بنیاد تا امروز انجام داده است نیز در جهت سندی است که بعد تصویب شد. در حال حاضر تقریبا همه آیین‌نامه‌های بنیاد بجز آیین‌نامه شناسایی و حمایت از نخبگان حوزوی که تدوین آن به عهده خود این افراد بوده، اجرا شده و این از افتخارات ماست. اگرچه باید کامل شود و توسعه یابد تا در اجرا کیفیت بالاتری مورد توجه قرار گیرد که امیدواریم در آینده به توسعه کیفی هم برسیم.

با توجه به آنچه گفته شد، به نظر می‌رسد سند راهبردی کشور در امور نخبگان و نقشه جامع علمی کشور دارای مشترکات زیادی است.

بله، اشتراکات زیادی میان این سند و نقشه‌ جامع علمی کشور وجود دارد. اگر آنها را باهم مقایسه کنید متوجه می‌شوید هیچ بندی از سند یا هیچ بندی از نقشه جامع علمی کشور در تعارض نیست و ناسازگاری ندارد. نقشه جامع علمی کشور مربوط به حوزه علم و پژوهش در کشور است که بخشی از آن به نخبگان مربوط است. سند راهبردی کشور در امور نخبگان همان‌طور که از نام آن مشخص است به حوزه امور نخبگان و استعدادهای برتر مربوط است که در نقشه جامع علمی کشور هم می‌تواند تاثیرگذار باشد. این اسناد بالادستی مکمل هم هستند و حتی با سند چشم‌انداز و برنامه توسعه هم هیچ ناسازگاری ندارد که این ویژگی به نظر من یک امتیاز است. این اسناد به افرادی که مجری کار هستند راه را نشان می‌دهد.

در حال حاضر مسیر ما روشن است و افرادی که در بنیاد، وزارت علوم یا دانشگاه‌ها کار می‌کنند می‌دانند با یک نقشه جامع مواجه هستند که این نقشه راه را نشان می‌دهد و مشخص می‌کند در چه مسیری باید حرکت کنیم و از چه مسیری اجتناب کنیم تا از سردرگمی در تصمیم‌گیری نجات یابیم. البته برای رسیدن به اهداف، دقت در اجرا هم مهم است. ما توصیه می‌کنیم از این اسناد روزانه استفاده شود و این‌طور نباشد که این اسناد در کتابخانه‌ها قرار داده شود. بلکه باید این اسناد هر روز خوانده و مرور شود تا از اصل و هدف اولیه دور نشویم و از هرگونه انحرافی جلوگیری شود.

در حال حاضر 30 بنیاد استانی در کشور راه‌اندازی شده است. اساسا بنیادهای استانی با چه هدفی راه‌اندازی شده‌اند؟

راه‌اندازی بنیادهای استانی نشان‌دهنده عدالت در توجه به امور نخبگان در سراسر کشور است. پیش از این رسیدگی به امور نخبگان در تهران انجام می‌شد و بتدریج توجه به استان‌های مختلف نیز مطرح شد. استان‌های مختلف از نظر نخبه‌خیزی و حتی نگهداشت نخبگان متفاوت هستند، اما همه این استان‌ها ظرفیت‌های خودشان را دارند. یکی از اهداف تاسیس بنیادهای استانی، جذب و اشتغال است.

بنیادهای استانی کمک می‌کنند نخبگانی که بومی یک استان هستند به همان استان بازگشته و در آنجا فعالیت کنند. نخبگان هر استان می‌توانند به مدیریت استان کمک کنند. منظور از مدیریت استانی، مجموعه سازمان‌ها و نهادهای استانی است. حتی بسیاری از استان‌هایی که به نظر نمی‌رسد محروم باشند، از حضور نخبگان در مدیریت استان محرومند. نخبگان یا درس می‌خوانند یا کار می‌کنند یا در صنعت مشغول فعالیت هستند. بنیادهای استانی حلقه ارتباطی بین نخبگان استانی و مدیران استانی هستند و در بخش‌های مختلف علمی، دانشگاهی، بازار، صنعت و حتی در فعالیت‌های فرهنگی در استان‌هایی که بنیاد این نقش را بخوبی ایفا کرده است، بیش از این‌که بنیاد بهره‌مند شود، مدیریت استانی از ظرفیت‌ها و استعدادهای نخبگان بهره‌مند شده است. این بنیاد انجام وظایف مختلفی نظیر حمایت از نخبگان و ارائه تسهیلات را به عهده دارد. بنیادهای استانی بازوهای مکمل ستاد تهران هستند، اما هدف اصلی جذب و اشتغال نخبگان استانی و کمک به مدیریت استانی است؛ تنها باید مراقب باشیم مدیریت استانی به انحراف نرود.

بنیاد ملی نخبگان چگونه می‌تواند در تغییر رویکردها به علم و فناوری تاثیرگذار باشد؟

بخش مربوط به علم و فناوری یک بخش از بنیاد ملی نخبگان را تشکیل می‌دهد و باید مراقب باشیم این بخش روی بخش‌های دیگر سایه نیندازد و آنها را به عقب نراند. به همان اندازه که علم و فناوری مهم است، تکمیل چرخه‌های صنعتی و حمایت از نخبگان صنعتی هم مهم است. استفاده از نخبگان فرهنگی و هنری هم باید مورد توجه باشد. اینها باید به موازات هم پیش روند، چون کشور به همه اینها نیاز دارد. اما من فکر می‌کنم بنیاد، محلی برای شناسایی و کمک به بخش‌هایی است که به بهره‌مندی از نخبگان نیاز دارند. در بنیاد ملی نخبگان اطلاعات مربوط به همه نخبگان موجود است و هر نهاد یا سازمان علمی و پژوهشی می‌تواند از این اطلاعات استفاده کند. با توجه به این‌که در حوزه علمی و پژوهشی یا دیگر حوزه‌ها بهترین فرزندان این کشور توسط بنیاد مورد حمایت قرار می‌گیرند، بنابراین بنیاد می‌تواند در تغییر رویکردها به علم و فناوری نقش مهمی داشته باشد. نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که حتی اگر نخبگان برای ادامه تحصیل و به دست آوردن آخرین دستاوردهای علمی دیگر کشورها در بهترین دانشگاه‌ها از کشور خارج شوند، این کار پسندیده است و بنیاد با این‌که جوانان برای ادامه تحصیل به دیگر کشورها بروند موافق است. حتی برای این موضوع برنامه‌هایی هم دارد تا بچه‌های خوب و مستعد بتوانند برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته و سپس بازگردند و به کشورشان خدمت کنند. حتی اگر اقلیتی از آنها به کشور بازنگردند و در دیگر کشورها منشاء اثر باشند، مطمئن باشید باز هم آثار آن به ایران معطوف می‌شود و این موضوع اصلا از نظر بنیاد مهم نیست. ما افق بسیار روشنی را پیش‌رو داریم. آمارها نشان می‌دهد خروج از کشور به معنی مهاجرت دائمی کاهش یافته است. اگرچه مهاجرت برای ادامه تحصیل پسندیده است. اگر این افراد بعد از ادامه تحصیل بازگردند مورد حمایت قرار می‌گیرند، اما بنیاد فقط می‌تواند از گروهی از نخبگان حمایت کند و برای شناسایی دیگر نخبگان و استعدادهای برتر باید از راهکارهای دیگری استفاده کرد.

این‌طور نیست که غول کنکور معیار شناسایی نخبگان باشد. فردی که رتبه 150 یا حتی 1500 کنکور را کسب کرده هم فردی نخبه است. بین این افراد تفاوت زیادی وجود ندارد. آنها هم باید از بخشی از حمایت‌ها برخوردار شوند. بخشی از سند هم به شناسایی فرآیندی نخبگان به جای شناسایی منطقه‌ای معطوف است، المپیاد یا کنکور با وجود این‌که ارزشمند است، معیار منطقه‌ای است. اگرچه تجربه نشان داده است این افراد در مراحل بعدی هم موفق هستند، اما سایر نخبگان هم باید مورد حمایت قرار گیرند. بنیاد فرصتی برای شناسایی، حمایت و بهره‌مندی کشور از نخبگان است و این افق روشن دور از دسترس نیست.

فرانک فراهانی‌جم / گروه دانش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها