با علی پروین مرد پرافتخار فوتبال ایران

پول فوتبال ایران را کثیف کرده است

«مردی با 33 قهرمانی تاریخی»؛ تابلویی مزین به عکس علی پروین که در بدو ورود به اتاق شیک و مدیریتی مجتمع 5 ستاره فرهنگی - ورزشی آریا توجه هر بیننده‌ای را جلب می‌کند. مجتمعی بزرگ با امکانات در غرب تهران که نام و عکس اسطوره فوتبال ایران را نیز در سربرگ تبلیغاتی خود درج کرده است تا اسم پروین خیلی‌ها را جهت ورزش به این مجتمع بکشاند. مجتمعی که به گفته مالک آن 22 میلیارد تومان هزینه راه‌اندازی آن شده است تا این وسط نام پروین و اعتبارش، زمینه‌ساز توجه مخاطبان ورزش شود. به هر حال این وسط علی آقا نیز برای خود در امور تجارت و بیزینس یک پا استاد است تا طرفین از این همکاری بهره دوجانبه داشته باشند. البته این پایان ماجرا نیست، چرا که سعید پرورش مالک ساختمان می‌خواهد به توصیه پروین کمپ شیک و مجهز ویژه تیم‌های ملی را در نزدیکی‌های تهران احداث و راه‌اندازی کند تا قهرمانان و ورزشکاران کشور از آن بهره‌مند شوند. به هر حال برای انجام مصاحبه‌ای متفاوت با علی پروین داخل مجتمع می‌شویم. سالنی عریض و طویل که در دو طرف آن مغازه‌های مختلفی جلب توجه می‌کنند. از بخش اطلاعات که یک خانم و آقا پشت پیشخوان آن قرار دارند سراغ علی پروین را می‌گیریم که می‌گویند هنوز نیامده است، اما این حرف آنان تمام نشده که پروین به سالن وارد می‌شود. او که گویی انتظار حضورمان را در آن موقع روز نداشت، ما را به اتاق مدیریت راهنمایی می‌کند تا به گرمی پذیرایمان شود. هرچند که اصلا دل و دماغی برای مصاحبه ندارد و می‌گوید که «20 روزه لام تا کام با مطبوعات صحبتی نکرده‌ام»، اما در عجب است که چرا از قولش تیترهای متفاوت و جنجالی می‌زنند و فردای آن نیز دیگران را می‌گذارند جلویش تا به اصطلاح جواب او را داده باشند. به پروین می‌گوییم خب چرا در این زمینه توضیح نمی‌دهید که جلوی سوءاستفاده عده‌ای گرفته شود»، می‌گوید: «آقا تکذیب مکذیب تو کار ما نیست»! به هر حال برای آن که علی پروین را که اصرار دارد و ترجیح می‌دهد در این شرایط سکوت کرده و حرف‌هایی نزند که باعث جنجال و حاشیه پیرامونش شود، به حرف آوریم نقبی به گذشته زده و اشاره می‌کنیم به تابلوی مورد اشاره که افتخاراتش را به تصویر کشیده است تا وی با ورود به خاطرات گذشته سر حرف و درد دلش باز شود. پروین تاکید دارد برخی حرف‌هایش را ننویسیم، در حالی که اگر قرار باشد صحبت‌های او را چاپ نکنیم، پس حرف‌های چه کسی را باید منعکس کنیم. برای همین به علیآقا که نگران موضعگیری دیگران از صحبت‌هایش است می‌گوییم این مساله را به خود ما واگذار کند.
کد خبر: ۲۹۶۸۷۵

اگر خواسته باشیم افتخارات شما را فهرست کنیم از 33 قهرمانی بسیار فراتر می‌رود و شاید حالا حالا‌ها کسی نتواند به این افتخارات نزدیک شود.

آی گفتید! هزار سال دیگه هم کسی نمی‌تونه این افتخارا رو برای فوتبال ایران بیاره. حتی در منچستریونایتد هم محاله کسی به این رقم برسه.

تازه شما 10 سال را هم به‌واسطه فوتبال در زمین‌های خاکی سوزاندی.

بابا دم شما گرم، اما امروز همه چی بر عکس شده. باور کنید اصلا دوست ندارم مطرح باشم. خسته شدم از هر چی دروغ و نون به نرخ روز خوردنه.

به هر حال شما جزیی از تاریخ فوتبال ایران و پرسپولیس هستید.

اما این روزها از پرسپولیس حرف نزنم خیلی بهتره.

شما حرف نزنید، پس چه کسی کی باید حرف بزند؟

آخه یک عده منتظرن تا من حرف بزنم و از حرفام تعبیرات خاص خود رو داشته باشن. بویژه الان که محمد نیز عضو تیمه و من نمی‌خوام با صحبت‌هام مشکلی را متوجه این پسر کنم.

مگر موضوع خاصی است؟

نه، بگذریم. الان وقتش نیست، به موقع‌اش حرفامو می‌زنم. فقط اینو بگم که فوتبال کثیف‌ترین رشته در ایرانه.

اما مردم دوست دارند ببینند ماجرا چیست که نباید حرف بزنید؟

گفتم که به موقع‌اش حرف می‌زنم. الان هر چی بگم می‌ترسم دودش بره به چشم محمد.

فوتبال امروز همه چیزش شده پول، در حالی که درگذشته و زمان شما، تیم را برای یک فصل با 540 هزار تومان می‌بستند و تازه قهرمان هم می‌شدند. اما الان...

من اینقدر بی‌وفایی دیدم که فوتبال را ول کردم و شاید اگه دیدن بازی‌های محمد نباشه، فوتبال ایران را هم دنبال نمی‌کنم و سرم به کار خودم گرمه. زن ما فوتبالی نیست، اما کاری کردن که هر موقع محمد بازی داره، می‌ره حسینیه و مشغول دعا و راز و نیاز می‌شه. یعنی می‌خوام بگم که اینقدر از فوتبال زده‌ام کردن. خبرنگارها هم که از خودشان می‌نویسن. اصلا من می‌گم چرا اونا باید مربیان را بذارن جلوی هم. گیریم که یک مربی در عصبانیت علیه همکارش حرفی زده، چرا این خبرنگارها باید اونارو صاف ببرن و بذارن کف دست طرف مقابل. به خدا آقا این کارا اصلا درست نیست. من می‌گم اگه یک مربی هم حرف بدی زد، ما نباید اون رو منعکس کرده و صاف و پوست کنده بگذاریم کف دست طرف مقابل.

مثل این‌که برای حضور در ترکیب هیات مدیره پرسپولیس صحبت‌هایی با شما شده است؟

این مساله تازه‌ای نیست و فکر می‌کنم هر موقع مشکلی در رابطه با تیم به وجود آمده، اسم مارو جلو انداخته‌اند. به هر حال من هم کششی دارم و فکر می‌کنم نباید این کار دیر بشه.

ضمن آن که گفته‌اید برای 5 سال پرسپولیس را به شما بدهند؟

آره 5 سال تیم را به من بدن و 3 سال هم حمایت کنن و از سال چهارم هم همه چی رو قطع کنن.

یعنی اینقدر به نتیجه کار مطمئن هستید؟

آره، چرا که نه. من می‌گم تیم را به من بدن و خیر و شرش رو هم بسپارن به خودم. یعنی سال اول 3 میلیارد کمک کنن، سال دوم 2 میلیارد و سال سوم یک میلیارد و از سال چهارم ما یک چیزی هم از این بابت به سازمان می‌دهیم.

اما سازمان که به این سادگی از کنار پرسپولیس نمی‌گذرد؟

من می‌گم اگه ظرف یک سال دیدن بد کار کردیم، تیم رو از ما بگیرن. البته همه اینا به این شرطه که اعضای هیات مدیره رو هم خودم انتخاب کنم.

یعنی تیم کاری‌تان را هم بسته‌اید؟

آره، به هر حال من بعد این همه سال یاد گرفتم که باید برم سراغ آدمایی که پول به باشگاه پرسپولیس تزریق کنن. صرف حضور در هیات مدیره و اسم‌های بزرگ که برای تیم آب و نون نمی‌شه. ما تو این کشور مثل این آقا سعید (مالک مجتمع) زیاد داریم. باید اونارو هم به ورزش آورد و از سرمایه‌شان درست و حسابی استفاده کرد. با این حال مطمئنم که با این خواسته ما موافقت نمی‌کنن. با این شرایط شما توقع دارین که دلشاد باشم، نه از این خبرها نیست و هر چی به دور و برم در این فوتبال نگاه می‌کنم، می‌بینم کثیفی‌های زیادی دور و برش را گرفته.

ترس از هیچ مساله‌ای ندارم و همیشه حرفام رو زده‌ام، اما معتقدم اگه قرار به جوابدهی به سخنان من باشه، باید کسی مثل آقا حشمت (مهاجرانی) جواب منو بده تا حداقل از صحبت‌هایش چیزی یاد بگیریم. متاسفانه به دفعات شاهد بوده‌ام مطبوعات بدون آن‌که با من صحبتی انجام داده باشن، از من نقل قول‌هایی داشتن و بعد رفتن سراغ کسانی تا به اصطلاح جواب منو بدن. این دردآور است.

ببینید من از این کارا بلد نبودم که 100 تا به اسم بازیکن بگیرم و 60 تا رو بذارم جیب خودم. کارهای کثیفی که ما تو این فوتبال به دفعات شنیده‌ایم. من اون سال‌ها که بالا سر تیم بودم پیگیر مسائل و مشکلات بچه‌ها بودم. یعنی اگه نمی‌تونستیم به اونا پول زیادی بدیم، به طرق مختلف پیگیر مسائل‌شان بودم. یادم می‌یاد زمانی آقای سلامتیان رئیس منطقه 4 بانک تجارت بود، به همراه اعضای تیم رفتیم پیشش و نفری 50 هزار تومان برای بچه‌ها وام گرفتیم.

پروین به اینجا که می‌رسد موبایلش را از جیب در می‌آورد و پیامک‌‌های زیادی را نشان می‌دهد که مختصر و مفید نوشته شده «پروین بیا تراکتور» همه اینها را یک به یک که از سوی هوادارانش ارسال شده نشان می‌دهد و می‌گوید: آقا دیگه از ما گذشته که دوباره بریم رو نیمکت، مخصوصا با این اوضاع و احوالی که همه تو این فوتبال پولکی شدن. فکرشو بکن من پروین رو نیمکت باشم و دقیقه 70 به بازیکنی بگم که برو تو زمین و با اخم و تخم وی مواجه شوم. نه آقا هر چی فکر می‌کنم می‌بینم این جور برخوردها با ذات و شخصیت من همخوانی نداره.

امروز در شرایطی بحث منشور اخلاقی مطرح است که وقتی به عقب برمی‌گردیم، می‌بینیم شما در دوره خود حریم‌ها را حفظ می‌کردید و محال بود با بازیکنی که فرض مثال موهایش را بلند کرده بود برخورد نکنید.

مشکل امروز اینه که مربی جماعت رو از بازیکنان کوچک‌تر کرده‌ایم و شان اونا‌رو طوری که باید و شاید حفظ نکرده‌ایم. آخه کجای دنیا را سراغ دارید که مربی از بازیکن کمتر بگیره. امروز تو فوتبال ما بازیکن دو برابر مربی پول می‌گیره و بعد ما انتظار داریم این بازیکن نیز تمام و کمال از مربی‌اش حرف شنوی داشته باشه ! شما به من بگید کجای دنیا اینطوره؟

حالا چه نظری راجع به منشور اخلاقی که این همه سر و صدا بپا کرده دارید؟

به این صورت که همه مردم از اون باخبر بشن، موافقم، اما به هیچ قیمت معتقد نیستم که باید در زندگی خصوصی بازیکنان دخالت بشه. مسائل فوتبالی باید تو زمین فوتبال حل و فصل بشه، نه‌تنها بازیکنان، بلکه زندگی خصوصی مربیان نیز به خودشون برمی‌گرده و احدی حق نداره تو این حریم وارد بشه. بی‌شک اگر فوتبالی‌ها خلافی مرتکب بشن، قانون با آنان هم مثل دیگر افراد مملکت برخورد می‌کنه و کسی هم نمی‌تونه از اجرای قانون فرار کنه. من از همان روز اول با این مساله که بازیکنی زیر ابرو برداره و چهره‌اش را طور دیگری آرایش کنه مخالف بوده و جلوی آن نیز ایستاده‌ام. چراکه نوجوانان و جوانان زیادی به همین بازیکنان نگاه می‌کنن و الگوهایشان را در وجود اونا جستجو می‌کنن. اتفاقا وقتی به صحبت‌های عزیز محمدی در برنامه 90 گوش می‌کردم، چیزهای خوبی لابه‌لای صحبت‌هاش دیدم. مثل این‌که از این جمعیت 70میلیونی 780 بازیکن این فرصت رو یافتن که در لیگ برتر بازی کنن و از این حیث باید مراقب رفتار و کردار خود در زمین باشن.

شما یک بار تلاش کردید موضوع دعوای مایلی‌کهن و قلعه‌نویی را ختم به خیر کنید، بالاخره آخر و عاقبت این قضیه به کجا ختم می‌شود؟

آتش این قضیه به رسانه‌ها برمی‌گرده. آخه نباید مربیان رو جلوی هم بگذارن. اگر من امروز در عصبانیت حرفی علیه مربی دیگری می‌زنم، شما باید آن را تعدیل کنین، نه این‌که دوتا نیز روی آن گذاشته و تحویل طرف مقابل بدین. من به شخصه به مایلی‌کهن و قلعه‌نویی احترام زیادی می‌گذارم و دوست دارم به این اختلاف‌های خویش پایان بدن. باید بگم مایلی‌کهن از نظر من خیلی آقاست، شاگردی که هیچ زمان برای ما دردسری نداشت، اما خب وقتی تیمش می‌بازه، باید بیشتر به خود مسلط باشه و زود از کوره در نره. اصلا شما به من بگین آیا دو مربی خارجی را دیدین که اینجور به جون هم بیفتن؟

بازی‌های تیم ملی فوتبال را دنبال می‌کنید؟

تا حدودی، تیم دچار تغییرات زیادی شده و فکر می‌کنم آقای قطبی با این قول و وعده‌هایی که به مردم می‌ده، انتظارها رو نسبت به خود افزایش داده و مسوولیتش رو سنگین می‌کنه. هر چند او در برنامه اخیر 90 گفت که قول قهرمانی در جام ملت‌ها را نداده، اما روی هم رفته کار سختی رو در پیش داره. به نظر من تیم ملی باید آدما و بازیکنان بزرگی داشته باشه. بازیکنانی مثل نکونام و شجاعی و اشتباه محضه که تصور کنیم یک هفته‌ای می‌توان تیم رو جوان کرد. باید برای پیراهن تیم ملی ارزش قائل شد و سلسله مراتب رو برای رسیدن به آن طی کرد. نمی‌شه صبح بیدار شد و هر کسی رو که از راه رسیده گذاشت تو ترکیب تیم ملی. این اشتباهه، همان‌طور که اشتباهه بازیکن تازه از گرد راه رسیده رو ثابت تو ترکیب تیم گذاشت. اینو هم بگم این خیلی برای فوتبال ما بده که در تهران و جلوی تیم اردن با یک مهاجم بازی کنیم. ناسلامتی ما میزبانیم و باید برای دل هواداران هم که شده تیم حریف را با چند گل تر و تمیز شکست بدیم.

ببینید علی دایی برای تیم ملی زحمت زیادی کشید، اما فوتبال بی‌رحمه و این روی خود را به وی نشان داد. در دیدار عربستان و کره شمالی هم اگه یک توپ عرب‌ها گل می‌شد، ورق به نفع ما برمی‌گشت، اما از بخت بد همه توپ‌ها به در بسته خورد. واقعا حیف شد نرفتیم جام جهانی و از بابت این نرفتن هم فوتبال ما ضرر کرد و هم بازیکنان.

اما فوتبال آسیا هم رشد خوبی کرده.

شما اینو می‌گین، اما من می‌گم از فوتبال آسیا عقب هستیم. البته من در همان پکن (بازی‌های آسیایی 1990 پکن) که تیم قهرمان شد، در جلسه‌ای با دکتر غفوری فرد رئیس وقت سازمان اعلام کردم که ما در اینجا با چاشنی شانس قهرمان شدیم و اگه نمی‌خوایم از قافله فوتبال آسیا عقب بمونیم، نمی‌توان با موتورگازی به رقابت با جت پرداخت. من آن موقع این حرفو زدم. الان که سال‌ها از آن قهرمانی گذشته و آسیا با شتاب بیشتری به جلو حرکت کرده است.

علی آقا فکر نمی‌کنی جای علی کریمی در تیم ملی خالی است؟

اگه کریمی باشه بقیه باید غزل خداحافظی بخونن. کافی است علی دوتا حرکت بکنه و دو تا پاس بده تا کل تیم راه بیفته. باید هر طور شده کریمی را به تیم ملی برگردانند، او روحیه تیمه و تنها بازیکنی است که بقیه قبولش دارن. شما نگاه کنید همین استیل آذین کلی با کریمی، روی کلاس بازی‌اش رفته و محور تیمش است. واقعا علی کریمی حیفه که در ترکیب تیم ملی نباشه و نباید بسادگی اجازه بدن با تیم ملی خداحافظی کنه. حتی شده باید با سلام و صلوات او را برگردانند، چرا که به درد تیم ملی می‌خوره. البته باید به او حق داد که یک مقدار دل شکسته باشه و فکر می‌کنم در زمان آقای دایی، با او خوب برخورد نشد. خود من طی این سال‌ها کریمی را اینقدر آماده ندیده بودم و اگر رفت استیل آذین، می‌خواست خیلی چیزها را ثابت کنه. البته خود من تلاش کردم او را در پرسپولیس نگه دارم که نشد. الان هم فکر می‌کنم جای او در پرسپولیس خالیه.

بی‌شک علی پروین به عنوان یک پرسپولیسی تمام عیار نباید از وضعیت موجود این تیم راضی باشد، بویژه با توجه به تیم خوبی که در اختیار کرانچار قرار دارد.

ترجیح می‌دم فعلا راجع به پرسپولیس صحبت نکنم، آن هم به خاطر محمد. به هر حال امیدوارم پرسپولیس در نیم فصل دوم جبران کنه.

طی روزها و ماه‌های گذشته همواره این مساله مطرح بوده که چگونه می‌شود پرسپولیس را خصوصی کرد. نگاه شما در این زمینه چیست؟

والا این مساله می‌تونه منفعت دو جانبه داشته باشه، اما مشکل اینه که مردم ما چشم شون ترسیده که بیان وسط و سرمایه‌گذاری کنن. اونم در شرایطی که تیم مال یکی دیگه باشه و استفاده‌اش را دیگران ببرن. روی هم رفته فکر می‌کنم اگه تیم را بدن دست بخش خصوصی جونشون رو نجات دادن، چرا که سالی 10، 12 میلیارد هزینه تیم‌داری شوخی نیست و کمرشکن است. واقعا در حال حاضر کاشانی به تنهایی چه کار خاصی می‌تونه برای پرسپولیس انجام بده ؟ دو سال دیگه هم قیمت بازیکنان می‌شه 800، 900 میلیون و هزینه تیمداری می‌شه 25 میلیارد. این هزینه‌های تیمداری پدر هر تیمی رو در می‌آره و باید برای رفع آن چاره جویی اساسی کرد.

جالب آن‌که در این فوتبال نیز کسی به فکر سازندگی نیست که بازیکنی را بسازد تا بعدها از وجودش استفاده کند.

امروزبه هر کی می‌گی سازندگی، جواب می‌ده چه فایده! بازیکن بسازم که دو سال بعد سرباز بشه و استفاده‌اش رو دیگران ببرن؟ این در شرایطی است که امکانات به اندازه کافی نیست و مشکلات بسیاری جلوی پای این قضیه وجود داره.

حالا فکر می‌کنید چگونه می‌توان جلوی این افزایش سرسام‌آور قیمت بازیکنان را گرفت؟

باید هر 18 باشگاه لیگ برتری با هم همراه و هم داستان باشن، ما که نمی‌تونیم مثل اروپا باشیم اما باشگاه‌ها باید با هم هماهنگ باشن تا اگه فرض مثال من فلان بازیکن را به عللی جواب می‌کنم، این‌طور نباشه که پشت در باشگاه من 100 میلیون بیشتر به او بدن. اینجوری می‌توان قدری موضوع را به کنترل درآورد.

راستی چرا محمد طی این فصل مغضوب واقع شده است و به ندرت فرصت بازی کردن پیدا می‌کند، آیا آماده نیست؟

موضوع به این چیزها برنمی‌گرده، اتفاقا محمد صد در صد آماده است، اما این دیگه نظر سرمربی تیم است که از وجود او بیشتر استفاده کنه و اجازه نده این بچه بی‌انگیزه بشه.

فکر می‌کنید محمد در خط‌هافبک بهتر جواب می‌دهد یا فوروارد؟

اگه از وجود محمد در خط حمله استفاده کنن، بهتر جواب می‌ده، با توجه به این‌که محمد سرعتی است و می‌تونه در حرکت‌های انفجاری مدافعان حریف را به هم بریزه.

محمد در زدن ضربات کاشته نیز تبحر دارد، پیداست با او کار زیادی کرده‌اید.

همین‌طوره. ضمن این‌که محمد 16 ساله بود که جلوی بایرن مونیخ بازی کرد و به نوعی ترسش ریخت.

علی آقا نسخه شما برای خروج از این وضعیتی که در فوتبال دچار آن هستیم چیست؟

باید از همین امروز برای جام‌جهانی دور بعد دورخیز کنیم. یک روز هم یک روزه و باید قدر فرصت‌ها رو دانست. ایراد ما اینه که سر در لاک خویش داریم و از فوتبال آسیا غافل هستیم. خود من از دیدن بازی عربستان کیف می‌کنم وقتی می‌بینم چقدر رشد کردن. به خدا از فوتبال آسیا عقب هستیم و مسوولان باید اینو باور کنن.

در حال حاضر در شرایطی از علم فوتبال صحبت می‌شه که فکر می‌کنن فوتبال علمی در همین استفاده از قیف‌هایی است که مربیان برای تمرین دادن وسط زمین می‌کارند. در حالی که علم فوتبال فقط در استفاده از این قیف‌ها نیست. اصلا باید به شما بگویم که ما در قدیم به جای این قیف‌ها از ساک‌های بچه‌ها در تمرینات استفاده می‌کردیم و با تمرین زیاد عرق بچه‌ها را حسابی در می‌آوردیم. در حالی که امروز این‌گونه نیست و 20 دقیقه بازیکن را تمرین می‌دن بدون آن‌که عرق وی درآمده باشه. برای همینه که می‌بینید فوتبال ما افت کرده. در دهه 60 ما در پرسپولیس به محض این‌که بازی شروع می‌شد از چپ و راست توپ می‌ریختیم روی دروازه حریف و تا تیم مقابل خود را جمع و جور می‌کرد، دو سه گل خورده بود. به من می‌گویند شما چه کار می‌کردید که در بازی‌هایتان هر تیمی را عقب می‌زدید. جوابم اینه که کار خاصی نمی‌کردیم، جز این‌که به معنای واقعی تمرین می‌کردیم، نه شیک و اتو کشیده.

الان بازیکن‌ها فکر می‌کنن برای فوتبال باید 15 جفت کفش رنگارنگ و شیک داشته باشن، در حالی که کفش فوتبال نمی‌یاره. خود من با کفشی بازی می‌کردم که دو سانت میخ تو پایم بود، اما این میخ نیز باعث نمی‌شد خوب فوتبال بازی نکنم. باید در فوتبال زحمت کشید و عرق ریخت، جز این وقت خود را هدر داده‌ایم.

و سوال آخر، دوست نداری روزی دوباره روی نیمکت بنشینی؟

چرا، با این‌که از ما گذشته، اما دوست دارم برای ثابت کردن خیلی چیزها در این فوتبال، تیمی را ساخته و روانه مسابقات کنم.

همچنان در خدمت ورزش

وقتی در اواسط دهه 40 هنرنمایی پسرکی با کتانی سفید در ورزشگاه امجدیه در قاب چشم تماشاگران حرفه‌ای آن زمان نشست، کمتر کسی تصور می‌کرد آن پسرک جوان مو بور بتواند عنوان پرافتخارترین مرد فوتبال ایران را به خود اختصاص دهد.

این بازیکن اعجوبه از همان سال‌های نخست حضورش در فوتبال ایران طالع قهرمانی بر پیشانی داشت و توانست در کسوت بازیگری و مربیگری عناوین قهرمانی را یکی پس از دیگری به نام خود ثبت کند.

این مرد استثنایی با کلکسیون افتخاراتش و متجاوز از میلیون‌ها عکس و واژه‌ای که درباره‌اش گفته شده، نیازی به معرفی ندارد.

سلطان، لقبی که هوادارانش به او داده‌اند و شهرت او از مرزهای ایران گذشته و جزیی از افتخارات فوتبال ایران و آسیا شده است.

مرد نامدار نام‌آشنا و سرد و گرم چشیده فوتبال ایران، حالا از فوتبال گریزان است و دوست ندارد تا این همه شهرت و افتخار را با لحظه‌ای از آرامش عوض کند، تا جایی که می‌گوید: «آرزو دارم کسی مرا نشناسه و بتونم مثل همه مردم زندگی کرده و با آرامش در اجتماع رفت و آمد کنم و این همه سروصدا پیرامون من نباشه.»

از فضای فوتبال خوشش نمی‌آید، البته از این فضایی که به وجود آمده است: «در گذشته همه چیز عشق بود و با نداری بیشترین لذت را از فوتبال می‌بردن.»

می‌گوید: «یادش به خیر حتی پیراهن محلی ارج و منزلتی داشت. پیراهن باشگاه را با جان می‌خریدیم و به خاطر تیم ملی حاضر بودیم خون بدیم، اما حالا... پول خیلی از ارزش‌ها را عوض کرده است. معیار همه چیز پول است و خیلی چیزها را می‌شود با پول خرید.»

علی پروین حالا در یکی از خلوت‌ترین مناطق تهران، بدون آن‌که متوجه باشد، همچنان در خدمت ورزش است.

حجت الله اکبر آبادی / علی رئیسی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها