داستان در حومه انگلستان و در میان خانواده بنت جریان دارد. آقای و خانم بنت، پنج دختر دارند و از آنجا که طبق قوانین آن زمان، ارث فقط به فرزندان ذکور میرسد، دغدغه اصلی خانم بنت، یافتن شوهرانی ثروتمند برای دخترانش است تا آینده آنها تضمین شود. ورود آقای بینگلی ثروتمند و دوست صمیمیاش آقای دارسی به منطقه، موتور محرک داستان میشود. شخصیت اصلی، الیزابت بنت، دختری باهوش، شوخطبع و با اعتمادبهنفس است که نگاهی انتقادی به جامعه پیرامونش دارد. نقطه مقابل او، آقای دارسی، مردی بسیار ثروتمند و بااصالت است که در ابتدا متکبر و سرد به نظر میرسد. برخورد این دو شخصیت، تقابلی از سوءتفاهمها را شکل میدهد که نام رمان نیز از آن گرفته شده است. نام کتاب به خوبی نشاندهنده ویژگیهای اخلاقی دو شخصیت اصلی است.
غرور، بیشتر به آقای دارسی نسبت داده میشود. او بهدلیل جایگاه اجتماعی و ثروتش، خود را برتر از دیگران میبیند و در ابتدا اجازه نمیدهد احساساتش نسبت به الیزابت، که از طبقهای پایینتر است، بروز پیدا کند. تعصب هم در الیزابت دیده میشود. او براساس اولین برخورد و شنیدههای نادرست، نسبت به دارسی قضاوت زودهنگام میکند و با لجاجت بر این باور اشتباه پافشاری میکند.سفر قهرمان در این رمان، مسیری است که این دو طی میکنند تا بر این نقاط ضعف غلبه کنند. دارسی میآموزد که شرافت به ثروت نیست و الیزابت درمییابدکه هوش وذکاوتش اوراازخطا درقضاوت مصون نمیدارد.
نقد اجتماعی و جایگاه زن
جین آستین با استفاده از ابزار طنز، محدودیتهای زنان در قرن نوزدهم را به چالش میکشد. در آن دوران، ازدواج برای زنان نه یک انتخاب عاطفی، بلکه یک ضرورت اقتصادی بود. آستین از طریق شخصیتهای مختلف، رویکردهای متفاوت به ازدواج را نشان میدهد؛ شخصیت «شارلوت لوکاس» که برای امنیت مالی با آقای کالینز ابله ازدواج میکند. «لیدیا بنت» که بدون تفکر و تنها براساس جذابیت ظاهری با ویکهام فرار میکند. پیوند میان الیزابت و دارسی که بر پایه شناخت متقابل، احترام و تکامل اخلاقی شکل میگیرد.آستین با خلق الیزابت، زنی را به تصویر میکشد که حاضر نیست هویت و عزت نفس خود را فدای امنیت مالی کند؛ موضوعی که در زمان خود بسیار انقلابی بود.
سبک نگارش و طنز آستین
یکی از دلایل ماندگاری این اثر، زبان گزنده و طنزآمیز نویسنده است. جمله آغازین رمان یکی از مشهورترین جملات تاریخ ادبیات است: «این حقیقت را همه دنیا قبول دارند که مرد مجردی که ثروت خوبی دارد، حتما دنبال زن میگردد.» این جمله بهظاهر ساده، تمام فشار اجتماعی و پوچی نگاه مادیگرایانه آن عصر را به سخره میگیرد.
شخصیتپردازیها در غرور و تعصب بسیار دقیق هستند. از شخصیت مضحک آقای کالینز گرفته تا خانم بنت که نماد سطحینگری است، همگی به زندهتر شدن فضای داستان کمک میکنند. دیالوگهای میان الیزابت و دارسی نیز سرشار از نبوغ و ظرافتهای کلامی است که خواننده را تا انتها با خود همراه میکند.این رمان در ایران جایگاه بسیار ویژهای دارد. ترجمههای متعددی از آن موجود است اما ترجمه شمسالملوک مصاحب (قدیمیترین) و ترجمه رضا رضایی (دقیقترین و مدرنترین) از محبوبیت بیشتری برخوردارند. خواننده ایرانی بهدلیل ریشههای فرهنگی خانوادهمحور و اهمیت موضوعاتی مثل ازدواج و جایگاه اجتماعی، بهخوبی با فضای رمان ارتباط برقرار میکند.
«غرور و تعصب» فراتر از یک درام عاشقانه، مطالعهای در باب ماهیت انسان است. جین آستین به ما میآموزد که عشق واقعی تنها زمانی شکوفا میشود که انسانها شهامت فروریختن دیوارهای غرور وکنارگذاشتن پردههای تعصب را داشته باشند. این کتاب یادآوری میکند که برای شناخت دیگران، باید از سطح ظواهرعبورکرد و به عمق شخصیت آنها نگریست.