گفتگو با کامران کاظم‌زاده، مدیر رادیو فرهنگ

اولویت ما فرهنگ‌شناسی است نه فرهنگ‌سازی

رادیو فرهنگ یکی از حساس‌ترین شبکه‌های رادیویی است هم به این دلیل که رسانه‌ها در جامعه امروز که به جامعه اطلاعاتی و عصر رسانه‌ای مشهور است دارای کارکردهای زیادی است و هم فرهنگ مقوله ارزشمند و تعیین‌‌کننده‌ای در میان ایرانیان است.
کد خبر: ۳۳۴۹۴۸

حضور انواع فرهنگ‌های قومی و محلی در کنار دو سویه مهم فرهنگ ملی و مذهبی در کشور ما که البته به شدت در فضای فرهنگ مدرن و جهانی هم به سر می‌برد از یک سو و پیچیدگی و چند لایه بودن مفهوم فرهنگ از سوی دیگر شرایطی را دامن زده که در آن؛ فرهنگ از منزلت و جایگاه ارزشمندی برخوردار است. هم از حیث سیاسی و هم از منظر دینی و ملی، تاریخ و تمدن ایرانی به عنوان یکی از ملل فرهنگ‌ساز در جهان مطرح بوده است و حتی انقلاب اسلامی که در ظاهر یک پدیده سیاسی شناخته می‌شود بیشتر به عنوان یک انقلاب فرهنگی معروف است که به نظر می‌رسد برای اثبات اهمیت این مقوله به دلایل بیشتری نیاز نباشد. با این وجود آیا رسانه‌ای مثل رادیو توانسته است به نیازها و مطالبات متنوع فرهنگی در جامعه پاسخ دهد و اساسا وظیفه اصلی این رادیو در نسبت با فرهنگ چیست؟ آیا وظیفه رادیو فرهنگ فرهنگ‌سازی است یا شناخت و معرفی رفتارها و مظاهر فرهنگی به مخاطبان و مردم. به طور کلی رادیو فرهنگ چقدر می‌تواند در مناسبات فرهنگی کشور به عنوان یک رسانه تاثیر بگذارد و دامنه و عمق این تاثیر‌گذاری تا کجاست؟ اینها و چندین سوال دیگر درباره فرهنگ، پرسش‌هایی بود که با کامران کاظم‌زاده، رئیس رادیو فرهنگ در میان گذاشتم و فکر می‌کنم مطالعه آن برای کسانی که مثل من دغدغ فرهنگ دارند، جالب و شنیدنی باشد.

در علوم اجتماعی و انسانی، مفهوم فرهنگ یک مفهوم پیچیده و دشواری است که تعریف واحد و مشخصی ندارد و هر یک از صاحب‌نظران تعریف متفاوتی از فرهنگ ارائه داده است حالا رادیویی شما که منتصب به فرهنگ است آیا تعریف واحد و روشنی را برای این مفهوم در نظر قرار گرفته است. به عبارت بهتر این رسانه آیا مبنای سیاستگذاری و برنامه‌سازی‌های خود را بر مبنای یک تعریف معین و پذیرفته شده از فرهنگ قرار داده است؟ اصلا تعریف شما به عنوان مدیر این شبکه از فرهنگ چیست؟

همانطوری که اشاره کردید فرهنگ یک مفهوم پیچیده و دشواری است به ویژه در روزگار ما که بخش‌های دیگر جامعه ارتباط تنگاتنگ دارد. ما مبنای کار خود را در این شبکه بر این اساس گذاشتیم که رادیو فرهنگ، رسانه‌ای است که انعکاس دهنده تمامی دستاوردهای فکری، هنری و ادبی قوم ایرانی است.

بدون هیچ خط قرمزی؟

بله بدون هیچ خط قرمزی. میراث گذشتگان ما که خط قرمز نمی‌شناسد.

خوب ممکن است اعضای یک فرقه هم مدعی شود که باید دستاوردهای او باید در دایره این تعریف قرار بگیرد...

...ببینید وقتی می‌گوییم فرهنگ قوم ایرانی، آنوقت پارامترهای این فرهنگ معیار قرار می‌گیرد. یک فرقه که جزء قوم ایرانی نیست.

خوب همان قومیت را در نظر می‌گیریم. یکی از مصادیق یا ویژگی‌های این قومیت، زبان است و به یک معنا، زبان عصاره فرهنگ است. با این وجود آیا زبان‌های محلی و قومی هم در رادیو فرهنگ، می‌توانند جولان دهند و مورد استفاده قرار گیرند؟

بله. حتما باید از زبان‌های قومی بهره بگیریم و اگر این کار را نکنیم اشتباه کرده‌ایم. اتفاقا یکی از سیاست‌های ما در ویژه برنامه‌های تابستانی رادیو فرهنگ پخش برنامه‌هایی با زبان محلی است. در واقع این برنامه‌ها در مراکز استان‌ها تولید می‌شود و ما از رادیو فرهنگ آنها را پخش خواهیم کرد. من معتقدم که اتحاد و هویت ملی ما در گروه توجه به اقوام و خرده فرهنگ‌هاست.

برخلاف دیدگاه شما برخی معتقدند که تقویت هویت و اتحاد ملی پرهیز از قوم‌گرایی است. به این معنی که مثلا توجه به زبان‌های محلی منجر به تضعیف زبان فارسی به عنوان زبان رسمی ایرانیان خواهد شد.

هیچ شکی نیست که توجه به قومیت‌ها در نهایت باید به تقویت وحدت ملی منجر شود. اما این توجه و احترام به زبان‌های محلی و قومی به وحدت ملی لطمه نخواهد زد چون که اقوام ما خودشان را ایرانی می‌دانند و ملیت را بر قومیت، مقدم می‌دانند. بگذارید این سوال را مطرح کنم که کدامیک از شبکه‌های ما زبان فارسی را تبلیغ می‌کند که ادعا داشته باشیم از زبان‌های محلی صرف نظر کنیم؟

مگر صدا و سیما از زبانی غیر از فارسی استفاده می‌کند؟

اشتباه نکنید این زبان فارسی نیست بلکه زبان تهرانی است که در رسانه‌های ما استفاده می‌شود و این به نابودی خرده فرهنگ‌های بومی ما دامن می‌زند. لهجه تهرانی خود یک گویش از زبان فارسی است نه معیار آن. آفت ماجرا این است که الان یک فرد شهرستانی عارش می‌شود به زبان محلی خود صحبت کند.

خوب اگر گویش تهرانی مصداق زبان فارسی نباشد پس کدامیک از لهجه و گویش‌ها را باید ملاک زبان فارسی قرار دهیم؟

ما سال‌هاست که در رسانه به یک مساله خیلی تاکید داریم و آن رسیدن به زبان معیار است که داریم تلاش می‌کنیم که الگو و ساختار آن را پیدا کنیم و مبنا قرار دهیم. مثلا در بی.بی.سی زبان عادی مردم معیار نیست و یک زبان رسانه‌ای در اخبار و برنامه‌های دیگر آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع نوع واژه‌گزینی، جمله بندی و به طور کلی ادبیات حاکم بر زبان رسانه‌ای ما باید تنظیم و تهیه شده و به عنوان زبان معیار به رسمیت شناخته شود.

خوب یک تمایزی هم باید بین زبان رسانه و زبان عمومی در جامعه وجود داشته باشد.

دقیقا همینطور است. در واقع باید ببینیم که زبان در چه بستر و زمینه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرد. مثلا در ژانر طنز حتما باید به زبان مردم نزدیک شد و نمی‌توان از زبان رسمی و خبری استفاده کرد. در واقع از نوع زبان و انواع آن باید در جای خود استفاده کنیم تا از تداخل و تناقض جلوگیری شود. متاسفانه در گذشته چنین مشکلی در رادیو وجود داشت و تصور بر این بود که داش مشتی حرف زدن یعنی با مخاطبان ارتباط صمیمی برقرار کردن. شما ببینید هیچ کس بهتر از مولوی و حافظ و سعدی صمیمانه با مخاطب سخن نگفته‌اند اما سخن آنان ادیبانه و عمیق بوده است.

دقیقا به همین دلیل انتظار می‌رود که رادیو فرهنگ حساسیت و اهتمام بیشتری روی ادبیات رسانه‌ای خود داشته باشد. به این منظور چه اقدامی انجام داده‌اید؟

حق با شماست. به همین دلیل ما یکسری آیین‌نامه آماده کرده‌ایم که گویندگان رادیو را ملزم به رعایت قواعد و دستور زبان فارسی در اجرا استفاده می‌کند. همچنین برنامه‌هایی برای آموزش نیروها داریم تا رادیو فرهنگ دارای تشخص فرهنگی و هویتی خاص خود شود.

آقای کاظم‌زاده، فرهنگ مقوله گسترده و پردامنه‌ای است که شبکه‌های دیگر هم مدعی دغدغه آن هستند یا در زمینه مسائل فرهنگی برنامه‌های مختلفی تهیه می‌کنند. چه ویژگی خاصی رادیو فرهنگ در این زمینه دارد که این تشخص فرهنگی را بیشتر پوشش داده و نمایندگی کند؟

از منظر سوسوری ما یک زبانی داریم به نام زبان رادیو که با زبان تلویزیون متفاوت است. در واقع بین زبان به معنای قواعد و دستور و کلام و سخن تفاوت وجود دارد. به قول مولانا این زبان پرده است بردرگاه جان/ آدمی مخفی است در زیر زبان. در رادیو منطق تخیل و کارکردهای شنوایی حاکم است که با تلویزیون که منطق تصویر بر آن حاکم است، فرق می‌کند. رادیو به عنوان یک رسانه دارای زبان است ضمن این‌که نوع و اهداف رادیو نیز این زبان شکل و صورتی خاص می‌دهد. به این معنی که زبان رادیو در شبکه جوان یک جلوه‌اش بروز پیدا می‌کند و در شبکه فرهنگ جلوه دیگرش. ما سعی می‌کنیم تا زبان فاخرتری در رادیو فرهنگ مورد استفاده قرار بگیرد ضمن این‌که حجم و جنس برنامه‌های این شبکه بیش از شبکه‌های دیگر مبتنی بر کنش‌های فرهنگی است. متاسفانه یکی از چالش اساسی در حوزه فرهنگ این است که متولی مشخص ندارد و همه خود را مسوول و مفسر فرهنگ می‌دانند. بیشترین آسیب‌های ما نیز از حوزه فرهنگ است. الان چند سالی است که رهبر معظم انقلاب از مهندسی فرهنگ سخن می‌گوید ولی هنوز در عملیاتی کردن این ایده اقدام خاصی صورت نگرفته است.

اگر بخواهیم فرهنگ را در نسبت با مخاطبان تقسیم‌بندی کنیم احتمالا به فرهنگ عام و فرهنگ خاص می‌رسیم. آیا رادیو فرهنگ بر این اساس بین مخاطبان و برنامه‌های خود تمایزی قائل است؟

حتما همینطور است. همانطور که مخاطب عام و خاص داریم، فرهنگ عام و خاص هم داریم که رویکرد ما در رادیو فرهنگ مبتنی بر این تقسیم‌بندی است. شاید با توجه به این که فرهنگ یک مفهوم و پدیده والا و فاخری است، این تصور ایجاد شود که مخاطبان رادیو فرهنگ جزو خواص و نخبگان جامعه هستند؛ اما واقعیت این است که ما به مخاطب و فرهنگ عامه نیز توجه کرده‌ایم. هیچ رسانه‌ای با هر سطح کاری و هدفی که دارد نمی‌تواند به مخاطب عام بی‌توجه باشد. به ویژه این‌که مخاطب عام در حوزه‌های مختلف در معرض تهاجم است.

با این حساب رادیو فرهنگ شاید بیش از شبکه‌های دیگر خود را موظف به مقابله با تهاجم فرهنگی می‌داند؟

یکی از مواردی که متولیان فرهنگ از آن غفلت کرده‌اند این است که در برابر تهاجم فرهنگی منفعل عمل کرده‌اند. ما همیشه ایستادیم اتفاقی بیفتد تا بعد واکنش نشان دهیم. در واقع ما هیچ وقت به صورت فعال به اشاعه فرهنگی نپرداختم و ما سعی می‌کنیم که در رادیو فرهنگ دست به این کنش فرهنگی بزنیم و با ساخت برنامه‌های مختلف به اشاعه و تبلیغ فرهنگ خودی کمک کنیم. به نظر من باید یک نهضت فرهنگی راه بیفتد و به اصحاب فرهنگ با هر ذوق و سلیقه‌ای اعتماد شود.

در علوم اجتماعی امروز به ویژه رشته‌های مثل مطالعات فرهنگی، فرهنگ عامه تبدیل به موضوع علمی شده است مثلا بررسی فرهنگ رانندگی در تهران. رادیو فرهنگ چقدر به بررسی فرهنگ عامه اهتمام دارد؟

به نظر من صدا و سیما برای بهبود یا ارتقاء فرهنگ عام هیچ کاری نمی‌تواند بکند. خیلی ما هنر بکنیم داشته‌های گذشتگان خود را حفظ نماییم. یعنی یک آرشیو صوتی و تصویری محکم داشته باشیم چون به دلیل هجمه مدرنیسم این آثار و فرهنگ عامه در حال نابودی است. اداره کل ارشاد اسلامی ما باید در برابر سیل بنیان کن مدرنیسم در جهت حفظ میراث گذشته برنامه‌ریزی کند. مدرنیسم الان بر معماری، سبک زندگی، پوشش، زبان، فکر و حتی خیالات ما به شدت تاثیر گذاشته است.

حالا رادیو فرهنگ چقدر به این فرهنگ عامه و فلکوریک بها داده است؟

توقع نداشته باشید که رادیو و تلویزیون در مقابل این سیل بنیان کن بتواند مقاومت کند یا جهت آن را تغییر دهد. حداقل کار ما این است که میراث گذشتگان را حفظ کنیم. کار دوم ما هویت‌سازی و کمک به تقویت و تحکیم هویت ملی و قومی است به طوری که یک فرد از این‌که به زبان محلی و قومی خود استفاده کند، شرمنده نباشد. قصه‌ها و مثل‌ها و متل‌های فراوانی در فرهنگ فلکوریک ما وجود دارد که باید شناسایی شده و معرفی شود.در موسیقی و ادبیات هم باید این کار را انجام دهیم تا فرهنگ عامه را در ساختار امروزی بازسازی کنیم. ما الان موسیقی اقوام و محلی را به فراموشی سپردیم و افرادی مثل کامکارها بودند که توانستند مثلا موسیقی کردی را حفظ کنند. واکاوی متون کهن و ادبی نیز در همین راستا باید انجام شود تا مردم ما مظاهر فرهنگ سنتی خود رابه یاد داشته باشند. یکی از خطاهای بزرگ رسانه ما که سال‌هاست درباره آن تذکر داده‌ایم این است که به جای ایجاد تشنگی راغب، سیری کاذب ایجاد کرده‌ایم. رسانه‌ها باید کنجکاوی درباره واکاوی فرهنگ سنتی را در مخاطبان خود ایجاد کند. در ضمن این مساله مهم را یادآوری کنم که توجه به فرهنگ عامه و سنتی به این معنا نیست که هرچه متعلق به گذشته است لزوما امر خوبی است و ما باید آن را تبلیغ کنیم. قعطعا ما نیز به ارزش‌ها و سنت‌هایی خواهیم پرداخت که در دنیای جدید نیز کارایی داشته باشد.

رادیو فرهنگ به طور کلی با سه ساحت از فرهنگ یعنی فرهنگ مذهبی، ملی و فرهنگ جهانی و مدرن سروکار دارد. سهم هر کدام از اینها در رادیو فرهنگ چقدر است؟

نظر من این است که هویت ما سه تا مولفه دارد مذهب، زبان و ملیت که تلاش ما این است که در برنامه‌سازی‌های رسانه هر یک از سه مولفه را لحاظ کنیم.

فرهنگ مدرن و جهانی هم در جامعه ما حضور قدرتمندی دارد. با آن چه می‌کنید؟

ببینید ما رسانه هستیم. ما وظیفه و قدرت سیاستگذاری در این حوزه را نداریم ما مجری سیاستگذاری‌های فرهنگی هستیم نه تصمیم گیرنده آن. متاسفانه همه از ما توقع دارند که به این مساله بپردازیم در حالی که متولیان فرهنگ خارج از این رسانه باید به وظایف و رسالت خویش درست عمل کند.

خوب نقش رادیو فرهنگ به عنوان یک رسانه در نسبت با آسیب‌های اجتماعی چیست؟

اولویت ما به عنوان یک رسانه این است که سیاست‌های فرهنگی را بازتاب دهیم. ما در رادیو فرهنگ سعی می‌کنیم که بهبود فرهنگی را از نهادهای سیاستگذار مطالبه کنیم. در زمینه آسیب‌شناسی فرهنگ هم که شما اشاره کردید تلاش ما این است که به نقد فرهنگی بپردازیم.

یعنی مشخصا برنامه‌هایی در رادیو فرهنگ وجود دارد که به نقد فرهنگی می‌پردازد؟

بله هر روز ما یک ساعت از ساعت 5 تا 6 برنامه نقد فرهنگی با همین عنوان در این شبکه داریم.

سوژه‌های برنامه بر چه اساسی انتخاب می‌شود؟

یک بخش از سوژه‌ها مربوط به مهندسی فرهنگ است که به نقد فرهنگی در حوزه مهندسی فرهنگ، نظام آموزشی و رسانه‌ها را دنبال می‌کند. نقد تئاتر و سینما و هنرهای دیگر هم به شکل برنامه‌ای مستقل وجود دارد. در برنامه‌های نقد نیز به مسائل مبتلابه و روز جامعه می‌پردازیم.

به مهندسی فرهنگ اشاره کردید. برخی از صاحبنظران معتقدند که فرهنگ یک کالا و شیء نیست که قابلیت مهندسی کردن داشته باشد. هنوز در تعریف فرهنگ اتفاق‌نظر وجود ندارد چطور می‌توان آن را مهندسی کرد، آیا اساسا فرهنگ، مهندسی‌پذیر است؟

حرف شما کاملا درست است. یک تصور غلط از فرهنگ این است که فکر می‌کنیم فرهنگ کارخانه چغندرسازی است. در حالی که فرهنگ یک پروسه دراز مدت و پیچیده‌ای است که به آهستگی حرکت می‌کند که غیرقابل پیش‌بینی هم است. منظور از مهندسی فرهنگ، هدایت و مدیریت آن در محدوده قدرت و توان انسانی است. به این معنی که برای جریان آب فرهنگ یک جویی مناسب بکنیم تا فرهنگ به آبشخور مناسبی وصل شود و به شکل درست مورد بهربرداری قرار بگیرد.مهندسی فرهنگی یعنی این. یعنی از هرز رفتن آب جلوگیری کنیم تا کشت و زرع خوبی در بستر آن اتفاق بیفتد. مثلا در بخش موسیقی شما ببینید که این موسیقی‌های زیرزمینی چه بلایی بر سر موسیقی اصیل ما آورده است. جلوگیری از رشد قارچ‌گونه این روند یکی از مصادیق مهندسی فرهنگ است.

در زمینه موسیقی رادیو فرهنگ چه تفاوتی با شبکه‌های دیگر دارد؟

تلاش ما این است که موسیقی فاخر و اصیل ایرانی را در رادیو ترویج دهیم و البته از موسیقی‌های سالم ملل و کلاسیک هم استفاده کنیم.

یعنی به موسیقی پاپ نمی‌پردازید؟

در برنامه‌های لایت و سبک‌تر از موسیقی پاپ هم استفاده می‌کنیم. منتها در موسیقی پاپ هم فاخر بودن آهنگ برایمان مهم است تا تشخص فرهنگی این شبکه رسانه‌ای حفظ شود.

چند وقت پیش همایش طنز رادیویی برگزار شد که مسوولیت اجرایی آن نیز به عهده رادیو فرهنگ بود. ظاهرا توجه بیشتری به مقوله طنز در رادیو صورت گرفته است؟

طنز به عنوان یک بخش جدی در برنامه‌های رادیویی لحاظ شده است که اتفاقا به نظر من یکی از مقوله‌های مغفول حوزه فرهنگ است. کارکردهای طنز شاید بیش از گونه‌های دیگر ادبی و هنری باشد و به همین دلیل ما در رادیو فرهنگ کانون طنزپردازان رادیویی را راه‌اندازی کردیم و متولی آن شدیم که به کشف استعدادهای طنز و برگزاری و شرکت در نشست‌های تخصصی و در تولید طنز در رادیو می‌پردازد.

از برآیند صحبت‌هایی که با هم داشتیم من در فهم رسالت اصلی رادیو فرهنگ دچار سردرگمی شدم. بالاخره رادیو فرهنگ می‌خواهد جریان سازی در فرهنگ یا فرهنگ‌سازی کند یا فقط به فرهنگ‌شناسی بپردازد؟

ببینید واقعیت این است که فرهنگ‌سازی وطیفه ما نیست. نهادهای فرهنگی دیگر مثلا نظام آموزشی باید به فرهنگ‌سازی بپردازد.

ولی یکی از کارکردهای رسانه مساله آموزش و انتقال اطلاعات و میراث فرهنگی است...

درست است ولی نهادهای متولی دیگر چون کارشان را درست انجام نمی‌دهند همه از رسانه انتظار دارند که این کار را بکند. درحالی که قدرت تاثیر‌گذاری ما نسبت به نهادها و متولیان اصلی فرهنگ کمتر است. بگذارید خیلی رک بگویم وظیفه ما فرهنگ‌سازی نیست ولی لاجرم نتیجه کار ما به فرهنگ‌سازی منجر می‌شود. ببینید من نمی‌گویم که نباید به فرهنگ‌سازی بپردازیم ولی این به این معنا نباشد که وظیفه فرهنگ‌سازی از نهادهای متولی این کار سلب شود.

واقعیت این است که فرهنگ در جامعه ما آنقدر متولی دارد که متولی اصلی آن مشخص نیست. با این شرایط بدیهی است که نه فقط شما به عنوان یک رسانه بلکه مردم عادی هم نمی‌دانند تکلیف فرهنگ با کجا وچه کسی است. به عبارت دیگر ما در عرصه فرهنگ شاهد یک موازی کاری هستیم.

واقعیت این است که تا امروز و تا این لحظه نهادهای فرهنگی در جامعه ما به خنثی کردن همدیگر پرداخته‌اند و انگار داریم دور خودمان می‌چرخیم.

پس به نظر شما وظیفه اصلی رادیو فرهنگ فرهنگ‌شناسی است؟

بله فرهنگ‌شناسی و جریان‌سازی نه فرهنگ‌سازی.

خوب فرق جریان‌سازی و فرهنگ‌سازی چیست؟

جریان‌سازی حساس کردن شاخک‌های حسی جامعه و مسوولان است به اتفاقاتی که در حوزه فرهنگ افتاده یا در حال افتادن است. در واقع رسانه مثل یک دیده‌بانی است که باید جامعه را رصد کند و آن را به افکار عمومی گزارش دهد. اما برنامه‌ریزی برای فرهنگ جایش اینجا نیست.

حالا شما به عنوان یک رسانه‌ای که به فرهنگ می‌پردازد چقدر با نهادهای فرهنگی دیگر، تعامل و همکاری دارید؟

اتفاقا در دستور کار ماست تا با نهادهای فرهنگی دیگر مثل فرهنگسراها و فرهنگستان‌ها و... تعامل و همکاری داشته باشیم و این نهادها می‌توانند از فرصت و امکانات این رسانه برای طرح و تبلیغ برنامه‌های فرهنگی خود استفاده کنند.

رابطه رادیو فرهنگ با مطبوعات چگونه است. چون روزنامه‌ها نیز به عنوان رسانه مکتوب به فرهنگ توجه خاصی دارند.

پیشنهاد خوبی است و من تلاش می‌کنم تا بخشی را در رادیو فرهنگ بگنجانیم که فرهنگ را در رسانه‌های مکتوب و مطبوعات نیز رصد کند و گزارش و اخبار جالبی که در این زمینه تولید شده است را به مخاطبان رادیو نیز انتقال دهد. ضمن این‌که بسیاری از برنامه‌های ما قابلیت مکتوب شدن هم دارد و تعامل بیشتر ما با روزنامه‌ها می‌تواند به این هدف تسریع بیشتری ببخشد.

ظاهرا برای فصل تابستان یک ویژه برنامه تدارک دیده‌اید لطفا کمی دربار آن توضیح دهید؟

بله برنامه‌ای به نام رادیو تعطیل نیست که از 6 صبح پنجشنبه تا 6 صبح شنبه ادامه می‌یابد. یک برنامه بسیار متنوعی است با همکاری همه نیروهای شبکه اما با محوریت گروه فرهنگ و دانش که خانم معصوم‌زاده این برنامه را تهیه کردند. در این ویژه‌برنامه دو باکس طنز داریم به نام چایی شیرین، مسابقه کتاب و کتابخوانی و برنامه ویژه نابینایان که گردانندگان اصلی برنامه برخی هنرمندان نابینا هستند.

از جمله برنامه‌های دیگر، رویکردهای فرهنگی ایران و جهان است که سر هر یک ساعت اجرا می‌شود و سر هر 30 دقیقه نیز اخبار استان‌ها پخش می‌شود. ایستگاه موسیقی کلاسیک و محلی، مسابقه جدول رادیویی و قصه‌گویی محلی از جمله برنامه‌های دیگر ما در ویژه برنامه تابستان است. جاذبه‌های ایران زمین در حوزه گردشگری و ایرانگردی و بخش تاریخ نیز بخش‌های مهم دیگری از این جشنواره تابستانی است. یک برنامه جالب به نام رادیو رادیو که بیان تاریخچه رادیو است حدس می‌زنم که مخاطبان زیادی پیدا کند. برنامه مبانی نقد ادبی، یک کتاب یک نویسنده، برنامه پرسش و ده‌ها برنامه دیگر در ویژه برنامه رادیو تعطیل نیست گنجانده شده است که امیدوارم مورد توجه مخاطبان این شبکه قرار بگیرد.

حجم برنامه‌های شما بیشتر تولیدی است یا زنده؟

70 درصد برنامه‌ها زنده است که البته این یک آفت برای رادیو فرهنگ است چون فرهنگ مقوله‌ای است که به تامل و فرصت پرداخت بیشتری نیازمند است.

سید رضا صائمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها