
یکی از راههای گسترش نفوذ این نوع از دیپلماسی که اتفاقا جواب و واکنش بسیار خوبی هم از آن گرفتهاند، سرمایهگذاری در حوزه رسانه برای سیطره نفوذ خود و راهبری افکار عمومی در کشورهای مختلف است. رسانههایی که به زبانهای مختلف و در قالبهای متنوع یک رسالت بیشتر ندارند: سیاستها و اقدامات این کشور را در اقصا نقاط دنیا برای مردم عادی تشریح و توجیه کنند و چهرهای حامی این ملتها از این کشور به تصویر کشند.
سازمان رسانهای «صدای آمریکا» با تعقیب چنین اهدافی به منظور پیشبرد دیپلماسی عمومی آمریکا در برههای که بیش از هر زمان دیگری آنها نیاز به یارگیری در میان ملتها و تاثیرگذاری بر افکار جهانیان داشتند بنا نهاده شد. درست 70 سال پیش و کمی بعد از حمله ژاپنیها به پرلهاربر که زمینهساز ورود آمریکاییها به جنگ جهانی دوم شد، این سازمان پخش اولین برنامههای رادیویی خود را آغاز کرد؛ ذکر این نکته خود بسیاری از سیاستگذاریها و اهداف مدنظر ایدهپردازان چنین سازمانی را تا حدود زیادی روشن خواهد کرد. وقتی اشاره شود اولین زبانی که این رادیو به آن برنامه پخش کرد زبان آلمانی و برای مردمی بود که در آن مقطع زمانی بزرگترین و قدرتمندترین دشمن آمریکاییها بودند، اما هدف این بود که این سازمان رسانهای حساب مردم و دولت ژرمن را از هم جدا کند و از سیاستهای آمریکا که به زعم این رسانه منافاتی با خواست و اراده مردم آلمان نداشت در قالب برنامههای مختلف رادیویی سخن گوید. بهبود چهره آمریکا در جهان، گسترش آزادی و دموکراسی آمریکایی و به پیشبردن گونهای از سیاستورزی آمریکایی که شکل رسمی و نمایان آن در وزارت خارجه آمریکا پیگیری میشود، اهدافی بود که خیلی زود به یک الگو در میان سایر بخشهای این رسانه و زبانهای مختلف آن تبدیل شد.
صدای آمریکا خیلی زود گسترش یافت و زبانهای متعدد دیگری به آن اضافه شد و حالا 70 سال از ماه مارس 1942 و تاسیس voice of America میگذرد و به ادعای دیوید انسور، مدیر فعلی این سازمان به بیش از 43 زبان دنیا در محدوده جغرافیایی آسیا، اروپا و شمال آفریقا برنامه پخش میکند و در هفته مخاطبی درحدود 141 میلیون نفر در سراسر دنیا دارد. مجموعه صدای آمریکا(VOA) زیرمجموعه هیات مدیره رسانههای خارجی دولت ایالات متحده آمریکا یا همان BBG و زیر نظر این هیات مدیره ـ که اعضای آن متشکل از شورای روابط خارجی آمریکا و نمایندگان منصوب دستگاه وزارت امورخارجه این کشور هستند ـ اداره شده که ریاست BBG نیز با رای مجلس سنای آمریکا انتخاب میشود. گزارههای مناسب برای به عهدهگرفتن این مدیریت نیز توسط «تیم بازرسی ویژه ایالات متحده آمریکا» که فعالیتهای رسانههای عمومی آمریکا را زیر نظر دارد به مجلس سنای ایالات متحده و وزارت خارجه معرفی میشوند.
صدای آمریکا بیش از 1100 کارمند رسمی دارد که همگی آنها در مقر این سازمان رسانهای در واشنگتن مشغول فعالیت هستند. در نقاط مختلف دنیا نیز خبرنگاران و گزارشگران آزاد با آن همکاری میکنند تا در هفته بیش از 1500 ساعت برنامه رادیویی و تلویزیونی برای پخش ماهوارهای در سراسر دنیا فراهم آید. هزینه تولید تمام این برنامهها توسط دولت آمریکا تامین میشود و این سازمان هیچگونه درآمدی از محل تبلیغات ندارد. بودجه سالیانه صدای آمریکا کمی بیش از 800 میلیون دلار است که با تایید سنا و موافقت رئیسجمهور آمریکا پرداخت میشود.
بخش فارسی؛ افراط به جای حرفهایگری
یکی از زبانهایی که از همان بدو راهاندازی صدای آمریکا به این رسانه افزوده شد، زیان فارسی بود. در همان سال 1942 که این سازمان راهاندازی شد بخش فارسی نیز در آن شروع به فعالیت کرد که این فعالیت اما تنها برای فراهمآوردن محتوای موردنیاز در مورد رویدادهای ایران بود و پخش برنامه به زبان فارسی در این رادیو وجود نداشت. این فعالیت تا سال 1945 ادامه داشت و سپس متوقف شد. 4 سال بعد بخش فارسی دوباره فعالیت خود را از سرگرفت و اینبار 11 سال ادامه پیدا کرد و در سال 1960 متوقف شد. این آمد و شد در فاصله سالهای 1964 تا 1966 نیز تکرار شد تا اینکه سرانجام چندماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونشدن رابطه دیپلماتیک ایران و آمریکا، اولین پخش برنامههای رادیویی صدای آمریکا به زبان فارسی شروع شد. حال با گذشت 33 سال از آن تاریخ برنامه نیمساعته رادیویی صدای آمریکا به یک رادیوی فارسیزبان تماموقت تبدیل شده و تلویزیون و وبسایت نیز به این بخش اضافه شده است. بخش فارسی صدای آمریکا بنا به گفتههای مدیران آمریکایی این سازمان یکی از مهمترین بخشهای این رسانه است که در بین سایر زبانها اهمیت ویژهای به آن داده میشود. این اهمیت تا آنجاست که در ساختار سازمانی صدای آمریکا، 43 زبانی که به آن برنامه پخش میشود به 8 گروه منطقهای تقسیم شده و تنها زبانی که به تنهایی یک گروه مجزاست، زبان فارسی است. برای مثال، زیرگروه منطقهای شرق آسیا و اقیانوس آرام شامل 11 زبان است یا بخش آفریقا باید به 9 زبان برنامه پخش کند و بودجه چنین بخشهایی بین زبانهای مختلف آن تقسیم میشود.
نکته: به بخش فارسی صدای آمریکا اهمیت ویژهای داده میشود. این اهمیت تا آنجاست که در ساختار سازمانی، 43 زبانی که به آن برنامه پخش میشود به 8 گروه منطقهای تقسیم شده و تنها زبانی که به تنهایی یک گروه مجزاست، زبان فارسی است
بخش فارسی صدای آمریکا اما آن چیزی که آمریکاییها انتظارش را داشتند، نشد. تا زمانی که خروجی این بخش از طریق امواج رادیویی مخابره میشد، وجود برخی بخشهای سرگرمی و تحلیلهایی که مخاطبان ممکن بود کمتر از سایر رسانهها بشنوند جمعی از شنوندهها را حول آن گرد آورده بود، اما درست از روزی که تلویزیون و برنامههای تلویزیونی فارسیزبان صدای آمریکا راهاندازی شد، ورق برای این رسانه فارسیزبان برگشت. خامدستی و غیرحرفهایگریها که زمانی در لابهلای آهنگها و شوخیهای رادیویی پوشانده میشدند، برای مخاطبان رو شدند و نکته جالبتوجه اینجاست که این افول در حالی صورت میگرفت که بخش فارسی از حمایت ویژه آمریکاییها در اختصاص بودجه و امکانات برخوردار بود. بودجه این بخش از صدای آمریکا بعد از بخش انگلیسی این سازمان که برای چندصد میلیون مخاطب در دنیا برنامه تولید و پخش میکند با رقمی حدود 25 میلیون دلار در سال بیشترین بودجه است. مشکل این رسانه اما بودجه و امکانات نیست بلکه گره کور کار این رسانه در ساختار غیررسانهای آن و فاصلهای است که تفکرات، ایدهآلها و دنیای دستاندرکاران سازمانی آن با خواستها و دنیای مخاطبان فارسیزبان دارد.
شبنشینی و دورهم نشستنهای محفلی
اگرچه بخش فارسی صدای آمریکا ادعا میکند که از منشور کلی این سازمان (VOA Charter) پیروی میکند که در سال 1976 با امضای جرارد فورد، رئیسجمهور وقت آمریکا به قانون تبدیل شده است، اما فضای غیررسانهای که بر ساختار این رسانه سایه افکنده موجب شده تا در دستیابی به اهدافی که اتفاقا با یک نگاه سازمانی و خارج از مدیریت ایرانی آن برنامهریزی شده، ناکام بماند. ریچارد ال دف معتقد است: هر سازمانی جدا از ویژگیهایی چون داشتن هدف مشخص و طراحی آگاهانه ساختاری، باید دارای ارتباطی فعال و منطقی با محیط بیرونی و پیرامونی خود باشد. «در حقیقت ساختار واقعی سازمان رسانهای با وجود این عنصر قابل تصور و فهم است.» در یک سازمان رسانهای این ارتباط با محیط بیرون به معنای شناخت، تعامل، احترام و ارتباط فعال با مخاطبان است، چیزی که به یک پاشنه آشیل در تلویزیون صدای آمریکا تبدیل شده و تمام ساختار سازمانی آن تحتالشعاع مناسبات درونی آن قرار گرفته که حاشیههای آن بسیار پررنگتر از متن بوده است. تعویض پیاپی مدیران این شبکه ـ که معمولا با واکنشها و گلایههای تند رسانهای همراه است ـ در کنار تعریف و بازتعریف مداوم برنامههای آن و ناتوانی در ارائه یک لیست از برنامه و زمانبندی ثابت برای کانالی که در روز کمتر از 5 ساعت برنامه تولیدی (آن هم از نوع استودیویی) دارد، نشان میدهد مدیریت سازمانی این رسانه از ضعفی غیرقابل کتمان رنج میبرد که نتیجهاش برای رسانهای که ادعای قریب به نیم قرن فعالیت دارد، ریزش روزافزون مخاطب و باختن قافیه به رقیبان بوده است.
صدای آمریکا از 2 جنبه فرمی و محتوایی از ضعف ساختاری رنج میبرد، در ساختار فرمی یا شکلی این رسانه در ابعادی از استانداردهای سازمانی چون میزان رسمیبودن، نوع تقسیم کار و تخصصیبودن، رعایت استاندارد در اجرای فعالیتها و نحوة سلسله مراتب و اختیارات، این رسانه به شدت خارج از ریل حرکت میکند. بسیاری از برنامههای این شبکه در فقدان استانداردهای ابتدایی هر شبکه تلویزیونی به محفلهای گپوگفت جمعی از افرادی تبدیل شده که دارای علایق و گرایشهای فکری کاملا یکسان و برخی دوستیهای کاری و نسبی هستند که ماهیتی توخالی به محتوای این برنامهها میبخشد، ماهیتی که تظاهر به تکثرگرایی و بیطرفی هم نمیتواند آن را ازچشم مخاطبان دور نگه دارد.
استفاده از نیروهای غیرمتخصص که اغلب دارای عقبه سیاسی شدید بوده و رسانه را محملی برای حقانیت سیاسی خود قلمداد کردهاند از یک سو و استفاده از قالبهای منسوخ و افههای تصویری بسیار ضعیف در ساخت برنامهها موجب شده است تا آسانگیرترین مخاطبان نیز رضایتشان توسط این کانال جلب نشود. مهمتر اینکه به باور بسیاری از کارشناسان؛ مدیران این شبکه باید گواهی ویژه امنیتی کار در دستگاههای دولتی آمریکا را داشته باشند در نتیجه انتخاب آنها به شدت متأثر از عواملی جز تجربه در کار خبرنگاری است که این خود زنجیرهای از انتخابهای بعدی بر اساس چنین الگویی را در این شبکه به وجود آورده است که ورود و خروج دستهای کارکنان بخش فارسی صدای آمریکا در سالهای اخیر شاهدی بر این مدعاست.
ضعف سازمانی حاکم بر این رسانه تا آنجاست که تلویزیونی که داعیه جذب مخاطبان جوان فارسیزبان را دارد، میانگین سنی کارکنانش 64 سال است! کارکنانی که سابقه برخی از آنها موجب شده تا اجراهای تکراریشان نهتنها با هیچگونه نقد و استانداردی تغییر نکند بلکه برخی چهرههای آن برای خود حقوق و اختیاراتی ورای یک نیروی سازمانی قائلند. صدای آمریکا به جزیرههای مجزایی از کارکنان غیرحرفهای کار رسانه میماند که نهتنها درک درستی از دنیای پیرامون خود و مخاطبانشان ندارند که روابط درونسازمانی منسجمی نیز در میان این جزیرههای تکافتاده حاکم نیست.
کارکرد ضعیف این رسانه در سالهای اخیر، صدای سناتورهای آمریکایی را هم درآورده است؛ بهرغم تاکید ویژه آمریکاییها بر صدای آمریکا برای پیشبرد دیپلماسی عمومی این کشور در قبال ایران، انتصابات غیررسانهای در این تلویزیون نتیجه موردنظر آمریکاییها را حاصل نکرده است، اما باوجود نارضایتی سنا و تغییرات جدید مدیریتی در این کانال خبری، بازهم پیکر نیمهجان این کانال فارسیزبان همچنان بیرمق به حیات خود ادامه میدهد و هنوز در این شبکه بر همان پاشنه غیرحرفهایگری میچرخد.
رضا سخاوت / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد
دکتر محمد اسحاقی، استاد دانشگاه تهران:
محمدرضا مهدوی در گفتوگو با «جامجم»: