اشتغال زنان سازمان مدیریت خانواده را متحول می کند

مشارکت و حضور زنان در فعالیت های تولیدی و خدماتی ، عمری به قدمت تاریخ حیات اجتماعی انسان دارد. زنان ، از اولین پگاه حیات جمعی بشر، در همه عرصه های اجتماعی نقشی موثر و تعیین کننده
کد خبر: ۲۱۶۷۳
داشته اند و به نظر بسیاری از پژوهشگران و مردم شناسان ، سنگ بنای تمدن مادی جوامع ، در پی فراگیری کشاورزی و زراعت از سوی زنان نهاده شده است . بی اغراق و با استناد به حقایق تاریخ و بررسی های علمی گوناگون ، می توان گفت وجود اجتماعی انسان و تداوم آن و پیشرفت و تکامل جامعه انسانی اولیه ، شاید بیشتر مدیون تلاشها و مجاهدت ها و زحمات بی دریغ زن بوده است ، تا مرد.

اشتغال زنان از نظر اسلام
ظهور اسلام و تعالیم سعادتبخش آن ، بی شک مهمترین واقعه طول حیات زن بوده و هست . اسلام با صراحت کامل ، مساله تساوی شوون و حقوق مادی و معنوی زن و مرد را مورد توجه قرار داده و متعالی ترین و متعادل ترین برنامه ها را به منظور حضور قوی ، سازنده و تعالی بخش ، هم برای مرد و هم برای زن ارائه کرده است . در پرتو دستورهای شرع مقدس اسلام ، زن از بردگی و بندگی در همه عرصه های فردی و اجتماعی رهایی یافت و در زمینه مسائل اقتصادی ، علاوه بر به دست آوردن حق مالکیت و دستمزد کار خود ، حق یافت در ازای کار کردن در خانه اجر و مزد مطالبه کند و از ارث نیز برخوردار شود. بدین ترتیب ، اسلام از همان آغاز استقلال مالی زن را به رسمیت شناخت و معاملات او را معتبر دانست . گذشته از آیات و روایات صریح و فراوان که حقوق انسانی ، مادی و معنوی زن را مورد تاکید قرار داده است ، نگاهی به تاریخ اسلام و نظاره حضور زنان مسلمان در عرصه های مختلف اجتماعی و اقتصادی ، مهر تاییدی بر حضور سالم و فعال زن در جامعه است.
انگیزه های اشتغال زنان
اشتغال زنان در بازار کار، عوامل متعدد و متنوعی می تواند داشته باشد که طبعا در جوامع گوناگون ، متفاوت و گاه متضاد است . در برخی موارد ، هیچ انگیزه واضح و روشنی برای فرد مطرح نیست و بیشتر تحت تاثیر فشار کارخانه ، نوعی نیاز کاذب به اشتغال خارج از خانه در فرد ایجاد می شود. البته انگیزه اشتغال تنها به این عامل محدود نمی شود و در جوامع گوناگون و در میان افراد مختلف ، انگیزه های گوناگون ، زنان را به بازار کار می کشاند که در اینجا به مهمترین آنها که بخصوص در جامعه ما مطرح است ، اشاره ای کوتاه خواهیم داشت :
1- انگیزه های اقتصادی
یکی از شایع ترین دلایل اشتغال زنان ، نه تنها در ایران ، بلکه در جوامع مختلف ، کمک به وضعیت اقتصادی همسر و خانواده است . بالا بودن هزینه و تنوع نیازها و خواسته های خانواده ، معمولا مانع می شود درآمد مرد به تنهایی از عهده اداره خانواده برآید. در این شرایط ، زن خواسته یا ناخواسته مجبور به کار کردن خارج از خانه خواهد بود. این نیاز مخصوصا در شرایط نابسامان اقتصادی ، ضرورت بیشتری می یابد و موجب روی آوردن زنان به انواع کارهای دست پایین با مزد بسیار کم می شود. ضمنا نباید فراموش کرد در خانواده هایی که اداره آن کلا به دست زن سپرده می شود (به دلیل فوت یا از کار افتادگی همسر) اساسا انگیزه های اقتصادی موجب اشتغال زن می شود. افزون بر این گاهی تامین نیازهای پرهزینه و خارج از چارچوب معمول خانواده ، زن را به کار خارج از خانه و کسب درآمد ترغیب می کند . در واقع ، گاهی برخی نیازهای خواسته یا ناخواسته برای خانواده ها پیش می آید که نه تنها کار اضافه مرد از عهده تامین مخارج آن برنمی آید ، بلکه زن نیز مجبور به کار کردن می شود. بیماری ها ، خسارات ، حوادث ، تهیه ابزار کار و کسب ، یا لوازم تجملی و حتی تدارک سفرهای خارجی برای تحصیل یا تفریح نمونه هایی از این نیازهای پرهزینه است.
2- انگیزه های روانی و استقلال طلبی
بسیاری از زنان صرفا به انگیزه نیل به استقلال مالی راهی بازار کار می شوند ، به این معنا که حتی در صورت بی نیازی خانواده از درآمد ، آنها به کار می پردازند و دستمزد خود را به دلخواه پس انداز یا در مصارف مورد نظر خود هزینه می کنند. یکی از جنبه های مهم اشتغال با انگیزه مذکور در برخی موارد احساس نوعی هماوردی با مرد در اداره امور خانه و تقسیم مدیریت خانواده میان زن و مرد است . این احساس ، غالبا به واسطه تصوری که زن از ریاست مرد و خانواده بر تاثیر درآمد او در این ریاست دارد ، حاصل می شود و زن برای رهایی از ریاست بی چون وچرای مرد ، سعی می کند به واسطه توان اقتصادی خود ، با مرد در ریاست بر خانواده سهیم شود.
3- انگیزه های اجتماعی
گاهی هم میل به کسب هویت و شخصیت اجتماعی موثر ، زنان را وادار به حضور در جامعه می کند و در صورتی که قابلیت ها و توانایی های شخص در حدی نباشد که هویت مورد نظر را برای او تامین کند ، به اشتغال رو می آورد و سعی می کند از اشتغال در خارج خانه کسب شخصیت کند و چهره ای موثر و اجتماعی از خود به نمایش گذارد.
آثار اشتغال زنان
همچنان که ابعاد پدیده اشتغال زن و عوامل موثر بر آن ، تعدد و گوناگونی بسیار دارد و پیش از این به کلیاتی از آنها اشاره شد ، مبحث آثار اشتغال زنان نیز گستردگی بسیار دارد که شرح و تحلیل همه ابعاد آن مستلزم مطالعات وسیع و پردامنه است . قدرمسلم این که اشتغال زنان به واسطه افزایش درآمد خانواده از یک سو و کاهش ساعات حضور فعال زنان در خانواده از سوی دیگر ، موجب تحولاتی در سازمان مدیریت خانواده و تغییر نقشها و وظایف هر یک از اعضا خواهد شد. در عین حال ، به واسطه افزایش حضور زن در جامعه و تحقق زمینه های مشارکت اجتماعی ، پیامدهای قابل توجهی بر اشتغال زنان مترتب و مشاهده خواهد شد.
1- آثار فردی
اشتغال زنان علاوه بر درآمدی که عاید او می کند و جایگاه مشخصی که در چرخه اقتصادی خانواده برایش به ارمغان می آورد ، تاثیرات دیگری نیز در پی خواهد داشت . زن شاغل ، دوگانگی وظایف خود را بیشتر حس می کند. حس استقلال ، تصمیم گیری ، آگاهی بیشتر نسبت به نیازمندی ها و دشواریها، رشد توانایی ها و خلاقیت ها در زمینه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی و... به واسطه اشتغال و حضور جامعه برای بروز و ظهور محمل بهتری می یابند. زنان شاغل به دلیل فعالیت های علمی ، اجتماعی و فرهنگی بیرون خانه ، نسبت به زمان دیگر ، از پختگی و تجربه بیشتری برخوردارند و از سوی دیگر ، ورود به اجتماع سبب افزایش تخصصها و مهارت های آنان می شود و نقشهای اجتماعی و حرفه ای آنان را بیشتر آشکار می کند.
2- آثار خانوادگی
با توجه به نقش کلیدی و تعیین کننده ای که زن در خانواده دارد، شاید بتوان گفت اشتغال زنان بیش از همه ، بر خانواده اثر می گذارد و روابط زن و شوهر و فرزندان را دگرگون می کند. به منظور بررسی آثار خانوادگی اشتغال زنان ، 3ساخت را مورد توجه قرار می دهیم : آثار اشتغال زنان بر فضای فرهنگی خانواده : منظور از فضای فرهنگی خانواده ، جنبه های کیفی این واحد اجتماعی مانند تحصیلات زوجین و فرزندان و آرمان های غیرمادی است . برای سنجش تفاوت های فرهنگی 2نوع خانواده یعنی خانواده دارای زن شاغل و خانواده دارای زن غیرشاغل می توان از شاخصهای متعددی استفاده کرد. یکی از شاخص ها این است که به نظر می رسد اشتغال مادر ، همچنان که در صحنه های اجتماعی به اختلاط نقشها می انجامد ، در درون خانواده نیز به دعوت پدر به منظور مشارکت در سیستم وظایف براساس جنس می انجامد و در این زمینه خاص با توفیق مادران قرین بوده است ؛ یعنی از توزیع سخت وظایف براساس جنس می کاهد و همزیستی و مشارکت به وجود می آورد. شاخص دیگر در تمیز 2نوع خانواده ، مشارکت والدین در پیشرفت دروس با کمک به فرزندان در خانه است . به طور کلی ، نسبت خانواده هایی که در آن ، مشارکت فرهنگی از این دیدگاه صورت می گیرد، به خانواده های غیر مشترک هفت دوم است ، اما توزیع داده های عینی نشان می دهد در این ارتباط سهم پدر چندان قابل توجه نیست و این مشارکت ، بیشتر مادران و بعضا خواهران و برادران بزرگتر را بسیج کرده است . در خانواده هایی که زن در آن به کار خارج از خانه می پردازد ، مسوولیت کمک به درس فرزندان با ضریب دو به همکاری پدر و مادر نهاده می شود.
آثار اشتغال بر پیوند خانوادگی
برخی عقیده دارند در شرایط کنونی ، نه با خانواده دایم ، بلکه با تجمعی موقت مواجه هستیم و در این طریق فونکسیونالیست ها (کارکرد گرایان) معتقدند اشتغال زن از 2دیدگاه بر قوام خانواده موثر افتاده است ؛ هم اعتبار شوهر ، پدر و دارنده انحصار قدرت اقتصادی را ناپدید می کند و هم آن که با سیستم کلی جامعه مبتنی بر پدرسری و یا پدرمداری تباین می یابد. به زعم آنان ، صعود زن ، تنازع خانوادگی را موجب شود که نتیجه طبیعی آن ، بی سازمانی خانواده است . به نظر می رسد، اشتغال زن از این دیدگاه ، پدیدآورنده 2نوع اختلاف تازه در خانواده است ؛ اول تلقی خود زنان از کار، عاملی در بروز کشمکش های سخت خانوادگی است . دوم زمینه ساز فضای نامطلوب عاطفی خانواده است و بعد از آن ، بزرگترین وجه افتراق بین 2نوع خانواده ، پیدایی مسائل میان زن و شوهر بر سر فرزندان است.
آثار اشتغال زنان بر روابط با فرزندان
غیبت از منزل و خستگی ناشی از اشتغال مادر ، قطعا بر تربیت فرزندان تاثیر می گذارد. اگر مادر در خانه نباشد ، با توجه به خستگی ناشی از کار نمی تواند در ساعات باقیمانده برای تحصیل و فراگیری دروس به فرزندان خود وقت زیادی بگذارد و شاید براثر کوچکترین خطایی از سوی فرزندان ، آنها را برنجاند. این مساله مخصوصا درباره مشاغل سخت ، دایم و طولانی بیشتر دیده می شود. همچنین مادر نمی تواند به طور کامل به امور نظافت فرزندان بپردازد. آثار اجتناب ناپذیر کار زنان بر روابط او با فرزندان ، با آثاری که اشتغال زن بر سرنوشت خود بر جای می گذارد، پیچیدگی بیشتری می یابد. زنان شاغل ، در عین حال ناچارند کار 2نفر را انجام دهند. زنی که در خانواده است و شغلی ندارد، می تواند برای فرزندان غذای گرم تهیه کند و با خوشرویی از آنان استقبال کند، یا حتی گاهی آنها را تا مدرسه برساند و با آنها به گردش برود و همیشه همدم خوبی برای اطفال خود باشد. این در حالی است که خانواده جدید به دلایل مختلف و از جمله موانع اقتصادی از تولید مثل فراوان خودداری می کند و درنتیجه ، کودک در محیط خانه همبازی کافی نمی یابد و ناگزیر، بیش از کودکان دوره های پیشین به پدر و مادر توجه دارد. بنابراین ، به دلیل کوچک بودن خانواده و نبود زن بالغ دیگری در خانواده ، به طور معمول بدیهی است پیدا کردن کسی به عنوان قائم مقام پدر و مخصوصا مادر برای والدین مهم است .اینجاست که پیدایی سازمان های مکمل اشتغال زن ، مانند مهدکودک و شیرخوارگاه ، به عنوان عاملی برای ایجاد تعادل در زندگی مادران شاغل معمول و متداول شده است . تاسیس این سازمان ها در محل کار مادر، موجب می شود او بتواند به توالی با فرزند خود دیدار کند و مخصوصا از فشار روانی بر خود بکاهد.

اداره کل پژوهش های سیمای جمهوری اسلامی ایران
newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها