در گفت‌وگوی «جام‌جم» با حجت‌الاسلام محمدسعید نجاتی؛ استاد حوزه و دانشگاه بررسی شد

روضه‌خوانی فرهنگ آسمانی روی زمین

محمد‌سعید نجاتی، دانش‌آموخته حوزه ودانشگاه، راوی، مبلغ وذاکر اباعبدا...‌الحسین(ع) درکنار منبر و روضه‌خوانی برای سید‌الشهدا، دارای بیش از ۱۰کتاب و۵۰ مقاله در زمینه‌های فقه و تاریخ اسلام است.
کد خبر: ۱۴۶۴۱۵۶
نویسنده علی مظاهری - گروه فرهنگ و هنر
 
از جمله آثار او در زمینه قیام سیدالشهدا(ع) می‌توان به مقالات و داستان‌های منتشر شده زیر اشاره کرد: «سی سال پس از پنجاه سال، نقدی بر کتاب پس از پنجاه سال استاد سیدجعفر شهیدی درباره قیام حسینی»، «سیر تطور مقتل‌نگاری در شیعه»، «رهیافتی به آداب و تاریخ زیارت امام حسین(ع) در قرن گذشته با تکیه بر خاطرات آیه‌ا...نجفی قوچانی»، «نگاهی انتقادی به مهم‌ترین آثار مقتل‌نگاری معاصر»، «‌آسیب‌های میدانی زیارت اربعین»، «جشن گل سرخ داستان‌واره‌ای درباره قیام سید‌الشهدا»، «حلقه عشق داستان‌واره‌ای پیشکش حضرت رقیه و خردسالان اسیرقیام کربلا» پیش از آغاز سخن باید تاکید کنیم مخاطبان به کتاب‌هایی که از قرن ۷ به بعد با موضوع مصائب اهل‌بیت و مقاتل است، چون روضه الشهدا، تذکره الشهدا، تظلم الزهرا، بحرالدموع، الدمعه الساکبه، محرق‌القلوب، طوفان‌البکا، کنز‌المصائب، بحر‌الدموع، منتخب طریحی، ناسخ‌التواریخ مراجعه نکنند، چرا که رویکرد عمومی مقتل‌های این دوره فقط به گریه درآوردن عاطفی مخاطب بدون توجه به‌راستی مقتل است.

با وجود قداست عزاداری و گریستن راستین و ناب بر مصائب سید‌الشهدا(ع) و ثواب عظیم و آثار مادی و معنوی فراوانی که این ارتباط با حماسه حسینی ایجاد می‌کند‌ باید به آفت‌ها و آسیب‌هایی که ممکن است پدید آید نیز توجه داشت‌. آسیب‌هایی که گاه به‌خاطر نگاه تک‌بعدی به مکتب سیدالشهدا(ع) پدید می‌آید و گاه از سر تمرکز بر گریاندن و شورآفریدن در مجلس عزاداری، دقت در روایات مقاتل و تفاوت نگذاشتن میان زبان حال و متن تاریخی اشتباهاتی نیز رخ می‌دهد. به‌عنوان مقدمه مناسب است که به اهمیت، تعریف و بازشناسی خود مقتل‌ها بپردازیم.
تصور می‌شود مقتل‌ فقط درباره شهادت یا داستان قتل است و متن‌هایی داریم که اختصاصا به همین نام شناخته می‌شود؛ مانند ابی‌مخنف، مقتل علی‌ بن ابیطالب حتی مقتل زبیر و عثمان بن عفان داریم و اختصاص به کربلا و سیدالشهدا(ع) ندارد. درباره قیام عاشورا هم این معنا گسترش پیداکرده و شامل کتاب‌هایی شده که فراتر از قتل است؛ مانند زمینه‌های قیام یا انتقام از دشمنان یا برخی موارد. بخشی از کتابی است که بعدها جداشده و به عنوان مقتل مستقل در نظرگرفته شده مثل مقتل شیخ صدوق یا شیخ مفید که پاره‌ای از کتاب ارشاد مفید است. نیز بلاذُری و طبری چنین‌است حتی بدایه و نهایه ابن کثیر. پس اگر بخواهیم به بررسی و تحلیل ذکر مصیبت سیدالشهدا(ع) بپردازیم، آن هم با نگاه نقادانه که برخلاف برخی که نقد را فقط به نشان دادن نکات سلبی و منفی تفسیر می‌کنند، معنای درست نقد همانا ارزیابی است یعنی ذکر خوبی‌ها و برجستگی‌ها با نقطه ضعف‌ها. یکی از جنبه‌های دراماتیک یا هنرمندانه خطابه که تنوع زیادی هم دارد، روضه‌خوانی است که از ویژگی‌های شیعه است و در دیگر جامعه‌ها نیست. چه خطبای عرب چه فارس‌زبان‌ها. امتیاز جامعه شیعه این  است که هنر و فن را به کمال رسانده البته فرآیند روضه‌خوانی کار بسیار پیچیده‌ای است. پیش‌زمینه این کار همانا عرض ارادت و دلباختگی پاک واصیل و درونی به صاحب اصلی روضه است. هرچند دلباختگی و ارادت مراتبی دارد اما اصل است در کنار آن،داده‌های علمی واطلاعات ودانش است که واقعاتاثیرگذاراست ومهم که باید روضه‌خوان موفق دارایش باشد و فراتر از اینها روضه‌خوان باید روان‌شناسی مخاطبان و روان‌شناسی تاثیرگذاری را به عنوان یک مهارت در خود پرورده باشد که این البته کار سختی است و از عهده هر شخصی برنمی‌آید. کسی که بتواند عواطف یک جمع را با خودش همراه کند و به سمت و سویی که می‌خواهد ببرد، عواطفی را درآنها تجلی‌دهد وسرانجام به اوجی ببردکه آنها به مرحله رضامندی، خشنودی و آرامش روحی برسند و احساس کنند با صاحب مجلس، ارتباط روحی برقرار کرده و به تقرب الی‌ا... نائل شده‌اند. 

برای همین مصیبت‌خوانی «امر قدسی» است؟
واقعیت این است که با این نگاه به روضه‌خوانی درمی‌یابیم که فرآیند پیچیده و مهم و حساسی است. از یک روضه‌خوان خانگی تا مداح و ذاکری که هیأت‌های میلیونی را اداره می‌کند کلا کاری دقیق و ارزشمند و پیچیده است. در فرهنگ روضه‌خوانی می‌شود خود پیامبر(ص) و سیدالشهدا (ع) را نخستین مصیبت‌خوان‌ها بدانیم (براساس احادیثی که البته روایی است و جنبه تاریخی ندارد که از مصیبت‌خوانی حضرت آدم تا انبیای سابق و تا خاتم سخن رفته) می‌شود گفت این امر عظیم مصیبت‌خوانی «امر قدسی» است که از آسمان آغازشده تا به زمینیان رسیده است.

همچنان که زیارت عاشورا این چنینی است؟
بله، مثلا جبرئیل امین برای انبیای الهی روضه‌خوانی کرده تا رسیده به زمان پیامبر ما و امام علی (ع)که ذکر مصیبت کرده نیز حضرت صدیقه طاهره(س) که یاد عاشورا کرده‌اند و حضرت مجتبی(ع) و خود اباعبدا...(ع) و دیگر امامان مشخصا امام صادق(ع) که روایت داریم و از امام رضا(ع) و...اگر روایت نیست به معنای این است که به ما نرسیده، نه که وجود نداشته و از همه مفصل‌تر همان روایت منسوب به حضرت حجت (عج) است که زیارت ناحیه مقدسه از زیباترین و شورانگیزترین متن‌های ذکر مصیبت است چه از لحاظ ادبی که بسیار بلیغ و والا و یگانه است هم از لحاظ محتوا که متعالی است مخصوصا با روایات و گزاره‌های دیگر سازگار است‌.

این موارد محتوایی و بلاغی خودش چنان درخشان است که مناقشه سندی را در این باره پوشش می‌دهد و به چشم نمی‌آورد! به‌ویژه که شور حسینی انسان‌ساز و پرورش‌دهنده روح است؟
بله، این امر واقعا قابل استناد و مهم و کاربردی و تاثیرگذار با جایگاهی والا و بالاست و اگر واقعا شور حسینی را یکی از مولفه‌های اصلی قیام و تاثیرگذاری او بر جوامع بدانیم کسی که مسئول ایجاد این شور است همانا    روضه‌خوانان و ذاکران مصیبت سیدالشهدا(ع) هستند در احادیث داریم که کسی که بگرید و بگریاند یا بیتی شعر بگوید و دیگران را به گریه بیندازد، چقدر مورد توجه خواهد بود و ثواب‌ها دارد از حرمت آتش تا وجوب بهشت و آمرزش و مبعوث شدن در درجه اهل بیت که نشانگر توجه شارع مقدس به این قضیه است.

اگر با نگاهی ارزیابانه به هدف اصلاح و بهبود به این مناسک و آیین‌ها بپردازیم؛ چون گذر زمان آنها را گرفتار روزمره‌گی و پیرایه‌هایی فرادینی می‌سازد که نتیجه‌اش به بدایع و انحرافات یا نتایجی می‌انجامد که برخلاف خواست و قیام سیدالشهدا(ع) است.
این از نکات مهمی است که باید توجه داشت چرا مثلا دست ما از منبع تهی است یا نسبت به اصل کار، منابع کمی داریم با این که قیام سیدالشهدا (ع) از حوادث تاریخی مهمی است که حجم منابع موجود به نسبت دیگر حوادث، خیلی بیشتر است اما باز هم نسبت به جزئیات همچنان دست‌مان پر نیست و یکی از دلایل اصلی که شما هم گفتید در طول تاریخ، قیام سیدالشهدا (ع) واقعا نقطه مقابل حکومت‌های جائر و ستمگر بوده در حقیقت رمز خروج بر علیه‌شان همین قیام بود و به همین دلیل دچار سانسور و مخالفت و پنهان‌کاری‌ها بوده است.

گذشته از مدارک تاریخی درباره قیام هرچند انعکاس خوبی داده شده اما انعکاس کاملی به فرموده‌تان از جهات جزئیات نیست؛ برگردیم به همان بحث مقتل.
باید توجه داشت که مقتل‌خوانی رایج و ذکر مصیبت را که ارزیابی کرده و بسنجیم ۸۰ درصد زبان حال و ۲۰‌درصد با استناد به منابع معتبر است. این زبان حال قضیه بسیار مهمی است که بیان ساحت و زمینه‌ مرتبط با رخدادهاست. فضاسازی قضیه است. کسانی که مقید به متن و گزارش تاریخی بودند براساس همان متن متقن باید کاری می‌کردند که مخاطب به شور بیاید و احساساتش شعله‌ور شده و با همدلی به گریه بیفتد. این تقید صرف به متن تاریخی باعث می‌شد که احساس مکررشدن و تکراری بودن مجلس به مخاطبان دست دهد. در کنارش بحث رقابت و اثرگذاری ذاکران هم دراین‌باره خودش جایگاه خاصی داشته، یا ارزیابی یک ذاکر در دوران مختلف از مجالس مختلف مصیبت و نوع ارائه مطلب و سبک اجرایش را نمی‌شود در نظر نگرفت. ضمن این‌که در یک شهر مثلا چند مجلس در یک مناسبت برگزار می‌شده و تاثیر ذاکران بر مخاطبان و به شور درآوردن‌شان خواه‌ناخواه از مواردی بوده که مطرح می‌شده و مردم به ارزیابی دراین‌باره می‌پرداخته‌اند. توجه کنید به آن نگاه ثواب‌اندیشانه که باید اشکی بگیرند و تا اشک درنیاید انگار عزاداری‌شان پذیرفته نبوده و مجلس به امضا نرسیده! درحالی‌که به‌راستی این‌چنین نیست. خدا نیاورد مثلا مصیبت مادر؛ چیزی که واقعا در اعماق روح مصیبت‌دیده هست و آزاردهنده است و در همه حرکات او تبلور می‌یابد همان سوزش و اندوه درونی است نه‌فقط گریه ظاهری که در آن روایت به زیبایی معرفی شده: از قتل حسین در دل‌های گرویدگان حرارت و سوزشی است که هرگز از فروزش نمی‌افتد... که با تمرکز بر عزای سیدالشهدا و در مقام مقایسه از سوی اهل‌بیت(ع) به ما چنین رسیده که بر آقا همانند مصائب خودتان عزاداری کنید، به گونه‌ای که مصیبت ایشان همانا درد و سوز درونی‌تان و مصیبت و اندوه‌تان باشد. آیا اگر در مثلا مصیبت مادر اشک درنیاید می‌گویند طرف عزادار نیست؟ درحالی‌که سوزش دل داغدیده مشخص است و آهی که از درد می‌کشد. همین که اهل‌بیت(ع) فرمودند دم و بازدمی که با اندوه ما برمی‌آورید به مثابه تسبیح گفتن و ستایش خداست. نفسی که سوزان و برآمده از اندوهش بر حسین(ع) است.

گویی که این سوز باید ما را راهنما شود.
بله، از همه مهم‌تر این غم و اندوه مصیبت و این مهر و شور بایستی چنان رهنمون ما شود که در دیگر ساحت‌های زندگانی‌مان حسینی باشیم، نه این‌که در مجلس عزا خیال می‌کنیم با سیدالشهدا (ع) همدردی کرده‌ایم. ولی در بیرون مجلس عزا در صف یزیدی‌ها باشیم مانند دشمنان سیدالشهدا (ع) زندگی کنیم با محبان و دوستداران آقا مثل غیر‌محبان‌شان رفتار کنیم! اگر دامنه محبت‌مان از مجلس عزا فراتر نرود مثلا در برخورد با خانواده در اجتماع با همکاران با مسلمانان و مظلومان چنان نباشد که باید به‌گونه‌ای نباشد که در دایره پذیرفته‌شدگان نگنجد در واقع هم‌افق با سیدالشهدا‌(ع) نشده‌ایم و درک درستی از ایشان نداشتیم و غم و اندوه سیدالشهدا (ع) هرگز غم و اندوه ما نبوده، چه بهتر که این را دریابیم که در فرآیندی برای رسیدن به حسین‌(ع) هستیم که تدریجی است و برای رسیدن به سیدالشهدا (ع) و همرنگ شدن با ایشان البته باید فرآیندی طولانی و زمانبر و پرزحمت را با تلاش و هزینه طی کرد. خیال نکنیم با یک قطره اشک همه چیز دگرگون می‌شود؛ خیر! آن یک قطره اشک برای کسی که مرد میدان باشد آغاز تحول و دگرگونی می‌تواند باشد و صدالبته هست! اما فقط با صِرف گریه ‌کردن می‌توان به آن معناها و اوج‌ها و منزل مقصود رسید، فکر نمی‌کنم درست باشد.

شناخت ارکان  معرفتی تبری و تولی 
همراهی با امام حسین(ع) به معنای تبری و دوری محب ایشان در سه مرحله است؛ مرحله نخست بیزاری و جدا کردن و صف خویش از دشمنان تاریخی اهل بیت(ع) است که در زمان آنها زیسته‌اند،همچنین از صف آنان که امروز نیز پیروان همان خط دشمنی‌اند. درمرحله دوم، تبری و بیزاری و رها شدن از اخلاق و صفات و اعمال دشمنان اهل‌بیت(ع) است و محبان باید در دل و اندرون خویش دوستدار محبان اهل‌بیت باشند. دوست و محب اهل‌بیت باید بداند که اهل‌بیت(ع) هر شرارت و بدی و اعمال ناپسند و صفات رذیله را عنصری از عناصر دشمنی و ویژگی دشمنان اهل‌بیت(ع) تفسیر کرده‌اند و برای نزدیک شدن به ایشان تبری و فاصله گرفتن از این صفات و پاک شدن از این اعمال لازم و ضروری است چرا که اهل‌بیت (ع) کسانی را که مبتلا به این صفات هستند به‌عنوان متمسکان به فروع دشمنی اهل‌بیت(ع) تعریف کرده‌اند.مرحله سوم قرب به اهل‌بیت(ع) وتولی آنان همانا تبری از دشمنان‌شان در افق ادبیات زیارت است، یعنی از منظر ادبیاتی که در زیارت آمده، بایستی محب اهل‌بیت خود را در دوستی با دوستان اهل‌بیت(ع) در طول تاریخ و دشمنی با دشمنانشان هم‌افق کند به آنگونه که در زیارتنامه‌ها آمده است.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها