یکی از مشکلات ما این است که مسأله آسیبشناسی را در حوزههایی مانند آیینها و مناسک دینداری وارد نکردهایم و تجربه روشن پنج دهه اخیر نشان داده که فقط با تذکرها و هشدارهای لسانی، گذرا و فصلی نمیتوان چنین کار عظیمی را پیش برد.
ما در اصل دینداری و عزاداریهای آیینی به این آسیبشناسی چندلایهای نیاز داریم، زیرا حضرتزهرا (س) با آن کنشگری تاریخی بسیار عظیم، مسیر حق و باطل را مشخص کردهاند و چهبسا برخی عزاداریهای کنونی در راستای هدف آن ملکه اسلام نباشد.
در بررسی شیوه تعامل با ادیان و مذاهب یک نکته کلیدی را باید فرهنگسازی کرد. درحقیقت ما یک فرهنگ گفتوگو با مخالف داریم و یک فرهنگ گفتوگو با مختلف. یعنی اگر با یهودیان اختلاف داریم، علت این اختلاف بهدلیل «مختلف بودن» ما و یهودیان است، نه صرف خصومت. از سوی دیگر، تکلیف ما در عاشورا و اربعین روشن است؛ کشتی نجات حسینی نباید از دست رود و جبهه شرک، کفر و نفاق باید بهروشنی تشخیص داده شود.
در ایام فاطمیه، با نارساییها و خودسانسوریهایی مواجهیم، درحالیکه دختر پیامبر، روشنگر مسیر حق از باطل است. برای نخستینبار در گفتوگو با عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر سیدعلی بطحایی، به آسیبشناسی عزاداریهای فاطمیه پرداخته شده و مؤلفهها و پرسشهایی مورد بررسی قرار گرفته است.
برخی اشکالها و انتقادها در جبهه مقاومت فاطمی، که پیشتاز روشنگری حق از باطل بوده، به جبهه خودی بازمیگردد. باید راهکارهای اصلاحی را بررسی و اجرایی کرد؛ اما نکته این است: آن هدفی که حضرتزهرا (س) از بیان مسیر حق الهی دنبال میکردند، براثر بیدقتیهایی که در طول تاریخ بهویژه صفویان و در سیاهترین دوران تاریخ ایران یعنی دوران قاجار رخ داده در مسیر عزاداری فاطمی تأثیر گذاشته است. اکنون ما با میراثی مواجهیم که به تعبیری هم درست و هم ناقص است. موافقید؟
عزاداری برای حضرتزهرا (س) تحت تأثیر برخی انگیزههای غیردینی (سیاسی، جامعهشناسی و روانی) حاکمان و برخی تودهها و متنفذان شکل گرفته و تا امروز به دست ما رسیده است. از این رو، شفافیت مسیر مبارزه حضرتزهرا (س) باید روشن شود و تمایز سیره ایشان با برخی الگوهایی که اکنون ترویج میشود نیازمند تغییر و بازخوانی و نگاه آسیبشناسانه است. باید روشنگرانه به عزاداری حضرتزهرا (س) بپردازیم و آن را آزادنه بررسی انتقادی کنیم، بهویژه که شاهدیم در میان کنش برخی از عزاداران فاطمی با سیره خود حضرتزهرا (س) تفاوتهایی ماهوی وجود دارد. بههمیندلیل، این موضوع یک شمشیر دولبه است و باید دانشگرانه، با نظری بلند و فراگیر و در همه ابعاد بررسی شود تا روشنایی حقیقی آن تجلی یابد. چیزی که ما نیاز داریم و حتما باید به آن بپردازیم در پدیده آسیبشناسی عزاداری حضرتزهرا (س)، پژوهشها و تحقیقات میانرشتهای لازم است. آنهم در فضایی که عاری از تعصبات مذهبی باشد و روششناسیهای آکادمیک و نظریه بنیان در آن لحاظ شود.
نتیجه این پژوهشها چه خواهد بود؟
میتوانیم هم عزاداری اصیل فاطمی را پاس بداریم و هم در این ایام، فرقههای اسلامی را نهتنها از خود دور نکنیم؛ بلکه آنها را با خود همراه سازیم. میتوان از حضرتزهرا (س) چنان سخن گفت که حتی اهل سنت نیز پابهپای شیعیان بر مصائب ایشان سوگواری کنند. حضرتزهرا (س) ظرفیتی دارد که میتوانیم از آن بهدرستی بهره ببریم که مخاطبان آن خود اهل تسنن باشند. این کنشگری، مسیری است که حضرتزهرا (س) پایههای آن را گذاشتهاند، اما در طول تاریخ تغییر کرده است. بازگرداندن آن مسیر نورانی، نیازمند کار بنیادین است که نباید در انجام آن تعلل و وقتکشی کرد.
بنابراین، فاطمیه یک مقطع تاریخی مهم در تقویم مذهبی شیعه و سنی است و ما باید هم به حقوق تاریخی و حقوق دینی آن برش تاریخی بپردازیم و هم آسیبشناسیهای فعلی را مطرح کنیم و نادرستیها در کنش شیعیان در مجالس عزاداری فاطمیه را بررسی کنیم. زیرا این «مبحث پیچیده و چندلایهای»، بدون بررسی روشنگرانه ابعاد مختلف، ما را به هدف نهایی آن حضرت نخواهد رساند.
به چه جهت باید به این برگزاری مهم و راهبردی بپردازیم؟
یکی از اهداف این است که مدیریت بهینه فضای عزاداری فاطمیه را پیاده کنیم و آن را تحت یک شیوه جدید قرار دهیم. همچنین باید گفتمان همگرایی، تعامل و تعایش اقوام و مذاهب را در همین مجالس فاطمی تقویت کنیم و بهطور اساسی از آسیبهای اجتماعی که در طول سال از این حوزه متحمل شدهایم پیشگیری کنیم. این امر تنها از طریق «تحلیل گفتمان چندبعدی» امکانپذیر است.
و اگر با این نگاه ورود پیدا کنیم، آیا در خیلی از موضوعات تفاوت آشکار ایجاد خواهد شد؟
ما باید زمینههای تاریخی و دینی عزاداری حضرت زهرا (س) را بازبشناسیم. اولا باید این زمینهها محفوظ بمانند و بدانیم که امکان حذف و نادیده گرفتن آنها وجود ندارد، اما برخی از افراد در بررسی زمینههای تاریخی شیوه حضرت زهرا (س) سعی میکنند گزارههای تاریخی را حذف کنند یا اصلا به شمار نیاورند. توجیه آنان، تأکید بر تقریب افراطی و پافشاری نابجا بر آن است. ما این کار را نباید انجام دهیم. نادیده گرفتن، تقلیل یا تحریف دادهها و مستندات تاریخی خیانت به تاریخ است.
شیعیان درباره حضرت زهرا (س) چه مشترکاتی با اهل سنت دارند که خود اهل تسنن نیز به پای آنها ایستادهاند؟
نخست، ایشان دختر پیامبر (ص) هستند. یا عبارتی که همه فرقهها به آن باور دارند و به آن اشاره میکنند: فاطمه بضعه منی فمن اغضبها فقد اغضب منی؛ فاطمه (س) پاره تن من است، کسی که فاطمه (س) را خشمگین کند، من را خشمگین کرده است. این نکته متفقعلیه است؛ هم اهل تسنن و هم شیعه آن را قبول دارند. پس چرا باید آن را حذف کنیم؟ دلیلی وجود ندارد. این یک گزاره معتبر تاریخی است که محدثان اهل سنت نیز آن را در صحاح، سُنن و مسانید خود نقل کردهاند.
دوم ایشان محور اصلی حدیث کسا و پنج تن آلعبا هستند و همه اهل تسنن نیز بر محوریت حدیث کسا و آن رخداد بینظیر برای اهلبیت پیامبر (ص) اتفاق نظر دارند و بیگمان شخص حضرت فاطمه زهرا (س) محور آن بودهاند.
استاد! در این باره، آیا سنی و شیعه باوری یگانه دارند؟
تا حدودی بله، بجز ابن تیمیه حرانی در سده هشتم قمری.
پس باید اهل سنت را از ابن تیمیه جدا کنیم؟
بله، ابن تیمیه در منهاجالسنه نگاه خاصی دارد و با زبانی متفاوت نسبت به حضرت زهرا (س) و اهل بیت (ع) سخن گفته است، زیرا عقاید او ریشه در عثمانیه دارد و عثمانیه هم هواداران افراطی بودند که دور معاویه جمع شدند و با نگاه منفی که نسبت به اهل بیت (ع) داشتند فضایل حضرت زهرا (س) را انکار یا در آن دخل و تصرف میبردند که دیگر نتوان آن را فضیلت دانست!
در چند کلمه، چه ویژگیهای عثمانیه بر دشمنان پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) در سدههای بعدی اثر گذاشته است؟
خیلی مختصر عثمانیه با ساختن احادیث جعلی در فضایل اهل بیت (ع) با هدف ایجاد شبهه در فضایل ائمه (ع) برخی دروغها و مناقب ضدعقلی را به آنها انتساب دادند و حتی فضایل حضرت زهرا سلاماللهعلیها را منحرف میکنند.
در این باره روایتی در عیون اخبارالرضا از حضرت رضا (ع) آمده که شنیدنی است و معیار شناخت سره از ناسره است: «إن مخالفینا وضعوا أخبارًا فی فضائلنا».
امام رضا (ع) درباره جریانی خطرناک به نام عثمانیه هشدار دادهاند؛ مخالفان مشخصا فضایلی دروغین و ضد عقل را برای ما ساختهاند که ظاهرا در راستای بیان فضایل ما باشد، اما در اصل با شگردی دروغین بر ما بستهاند و قدح ما کردهاند. اگر گفتهایم اهل کسا هستیم، همان مخالفان عثمانی مسلک، قرائتی دروغین از آن ساخته و منتشر کردهاند تا آن را تحت شعاع قرار دهند و فضایل اهل بیت (ع) را پایین بیاورند یا مسخ و وارونه نشان دهند.
آنها درباره حضرت زهرا (س) فضایل مجعول بسیاری را برساختهاند که خواننده با نگاهی به آنها تصور میکند مقام عظیم ایشان پایین است. این یکی از شگردهای دشمنان پیامبر و خاندان ایشان بوده است.
برگردیم به ویژگیهای محوری و مشترک ایشان در روایات صحیح؟
سوم اینکه حضرت زهر (س) مادر ائمه هستند و همسر وفادار و مخلص و بانوی آرمانی تاریخ بهشمار میآیند. چهارم اینکه ایشان یکی از بهترین زنان اهل بهشت هستند و نباید به این فضیلت قابل توجه با دیدی معمولی نگریست. برای نمونه، در حدیثی آمده مهدی طاووس اهل بهشت است. یعنی بهترین موجود و زیباترین مخلوق. اهل بهشت، خود بهشتی سرتاسر زیبایی است، اما مهدی در میان آنان زیباترین زیباییها را داراست. براساس این روایت، بهترین زن بهشتی بودن حضرت زهرا از فضایلی است که اهل تسنن نیز بدان اذعان دارند و نمیتوان از آن عدول کرد. ما باید بر این فضیلتها تمرکز کنیم و زمین بازی را با واقعیتهای موجود تغییر دهیم. پنجم اینکه مقام عصمت ایشان روشن است. همچنین ایشان عالمه غیرمعلمه هستند؛ بدین معنا که علمشان را از کسی نیاموختهاند. مگر در تاریخ بشر چند شخصیت را سراغ داریم که دانشمند باشند و علمشان را بدون استاد و مدرسه فراگرفته باشند؟ این ویژگی نشان میدهد منبعی غیر از منابع زمینی به حضرت زهرا فیض رسانده است.
در توضیح این مهم؟
هر شخصیت برجسته دیگری سلسلهمراتب استاد و شاگردی را طی کرده، اما حضرت زهرا (س) طبق روایات، عالمه غیرمعلمه و محدثه هستند. این واقعیت به روشنی در متون معتبر آمده و نیازمند توجه ویژه است. شخصیت تاریخی و ویژهای که حضرت زهرا دارند، غیرقابل کتمان است. خود نفرین (لعن) نیز وجود دارد و فلسفه آن قابل بررسی است.
نکتهای که باید در هیأتهای عزاداری درخصوص نفرین به آن توجه شود و نیازمند ظرافت اندیشه و دقت است چیست؟
اصل لعن کردن باوری قرآنی است و مستند صحیح دارد. لعن و نفرین دقیقا ضدصلوات است. صلوات موجب ترفیع مقام است و نفرین و لعن بهمعنای تنزل مقام. باید میان لعن و نفرین بهعنوان انزجار معنوی و احتراز از تعلق در آن جبهه فکری و لعن و نفرین بهعنوان نفرین شخصی تمایز قائل شویم.
متأسفانه در بسیاری موارد به این تمایز توجه نمیشود.
لعن وجود دارد و تنزل مقام نیز رخ میدهد، اما لعن و نفرین شخصی حوزهای دیگر دارد و این دو حوزه کاملا متفاوتند. ابتدا باید تفکیک میان انگیزههای دینی و انگیزههای تاریخی صورت گیرد. این انگیزهها قابل حذف نیستند، اما باید تحلیل و تلطیف شوند.
در بعد روانی:باید مکانیسمهای دفاعی_روانی را که در مواجهه با ظلم تاریخی بروز مییابند تبیین کنیم. ما از منظر روانشناختی به جبهه مقابل اعتقاد نداریم و در آن جبهه نیستیم، اما حق داریم مکانیسمهای دفاعی طبیعی خود را داشته باشیم. متأسفانه گاهی مکانیسمهای دفاعی_روانی افراطی را مقدم بر مکانیسمهای طبیعی خود قرار میدهیم. شناخت و تمایز میان این اولویتها اهمیت ویژه دارد. روانشناسی غم و اندوه در فرهنگ شیعی و ایرانی حوزهای بسیار مهم است و در تحلیل روانشناختی به روشنگری ما در سوگواری کمک میکند. سوگواری و اشک نیز در اینجا کارکرد آرامشبخش روانی دارند و باید به آنها توجه شود.
در این حوزه با سه موضوع اصلی درگیر هستیم. نخست باید مشخص شود واکنش طبیعی در مقابله با ظلم تاریخی چگونه است و این مکانیسم طبیعی باید چه ویژگیهایی داشته باشد. برای مثال باید بپذیریم به حضرت زهرا (س) ظلم شده، اما همزمان واکنشهای افراطی در محافل را کنترل کنیم.
روانشناسی غم و اندوه فرهنگی شیعه ایرانی موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. پرسشی بنیادین نیز مطرح است: آیا در سپهر اندیشه فرهنگی اسلامی، ایرانی و شیعی، پیشفرض فرهنگی غالب فرهنگ سوگ و رنج است و آیا فرهنگ ایرانی با سوگ و رنج گره خورده؟
این مساله نیازمند دقت است و نمیتوان همه موضوعات را صرفا با این معیار تحلیل کرد. در بعد فردی، لازم است فرهنگ سوگ و عزاداری تقویت و به آن پرداخته شود تا بتوان تحلیل دقیقی از آسیبشناسی عزاداری حضرت زهرا (س) داشت. پس از بعد فردی، در بعد جمعی نیز باید اقدامات بنیادین انجام شود. حافظه تاریخی شیعه که هویت آنرا شکل میدهد، باید بررسی شود: این هویت تاچهاندازه اثرگذار بوده و همچنان میتواند تاثیرگذار باشد؟ پژوهش در زمینه کارکردهای اجتماعی آیینهای سوگواری، میتواند نشان دهد چگونه این آیینها جامعه شیعی را تقویت میکنند و چه تاثیری بر رفتارهای افراطی دارند. همچنین روانشناسی جمعی تودهها در مراسم عزاداری و نقش معرفتآفرینی آن، از دیگر محورهای تحقیقاتی است که باید به آن پرداخته شود.
از جمله امور مهمی که باید به بازشناسی آنها پرداخت؟
یکی، تقویت انسجام درونگروهی است. ما باید بهعنوان شیعه خود را بشناسیم و مرزهای هویتی را تعریف کنیم: آیا باید رفتارهای افراطی گروههای دیگر ما را جدا کنند یا میتوان با حفظ ویژگی «غیریت» تعامل و همکاری داشت، بدون نفرتپراکنی و جدایی؟
در حوزه سیاسی، پرسشی اساسی مطرح میشود: رابطه نفرین و لعن با گفتمان جبهه مقاومت چگونه است؟ گفتمان مقاومت در ادبیات سیاسی جامعه، زنده و فعال است و علیرغم فراز و نشیبها، موفقیتهای قابل توجهی داشته است. باید بررسی شود آیا میتوان با بهرهگیری از آسیبشناسی عزاداری و آموزههای لعنونفرین، پیوندی پویا و اثرگذار با گفتمان مقاومت ایجاد کرد یا خیر. عزیزان ما در جبهههای مقاومت خدمات ارزندهای انجام میدهند، اما برخی رفتارهای افراطی، ضرباتی را به آنان وارد کرده است؛ بنابراین توجه به بعد ایدئولوژیک لعن در تاریخ تشیع از اهمیت بالایی برخوردار است.
در محور محبت اهل بیت (ع) و تقویت مکتب ایشان چطور؟
باید آگاهانه بخشها و گسترههای مختلف را بررسی کرد و به اختلافات و مبانی آنها نیز پرداخت. اگر محبت اهل بیت (ع) را محور قرار دهیم، میتوان از زبان تفرقهافکنانه فاصله گرفت و ریشههای روانی و تاریخی آن، که عمدتا در دوران قاجار و صفویه شکل گرفته، اصلاح کرد. همزمان باید تمرکزمان بر جنبههای اخلاقی و انسانی واقعه حضرت زهرا (س) باشد. در حوزه اندیشهای، باید میان رد ظلم و توهین به اشخاص تفکیک قائل شد. قرآن کریم در ماجرای عذاب اقوام ظالم پیشین بیان میکند: «از عمل شما بیزارم، نه از خود شما.» بنابراین باید میان محکومکردن ظلم و توهین به فرد ظالم تفاوت قائل شد. هنگامی که به شخصیتهای محترم توهین شود، آنان واکنش خواهند داشت و ممکن است کل عقاید ما را زیر سؤال ببرند. ما باید به موضوع ظلم به شخصیت حضرت زهرا (س)، که حقانیت الهی دارند، بپردازیم، اما تمرکز را روی ظلم وارده قرار دهیم، نه توهین به اشخاص.
مساله فدک باید بازاندیشی شود؛ باید روشن شود ظلمی واقع شده و ما کوتاه نخواهیم آمد، اما بدون هرگونه توهین. در بخش اندیشهای، محور باید بر رد ظلم تنظیم شود، نه وهن اشخاص.
درباره تاکید بر مشترکات اسلامی در محبت اهل بیت (ع) چهنظری دارید؟
یکی از محورهای مهم کاری ماست؛ گفتمان انتقادی باید توسعه یافته و بازتعریف شود، بر مبنای استدلال و مدارا. شیعه از ابتدا فرزند دلیل و استدلال بوده است؛ منتقد هستیم، اما با دلیل و استدلال؛ (نحن ابناءالدلیل). در سطح عملی، باید جایگزینی سبولعن با بیان تاریخی، مستند و عالمانه انجام شود. فرهنگ رقیبشناسی بدون دشمنتراشی باید توسعه یابد. تقویت گفتمان وحدتآفرین حول شخصیت حضرت زهرا (س)، از دیگر وظایف عملی است. در سطح تبلیغی، آموزش تاریخ صدر اسلام با رویکرد علمی و بهدور از تعصب ضروری است. تربیت مبلغان آگاه به مسائل تقریب مذاهب و تولید محتوا درباره واقعه فدک و حوادث پس از رحلت پیامبر (ص)، از اولویتهاست. اقدامات مشابه آنچه شهید محمدباقر صدر انجام داد، میتواند گفتمان حضرت زهرا را پالایش کند. یک اقدام مهم و پررنگ، تهیه و تدوین منشور اخلاقی برای عزاداری فاطمیه است. این منشور، کمک شایانی به توسعه عزاداری حضرت زهرا خواهد کرد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیاتها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتارهای تنشزا شود
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفتوگو با «جامجم» مطرح کرد:
خالد قدومی، نماینده جنبش حماس در گفتوگو با «جامجم» آخرین تحولات مربوط به غزه را تشریح کرد
در گفتوگوی جامجم با دکتر علی انتظاری، جامعهشناس مطرح شد