چرا نسبت کارهای درخشان به غیرقابلقبول کم است؟ و اینکه موضوع اتلاف بیتالمال در سینما، مساله اصلی است. در این نشست بهزاد زهرایی، مدرس و منتقد سینما به همراه علی ستوده، محمدامین احمدی و شراره قبادی، هنرجویان این مدرسه به گفتوگو و تبادل نظر پرداختند.
زهرایی: ما با چند پدیده در تولید فیلم در سینما مواجه هستیم که نمیتوانیم منکر آنها شویم. یک بخش خصوصی وجود دارد که برای بازگشت سرمایه، محصولات نازل تولید میکند. و بخش دیگر نهادها و ارگانهای مختلفاند. این نهادها بودجه و پول دارند، دغدغه هم دارند اما اغلب اوقات تولیداتشان نازل است. حالا بهعنوان اولین سؤال میخواهم نظرتان را بدانم که مزایا و معایب سینمای دولتی و خصوصی ما چیست؟
احمدی: در مورد معایب و محاسن سینمای دولتی، به نظر من سینمای دولتی باید محدودتر از این باشد و بهجای تمرکز روی تولید فیلم، تلاش خود را در کمک به بخش خصوصی و سرمایهگذاری روی فیلمهایی بگذارند که بخش خصوصی به دلایل گوناگون تمایلی به ساخت فیلم در آن حوزه ندارد، مثل حوزه تاریخی که هزینه زیادی دارد. برخی فیلمسازان و استودیوهایی هستند که بهصورت خصوصی فیلم میسازند و ارگانهای دولتی میتوانند بودجه فرهنگی خود را در راستای سیاستهایی که دارند، در اختیار آنها قرار دهند و ناظر پروژه باشند که این بودجه و هزینه میتواند بهصورت مزایده، پیمانکاری یا به هر شکل دیگری به فیلمسازان و استودیوهای خصوصی اختصاص یابد. ارگانهای دولتی میتوانند بگویند در مورد موضوع خاصی میخواهند فیلم بسازند و بهترین فیلمساز خصوصی را انتخاب کنند.
قبادی: درمقوله مدیریت سینما که به دو روش دولتی وخصوصی تقسیم میشود، به نظرمن درهر دو نوع سینما (دولتی و خصوصی) نمونههای موفقی داشتهایم. نمیتوانیم بهطورقطع بگوییم که کدامیک موفقتر بوده است. در هر دو زمینه فیلمهای خوب تولید شدهاند، البته فیلمهای بد هم داشتیم که باز میتواند نسبی باشد ولی اگر این دو با یکدیگر همکاری نمایند، میتوانند به بدنه سینما کمک فراوانی کنند، چون یکی پول دارد و دیگری ایده خوب که ارزش ساختن و پرداختن به آن وجود دارد.
ستوده: برای بحث در مورد سینما،ابتدا باید مشخص کنیم که چه ارگانهایی وارد این حوزه شوند و چگونه وارد شوند. بهعنوانمثال، این منطقی نیست که شرکت نفت به خاطر داشتن پول تصمیم بگیرد فیلم بسازد یا وزارت صنایع و معادن بخواهد فیلمی تولید کند. نهادی باید وارد این عرصه شود که واقعا فهم مدیریت و استراتژی لازم را داشته باشد؛ وگرنه با نیت خدمت، کاری انجام میدهد که ممکن است نتیجهای بدتر از خیانت داشته باشد. در نظام حاکمیت ایران، سالهاست که از کوچکسازی دولت صحبت میشود اما این یک فرآیند زمانبر است و بهکندی انجام میشود. بنابراین، نمیتوانیم بهسرعت سینما را فقط به بخش خصوصی واگذار کنیم، زیرا بخش خصوصی توانایی ورود به همه عرصهها را ندارد و مسائل آرمانی و هویتی ممکن است برای آنها مهم نباشد. ورود تشکیلات دولتی بهمعنای اینکه یک بخش در وزارت ارشاد خودش فیلم بسازد، تجربهای شکستخورده است و به نتیجه نخواهد رسید. حاکمیت باید تسهیلگر باشد و از هنرمندانی که میخواهند فیلمهای فاخر و ارزشمند بسازند، حمایت کند. این فیلمها باید هویت ملی داشته و به آرمانها و اصول مطلوب جامعه پایبند باشند. همانطور که سینمایی با عقبه صهیونیستی آرمانهای خود را دنبال میکند، ما نیز باید آرمانهای خودمان را دنبال کنیم و فرمولهای ما باید متفاوت از فرمولهای هالیوود باشد.
زهرایی: سینمای خصوصی به دلیل محدودیتها و مسئولیتهایی که دارد، میتواند تولید محدودی داشته باشد اما سینمای دولتی و ارگانها نیاز واقعی را تشخیص میدهند و قدم در راه تولید میگذارند. در تولیدات سیستمهای دولتی یا خصولتی، ما کارهای درخشان نیز داشتهایم اما متاسفانه نسبت آنها به کارهای غیرقابل قبول کم است. به نظر من، حدود ۱۵ درصد کارهای درخشان و ۸۵ درصد کارهای غیرقابل قبول داریم که مخاطب نمیبیند. از این ۸۵ درصد، آماری که دارم نشان میدهد نزدیک به ۵۰ درصد هرگز اکران نمیشوند. مساله اصلی اتلاف بیتالمال است. ما موظفیم و مکلفیم بر طبق آموزههای دینی و قانونی کشورمان در مقابل بیتالمال پاسخگو باشیم و پاسخگو نبودن برای نتیجه حاصله مورد قبول مردم نیست. سؤالی که مطرح میکنم این است: آیا باید تولیدات ارگانیک و سازمانی در کشور ما وجود داشته باشد؟ به نظر من، فعلا باید وجود داشته باشد. این کارها باید توسط افراد متخصص انجام شود، افرادی که خروجی کارهایشان به نتایج خوب منتهی شود.
قبادی: مشکل اصلی در سینمای دولتی این است که بهدلیل نداشتن دغدغه مالی و بازگشت سرمایه، پروژهها را با دستودلبازی بیشتری انجام میدهند و همین باعث پایینآمدن کیفیت کارها میشود اما سینمای مستقل، بهدلیل اینکه اگر فیلمهایشان توقیف شود یا در گیشه شکست بخورد، سرمایه خود را از دست میدهند و امکان ساخت فیلمهای بعدی را نخواهند داشت، مجبورند فیلمهای باکیفیتتری تولید کنند.اگرچه در هردو نوع سینما(دولتی وخصوصی) نظارتی نباشد، مشکلاتی به وجود میآید. بهویژه در پروژههای دولتی که بهدلیل نداشتن دغدغه مالی، کیفیت پایینی دارند. نظارت باید از همان ابتدا بهصورت مرحلهبهمرحله انجام شود تا در هر مرحله مشکلات برطرف شود و درنهایت کار باکیفیتی تولید شود.
ستوده: برای مثال، تولید فیلمهایی با موضوع حماسه در میدان جنگ، گران است و برگشت سرمایه تضمینی ندارد؛ بنابراین، تهیهکنندگان بخش خصوصی احتمالا تمایلی به ورود به این عرصه نخواهند داشت. اگر سازمانهای رسانهای بافهم درستی وجود داشته باشند که بتوانند وارد این مقوله شوند، خوب است اما در بلندمدت بهتر است که سازمانهای رسانهای مردمنهادی تشکیل شوند و اقتصادشان بهگونهای طراحی شود که بتوانند خدمات بدهند و آدمها را در یک سازمان نگهدارند.باید به نقطهای برسیم که نظام حکمرانی در عرصه سینما بهعنوان تسهیلگر بتواند بستری فراهم کند که بخش خصوصی بتواند فیلمهایی با ارزشهای مطلوب بسازد و درعینحال بدون افتادن به ورطه ابتذال، فروش خود را هم داشته باشد. اگر نیاز به حمایتهای خاصی وجود دارد، باید هزینههای تولید کاهش یابد. ورود ارگان دولتی بهصورت مستقیم باعث کارمندیشدن امور میشود و بازدهی مطلوبی نخواهد داشت. سازمانهای رسانهای مانند اوج که وارد شدهاند، بهدلیل ضرورت و اقتضای زمان بوده است. بنابراین، ادامه کار باید به دست اهالی این عرصه باشد و نیاز به کادرسازی و نیروسازی دارد.
احمدی: مسالهای که در حال حاضر وجود دارد این است که ارگانهای دولتی ازآنجاییکه خیلی به بازگشت مالی اهمیت نمیدهند، کیفیت فیلمهایشان به نسبت سینمای خصوصی پایینتر است. یکی از محاسن سینمای خصوصی کیفیت بالاتر فیلمها و خدمات است. وقتی بازگشت مالی اهمیت داشته باشد، مدیریت کارآمدتری نیز برای فرآیند تولید در نظر گرفته میشود. این باعث میشود بار مالی دولت کاهش پیدا کند و سینمای دولتی، ناکارآمدی سیستم دولتی را نیز کاهش دهد. بروکراسی و پیچیدگیهای سیستم دولتی در همه کشورهای دنیا وجود دارد و این مراحل پیچیده زمانبر و هزینهبر است. ارگانهای دولتی معمولا به بودجه عمومی وابستهاند و این بودجه ممکن است در زمانهای خاص کمتر یا بیشتر شود. درنتیجه، سطح تولیدات فیلمهای ما نیز تغییر میکند.
زهرایی: فیلمسازی باید وجود داشته باشد اما در کنار آن باید افراد خوب و متخصص وارد کار شوند. برای مثال، ژانر کمدی ما میتواند سینمای قابل دفاعی ارائه دهد. ما باید به سمت سینمایی برویم که نیازهای جامعه را در نظر بگیرد، آگاهسازی کند و آینده را نیز پیشبینی کند. اینها در همهجای دنیا اتفاق میافتد اما باید توسط افراد کاربلد انجام شود. وقتی محصولات با کیفیت تولید شوند، مردم نیز بهتدریج به سطح کیفی بالاتری عادت میکنند. به موازات آن، منتقدین نقدهای خوب مینویسند و دانش مردم را بالا میبرند. آگاهی مردم از دانش سینمایی، سلیقه و مطالبات آنها را بالاتر میبرد و این ارتقا در جامعه از لحاظ فرهنگی شکل میگیرد.
ستوده: بخش خصوصی گاهی به دلیل ناآگاهی یا از روی عمد، آثار دیگری را کپی میکند که با فرهنگ ما سازگار نیست. هر ژانری برای هر محتوایی مناسب نیست و باید توجه کنیم که ژانرها در بسترهای فرهنگی خود شکل گرفته است. در سینمای ایران، سازمانهای دولتی بهواسطه احساس تکلیف حمایتهایی انجام میدهند اما زنجیرههای تولید از قصهنویسی تا نقد بهدرستی شکل نگرفتهاند و نتیجه مطلوب حاصل نمیشود. این مشکل نیازمند برنامهریزی بلندمدت و استراتژیک است که تاکنون محقق نشده است. ما باید برنامههای پنج، ۱۰ و حتی ۲۰ساله استراتژیک طراحی کنیم و در دانشگاهها نیرو تربیت کنیم، محتوا و کتاب درسی تولید کنیم، استادان را تربیت کنیم و تجهیزات و تسهیلات را فراهم کنیم تا به نتایج مطلوب برسیم. دولت نباید رقیب بخش خصوصی باشد و باید به عرصههایی وارد شود که بخش خصوصی توانایی ورود ندارد. اگر همراه بودند، از منافع و حمایتها بهرهمند شوند و اگر نبودند، با سرمایه شخصی خود فعالیت کنند.
احمدی: به نظر من، روی سیستم خصوصی قراردادن بهلحاظ هزینه و انرژی بهتر است. اگر ارگانها بهجای تلاش برای تولید فیلم، این تلاش را به ارگانهای خصوصی بسپارند و بهجای تولید فیلم، سینماهایی برای دیدن فیلم بسازند، روند فیلمدیدن رشد پیدا میکند و چرخه مالی از وضعیت رکود خارج میشود. درواقع نهادهای دولتی باید برخوردی تشویقی با این مساله داشته باشند. بودجه فرهنگی خود را در ساخت و حمایت از سینما مصرف کنند یا اینکه بهنوعی یارانه فرهنگی برای سینما در نظر بگیرند. با کاهش هزینه بلیتها، کسانی که میخواهند به سینما بروند، راحتتر میتوانند در سالنهای سینما فیلم ببینند تا اینکه بخواهند فیلمها را در خانه تماشا کنند؛ به عبارت دیگر، هزینه سینمارفتن باید تا حدی کاهش یابد.
قبادی: یکی دیگر از مشکلات سینمای مستقل این است که هنجارهای نظامهای ارزشی موجود در جامعه در بین بیشتر افرادی که بهصورت مستقل فیلم میسازند، بهوضوح وجود ندارد. آنها آرمانها و فکرهای خود را دارند و این آرمانها ممکن است با منافع ملی کشور در تضاد باشند.
زهرایی: بهعنوان جمعبندی مطالبی که در این جلسه مطرح شد، باید عرض کنم در نشست سوم مدرسه نقد، به بررسی چند پدیده در تولید فیلم در سینما پرداخته شد که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. بخش خصوصی بهدلیل نیاز به بازگشت سرمایه، اغلب محصولات نازل و سخیف تولید میکند. برخی نهادها و ارگانها با بودجه و دغدغه خاص خود وارد این حوزه میشوند که اغلب محصولات قابل دفاعی تولید نمیکنند؛ چون کار توسط کاردانان انجام نمیشود که این خود نشاندهنده مشکلی در سینما است. سینمای خصوصی به دلیل محدودیتها و مسئولیتهایش، تولیدات محدودی دارد اما سینمای دولتی و ارگانها میتوانند نیازهای واقعی را تشخیص دهند و قدم در راه تولید بگذارند. با این حال، نسبت کارهای درخشان به کارهای غیرقابلقبول در سیستمهای دولتی کم است و اتلاف بیتالمال از مسائل اصلی این حوزه است. تولیدات ارگانیک و سازمانی باید وجود داشته باشند اما باید توسط افراد متخصص انجام شوند تا نتایج خوبی به دست آید. درسینما بایدبه نیازهای جامعه توجه کرد،آگاهسازی انجام دادوآینده رادرنظرگرفت.کیفیت محصولات تولیدشده باید بالا باشد تا سلیقه مردم ارتقا پیدا کند. همچنین، نقدهای خوب و افزایش دانش سینمایی مردم باعث ارتقای سلیقه و مطالبات آنان میشود. بنابراین، باید به سمت سینمایی حرکت کنیم که هم نیازهای جامعه را در نظر بگیرد و هم از لحاظ فرهنگی نقش درست خود را ایفا کند.